تحلیل عوامل افزایش و کاهش جمعیت بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه علوم سیاسی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران .

2 عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق ع، تهران، ایران.

چکیده

موضوع فرزندآوری در عین حال که یکی از مهمترین مسائل نهاد خانواده به طور خاص، و نظام اجتماعی به طور عام است، موضوعی عارضی است. شناخت عوامل مؤثر بر زادآوری در یک جامعه، به ویژه در شرایط بحران جمعیتی، از نقش و اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این پژوهش آن است که بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث عوامل مؤثر بر زادآوری را مورد بررسی قرار دهد. برای رسیدن به این هدف، قرآن کریم با روش تدبر و تمامی کتب اربعه روایی مورد مطالعه قرار گرفت و مضامین مرتبط، با گردآوری استنادی مورد تحلیل استنباطی اصولی قرار گرفت. با توجه به کثرت مضامین وارد شده درباره مسأله جمعیت، این مضامین مورد دسته‌بندی قرار گرفت، آنگاه مهمترین و معتبرترین مضامین در هر قسمت انتخاب و مورد استناد قرار گرفت. افزایش یا کاهش جمعیّت تحت تأثیر متغیّرهای فراوانی است که غفلت از شناخت درست این متغیّرها باعث پیچیده‌تر شدن مسأله و وخیم‌تر شدن اوضاع، می‌شود. بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان مهمترین علل افزایش یا کاهش نسل را به علل فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی طبقه‌بندی نمود. ازدواج به هنگام، احسان به والدین، استقلال اقتصادی فرزندان، گرایشات دینی و مذهبی، صله رحم و سیاستگذاری‌های تقویتی و تکمیلی هم‌راستا با تکثیر نسل، مهمترین عوامل ازدیاد نسل در جامعه از منظر آیات، روایات و احادیث هستند. کاهش ازدواج یاافزایش سنّ آن، شیوع عقوق والدین، وابستگی اقتصادی فرزندان، کم‌رنگ شدن اعتقادات دینی در باب فرزندآوری، قطع رحم و سیاستگذاری‌های هم‌سو با زندگی مجردی، از مهمترین عوامل کاهش یا انقطاع نسل از منظر قرآن و حدیث هستند. در نتیجه بیش از آنکه عوامل سیاسی را در افزایش یا کاهش جمعیت اثرگذار باشند، عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی را در این مسأله اثرگذار هستند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Analysis of factors of increase and decrease of generation based on the teachings of the Qur'an and Hadith

نویسندگان [English]

  • mohammadreza aram 1
  • Seyyedmojtaba Azizi 2
1 Department of Political Science, Institute of Humanities and Cultural Studies, Tehran, Iran.
2 Assistant Professor, Faculty of Islamic Education and Political Science, Imam Sadegh University
چکیده [English]

The issue of childbearing, while one of the most important issues of the family in particular, and the social system in general, is a superstructure issue. The increase or decrease of population is affected by many variables that neglecting the correct knowledge of these variables makes the problem more complicated and the situation worsens. The main question of this research is "According to the Qur'an and Hadith, what are the most important factors in reducing or increasing the population"? By analyzing the Qur'an and the narrations of the Ahl al-Bayt (AS), the causes of increasing or decreasing generation can be classified into individual, family, social and political causes. Early marriage, kindness to parents, economic independence of children, religious affiliations, kinship relations and policies in line with reproduction are the most important factors of reproduction in society from the perspective of the Qur'an and hadiths.

کلیدواژه‌ها [English]

  • "Childbearing"
  • "Generation decline"
  • "Family policy"
  • "Population crisis"
  • "Quran and Hadith"

تحلیل عوامل افزایش و کاهش جمعیت بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث

 

 

چکیده

موضوع فرزندآوری در عین حال که یکی از مهمترین مسائل نهاد خانواده به طور خاص، و نظام اجتماعی به طور عام است، موضوعی عارضی است. شناخت عوامل مؤثر بر زادآوری در یک جامعه، به ویژه در شرایط بحران جمعیتی، از نقش و اهمیت بالایی برخوردار است. هدف از این پژوهش آن است که بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث عوامل مؤثر بر زادآوری را مورد بررسی قرار دهد. برای رسیدن به این هدف، قرآن کریم با روش تدبر و تمامی کتب اربعه روایی مورد مطالعه قرار گرفت و مضامین مرتبط، با گردآوری استنادی مورد تحلیل استنباطی اصولی قرار گرفت. با توجه به کثرت مضامین وارد شده درباره مسأله جمعیت، این مضامین مورد دسته‌بندی قرار گرفت، آنگاه مهمترین و معتبرترین مضامین در هر قسمت انتخاب و مورد استناد قرار گرفت. افزایش یا کاهش جمعیّت تحت تأثیر متغیّرهای فراوانی است که غفلت از شناخت درست این متغیّرها باعث پیچیده‌تر شدن مسأله و وخیم‌تر شدن اوضاع، می‌شود. بر اساس یافته‌های این پژوهش می‌توان مهمترین علل افزایش یا کاهش نسل را به علل فردی، خانوادگی، اجتماعی و سیاسی طبقه‌بندی نمود. ازدواج به هنگام، احسان به والدین، استقلال اقتصادی فرزندان، گرایشات دینی و مذهبی، صله رحم و سیاستگذاری‌های تقویتی و تکمیلی هم‌راستا با تکثیر نسل، مهمترین عوامل ازدیاد نسل در جامعه از منظر آیات، روایات و احادیث هستند. کاهش ازدواج یا افزایش سنّ آن، شیوع عقوق والدین، وابستگی اقتصادی فرزندان، کم‌رنگ شدن اعتقادات دینی در باب فرزندآوری، قطع رحم و سیاستگذاری‌های هم‌سو با زندگی مجردی، از مهمترین عوامل کاهش یا انقطاع نسل از منظر قرآن و حدیث هستند. در نتیجه بیش از آنکه عوامل سیاسی را در افزایش یا کاهش جمعیت اثرگذار باشند، عوامل فردی، خانوادگی و اجتماعی را در این مسأله اثرگذار هستند.

 

کلمات کلیدی: فرزندآوری؛ کاهش نسل؛ افزایش نسل؛ سیاست خانواده ؛بحران جمعیت؛ قرآن و حدیث.

 

 

 

 

 

 

مقدمه و طرح مسأله

اگر خانواده را به مثابه یک نظام منسجم درنظر بگیریم، فرزندآوری یکی از عیان‌ترین خروجی‌های این نظام است که بر تمام اجزای آن اثر می‌گذارد. حال اگر هر کدام از بخش‌های این نظام در معرض اختلال باشد، طبیعتاً یکی از اولین جا‌هایی که آسیب‌ها در آن نمود عینی پیدا می‌کند، مسأله فرزندآوری است. جمهوری اسلامی ایران به تبع روند‌های جهانی، در حالی وارد گام دوم انقلاب شده که با مسأله یا بحران فرزندآوری روبرو شده است.

بحران تحدید نسل و انتقاد از آن توسط مقام معظم رهبری در سال 1391 و در جریان سفر به بجنورد پررنگ و علنی شد؛ «مسأله تحدید نسل از اواسط دهه‌ی ۷۰ باید متوقف می‌شد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. مسئولین کشور در این اشتباه سهیمند، خود بنده‌ی حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خدای متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد. نسل جوان را باید حفظ کرد. با این روند کنونی اگر ما پیش برویم کشور پیر خواهد شد. خانواده‌ها، جوان‌ها باید تولید مثل را زیاد کنند» (مقام معظم رهبری، 1391). پس از این بیانات بود که مسأله فرزندآوری تبدیل به یکی از مهمترین مسائل در محافل نخبگانی و سیاستگذاری شد و عمده گزینه‌های سیاستی به سمت و سوی خانواده ایرانی و افراد متأهل سوق پیدا کرد. توجه به این مسأله، با ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت در اردیبهشت ماه سال 1393 در قالب 14 بند به اوج رسید (مقام معظم رهبری، 1395).

در سالیان گذشته، علی رغم افزایش زنان ایرانی در سن باروری(15-49سال)، روند کاهشی نرخ باروری و فرزندآوری شدت بیشتری به خود گرفت و سیاست‌های روی کاغذ و هشدارهای پیری جمعیت، اثر چندانی در بهبود این اوضاع نداشت. بر اساس اطلاعات سازمان ثبت احوال کشور تعداد کل موالید ثبت شده در سال‌های بین 1396 تا 1399 به ترتیب برابر 1487855، 1366484، 1196133و 1113964ولادت بوده است. این ارقام حاکی از کاهش تعداد موالید ایران با شیب ملایم تا سال 1397 و شیب نسبتاً تندتر تا سال 1399 دارد. به این ترتیب از سال 1395 تا سال 1399 حدود 374هزار ولادت(بیش از 25 درصد) کاهش یافته است (درگاه ملی آمار، 1400).

 در حال حاضر عمده خط‌مشی‌گذاری‌های کنونی در خصوص افزایش جمعیت، به علل بسیار سطحی و کوتاه مدّت در افزایش جمعیت اشاره می‌کنند؛ تصور غالب بر این است که سیاست‌هایی همچون افزایش وام ازدواج یا وام و تسهیلات فرزندآوری، باعث افزایش جمعیت در جامعه می‌شود.

در باب فرزندآوری و فضیلت آن و همچنین عوامل مؤثر بر افزایش زادآوری کتب و مقالات بسیاری نگاشته شده است؛ به عنوان مثال ر.ک به: محمدی و صیفوری(1395)، محبی(1399). امّا این مسأله -همچون بسیاری از مسائل دیگر نظام- دستخوش سیاست‌زدگی در عالم نظر و عمل شده است. وقتی سیاست‌ تنظیم خانواده و شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» به عنوان ایده مقبول نظام در این عرصه‌ شناخته می‌شد، در عالم نظر، عمده قلم‌ها و نظریه‌پردازان تلاش می‌کردند تا این سیاست‌ها را توجیه کنند. برداشت از آیات قرآن کریم و روایات معصومین(ع) هم از این سیاست‌زدگی درامان نماندند! تمام تلاش برخی نظریه‌پردازان، استناد به روایات معارض فرزندآوری و مؤید تنظیم خانواده و نادیده‌گرفتن یا تأویل ادلّه فرزندآوری بود؛ به عنوان مثال ر.ک به: بهشتی(1379)، خمینی(1380)، رهبری(1381). امّا در طول دهه گذشته که سیاست افزایش نسل به عنوان سیاست‌ ابلاغی و رسمی نظام، اعلام شده است، تمام تلاش نظریه‌پردازان به توجیه تمام‌عیار افزایش جمعیّت و نادیده‌انگاری ادلّه معارض فرزندآوری یا تأویل آن بوده است (معصومی، 1396؛ میرهاشمی و جلیلی کلهری، 1386).

به نظر می‌رسد، کاهش جمعیت ریشه‌های بنیادینی دارد. پژوهش حاضر برخلاف پژوهش‌های پیشین اوّلا به بررسی کامل از ادله موافق و معارض فرزندآوری و ازدیاد نسل پرداخته؛ ثانیاً فیش‌های گردآوری شده را در سطوح تحلیل مختلف دسته‌بندی و تحلیل کرده‌ و ثالثاً با نگاهی انسجام‌گرایانه درصدد رفع ادله معارض و تعدیل ادله موافق فرزندآوری برآمده است. همچنین تلاش شده‌ است برای تأیید هرچه بیشتر مدعاهای این پژوهش از آمار و داده‌های موجود نهایت بهره‌برداری صورت پذیرد.

 با توجه به اینکه مسأله کاهش جمعیت و پیش‌گیری از فرزندآوری در صدر اسلام نیز وجود داشته است، تحلیل و تبیین این مسأله از منظر آموزه‌های قرآن و حدیث بسیار حائز اهمیت و شایسته سیاستگذاری در این عرصه است. لذا سؤال اصلی این پژوهش عبارت‌است از اینکه «بر اساس آموزه‌های قرآن و حدیث، مهمترین عوامل کاهش یا افزایش جمعیت چیست»؟  بر اساس سطوح حیات انسانی، چند سطح تحلیل برای پاسخ درست به این سؤال می‌توان متصور شد: سطح تحلیل فردی، سطح تحلیل خانوادگی، سطح تحلیل اجتماعی و سطح تحلیل سیاسی. لذا پرسش‌های فرعی زیر را می‌توان برای پاسخ به این سوال از منظر قرآن و عترت در نظر گرفت:

مهمترین عوامل فردی کاهش یا افزایش جمعیت چیست؟

مهمترین عوامل خانوادگی کاهش یا افزایش جمعیت چیست؟

مهمترین عوامل اجتماعی-فرهنگی کاهش یا افزایش جمعیت چیست؟

مهمترین عوامل سیاسی کاهش یا افزایش جمعیت چیست؟

پس از پاسخ به این سوالات فرعی و روشن شدن مقصود شارع مقدس از عوامل مختلف، باید میان عوامل مختلف اولویت‌بندی نماییم تا به تبیین درستی از علل فرزندآوری نائل آییم.

 روش پژوهش

این پژوهش از حیث ماهیت، «بنیادی» بوده و رویکرد محققان «توصیفی-تحلیلی» است. در گردآوری داده‌ها از روش اسنادی با تاکید بر منابع اصلی (آیات و روایات) استفاده شد. با توجه به این که در این روش موضوع اعتبار مستندات، مهم و مسأله ساز است، باید توجه کرد که: در این پژوهش روایاتی که به طریق صحیح (مطابق دسته‌بندی چهارگانه رایج در میان محدثان متاخر که مبتنی بر ارزیابی سند روایت است) به دست ما رسیده باشد و یا محفوف به قرائن باشند، حجّت دانسته شده است. بر این اساس روایاتی که از حیث سندی ضعیف هستند -اعم از روایات مرسل، مقطوع و غیر آن- می‌تواند معتبر باشد، به شرطی که مضمون آن در روایات صحیح‌السند، یا محفوف به قرائن ذکر شده باشد. روایاتی که در این مقاله مورد استناد قرار گرفته است،‌ صحیح‌السند هستند و یا مضمون آنها در روایات معتبر و محفوف به قرائن ذکر شده است و به روایات دارای ضعف سندی، از آن جهت که مضامین آن ها مورد تایید روایات معتبر دیگر است، استناد شده‌ است. برای پاسخ به سؤال اصلی و سؤالات فرعی این پژوهش، قرآن کریم و تمامی کتب روایی معتبر مورد مطالعه قرار گرفت و مضامین مرتبط با گردآوری استنادی مورد تحلیل استنباطی اصولی قرار گرفت. با توجه به کثرت مضامین وارد شده درباره مسأله جمعیت، این مضامین مورد دسته‌بندی قرار گرفت، آنگاه مهمترین و معتبرترین مضامین در هر قسمت انتخاب و مورد استناد قرار گرفت.

 یافته‌های پژوهش

  1. عوامل فردی کاهش یا افزایش جمعیّت

در سطح تحلیل فردی، مقیاس تحلیلمان فرد است و افراد مجرد به عنوان جامعه هدف شناخته می شود. در دو سطح می‌توان عوامل فردی افزایش یا کاهش جمعیت را تحلیل کرد؛ در سطح نخست می‌توان به نقش زیست مجردی در کاهش نسل و زیست متأهلی در افزایش نسل اشاره کرد. در سطح بالاتر می‌توان ملاک‌های انتخاب همسر را ناظر به فرزندآوری تعریف کرد:

1-1.نقش ازدواج

ازدواج یکی از احکام «منصوص العلة» است. در لسان آیات و روایات، در کنار مودت و رحمت، رشد شخصیت و توسعه وجودی (مطهری، 1384، ج22: 840، 941)، یکی از انگیزه‌های اصلی برای ازدواج و تشکیل خانواده، فرزندآوری ذکر شده، تا جایی که گاه ازدواج کردن مرادف با فرزندآوری تلقی شده است؛ در روایتی که به سند صحیح به دست ما رسیده است، پیامبر خدا(ص) به امّت اسلامی سفارش می‌کنند: «تَزَوَّجُوا فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَمَ غَداً فِی الْقِیَامَةِ» (ابن بابویه، 1413ق، ج3: 383). ازدواج کنید، زیرا که من فردای قیامت، به کثرت امّت اسلامی در میان سایر امّت‌ها افتخار و مباهات می‌کنم. فخر رازی نیز یکی از معانی کوثر را کثرت فرزندان و مسلمانان معرفی می‌کند و به این روایت استناد می‌کند (فخر رازی، 1420ق، ج32: 315).

در روایت مرسلی امیرالمؤمنین(ع) اصحابشان را به ازدواج سفارش می‌کنند و به این توصیه رسول خدا(ص) استناد می‌کنند که: «مَنْ کَانَ یُحِبُّ أَنْ یَسْتَنَّ بِسُنَّتِی فَلْیَتَزَوَّجْ فَإِنَّ مِنْ سُنَّتِیَ التَّزْوِیجَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ فَإِنِّی مُکَاثِرٌ بِکُمُ الْأُمَم» (ابن بابویه، 1362، ج2: 614 و 615)‏. هر کس می‌خواهد به سنّت من عمل کند، باید ازدواج کند، چرا که قطعاً ازدواج و تشکیل خانواده بخشی از سنّت من است. فرزندآوری کنید، چرا که من در میان سایر امّت‌ها به کثرت امّت اسلامی مباهات می‌کنم.

طبق آمار بیش از 13 و نیم میلیون فرد مجرد (مرکز آمار ایران، 1397) در کشور وجود دارد. در سطح فردی اگر بتوانیم این افراد را نسبت به ازدواج تشویق کنیم و انگیزه ازدواج را در آنها افزایش دهیم نقش جدی‌ای در افزایش جمعیت خواهد داشت و چون این مسأله اولویت اصلی محسوب می‌شود، باید پیش از فرزندآوری به آن توجه شود.

به باور پژوهشگران حوزه خط‌مشی، زمانی یک مسأله نسبت به مسأله دیگر اولویت بیشتری پیدا می‌کند که شاخص‌های زیر را احراز کند: حلّ آن، تسهیل‌گر حل مسائلی دیگر باشد، گستره، وخامت و فوریت بیشتری داشته باشد و حل آن تأثیر مثبتی بر رعایت ارزش‌های دینی داشته باشد (پورعزّت و همکاران، 1399: 155 و 156).

هموار مسائلی که حلّ آنها تسهیل‌گرِ حلِّ مسائلِ دیگر است، از اولویت بیشتری برخوردارند. اگر ازدواج در جامعه تسهیل شود، نسبت بسیار زیادی از آسیب کاهش نسل کاسته می‌شود؛ فی‌الواقع، به فرض ثبات نرخ باروری و فرزندآوری، با افزایش نرخ ازدواج افراد مجرد، نسبت فرزندان به جمعیت کاهشی نخواهد بود و باروری بیشتر یا مساوی سطح جایگزینی خواهد بود.

مطابق برخی تحقیقات مهمترین علّت کاهش باروری، به تعویق انداختن تولّد اولین فرزند و زیاد شدن فاصله بین موالید است (حسینی چاوشی و همکاران[1]، 2016). مطالعات خارجی و داخلی نشان می‌دهد که به ازای هر یک سال تعویق در ازدواج، بچه‌دار شدن نیم سال به تأخیر می‌افتد (کلیگ و همکاران[2]، 2015: 219). یافته‌های مطالعه مشابهی در بنگلادش نیز نشان می‌دهد: «زنانی که در سنین پایین ازدواج می‌کنند بیشتر از زنانی که دیر ازدواج می‌کنند، صاحب فرزند می‌شوند» همچنین «اگر سن ازدواج اول نوجوانان 1 سال افزایش یابد، سن در اولین تولد 0.728 سال به تعویق می افتد» (ناهار و همکاران[3]، 2013: 227).

گزارش‌های مجله اکوگ[4] -به عنوان یکی از معتبرترین مجله متخصصین حوزه زنان و زایمان-گویای این واقعیت است «سن به تنهایی یک عامل در باروری است» (ارتباط میان سن زنان و کاهش باروری، 2014). طبق این گزارش در حالی که در اوایل سن بلوغ میزان تخمک‌های یک زن بین 300 هزار تا 500 هزار است، در سن 37سالگی این تخمک‌ها به 25 هزار عدد کاهش پیدا می‌کنند. بر اساس مطالعه کشورهای مختلف کاهش باروری زنان از سن 22سالگی تقریباً شروع می‌شود و بعد از سن 37 سالگی با شدت بیشتری کاهش پیدا‌ می‌کند.

نمودار1: همبستگی میان افزایش سنّ ازدواج و کاهش میزان باروری (ارتباط میان سن زنان و کاهش باروری، 2014)

کاهش باروری در اوایل دهه سوم شروع و در اواخر دهه سوم و دهه چهارم بیشتر می‌شود. مطالعه‌ای در سوئد نشان داد باروری بعد از 30 سالگی به‌ازای هر سال، 3.5 درصد کاهش می‌یابد (میری و ملاکی مقدم، 1397: 48).

در نتیجه، رابطه‌ای معنا‌دار میان نرخ ازدواج در درجه اول و سنّ ازدواج در درجه دوم، و میزان فرزندآوری ایجاد می‌شود؛ یعنی هرقدر ازدواج کمتر باشد یا سن ازدواج به تأخیر بیافتد، نرخ فرزندآوری کمتر خواهد بود. عکس این قضیه نیز صادق است؛ یعنی هرقدر ازدواج بیشتر و به هنگام‌تر باشد، نرخ فرزندآوری بیشتر می‌شود.

 

 

در عالم واقع  با توجه به افزایش میانگین سنّ ازدواج در کشور و تأخیر در باروری، شاهد کاهش نرخ فرزندآوری هستیم. در حالی که الگوی مطلوب فرزندآوری بین سنین 18 تا 22 سالگی است، در وضع موجود اولین و بیشترین ولادت‌ها مربوط به حدود 30 سالگی است (درگاه ملی آمار، باروری در ایران: 9).

علاوه بر تأکید بر اصل ازدواج، ازدواج به‌هنگام و در سن مناسب از چند بُعد دیگر نیز به افزایش نسل کمک می‌کند. ناباروری، زایمان سخت و سقط جنین، سه عامل بسیار مهمی هستند که امروزه متخصصان حوزه بهداشت و درمان و فرزندآوری به عنوان موانع افزایش نسل بر آن تأکید دارد. طبق تحقیقات، بخش زیادی از هر سه عامل فوق، ریشه در تأخیر در سنّ ازدواج دارد. بنا به برخی تحقیقات درمان‌های ناباروری برای زنانی که از بیش از سی‌سال از آنها گذشته و بارداری خود را به تأخیر انداخته‌اند، چندان موثر واقع نمی‌شود. همچنین بارداری در زنان بالای 40 سال با عوارض شدیدتر، زایمان زودرس، ناهنجاری های مادرزادی بیشتر و لزوم مداخلات بیشتر هنگام تولد، همراه است (کارگروه آشری کاپری[5]، 2005م: 261). همچنین به اذعان تحقیقات پزشکی در حوزه سندروم داون یا مُنگلیسم، با افزایش سنّ زنان به بالای 35 سال، احتمال مُنگل شدن کودک به مراتب افزایش می‌یابد (حقایقی در مورد سندروم داون[6]، 2021م).

بنابراین لازم است اولاً به مسأله ازدواج و تلاش برای کاهش جمعیّت مجردان توجه کنیم و ثانیاً تسهیل ازدواج در سنین مناسب را به عنوان یکی از مهمترین عوامل افزایش نسل در نظر بگیریم.

1-2. نقش ملاک‌های انتخاب همسر

یکی از مهمترین ملاک‌هایی که دین مبین اسلام برای انتخاب همسر، ارائه داده است، ملاک «فرزندآوری» است. لذا هر ویژگی یا عاملی که باعث شود همسر را برای فرزندآوری آماده‌تر گرداند، مورد مدح قرار گرفته است، و هر ویژگی یا عاملی که باعث شود فرزندآوری به تأخیر بیافتد یا مانع فرزندآوری شود مورد مذمّت قرار گرفته است. شاخص فرزندآوری با ویژگی‌های مختلف مورد تبیین قرار گرفته است، که به اختصار به بیان هر یک می‌پردازیم:

1-2-1. ملاک جسمانی

در روایت صحیح‌السندی امام کاظم(ع) در خصوص ویژگی‌های همسر مناسب می‌فرمایند که برای ازدواج کردن، به سراغ زن‌هایی بروید که توانایی بیشتری برای حاملگی دارند و بهتر و راحت‌تر فرزند به دنیا می‌آورند (کلینی، 1407، ج5: 334؛ ابن بابویه، 1398ق، 395؛ طوسی، 1407ق، ج7: 402). از این روایت می‌توان به اهمیت آمادگی جسمانی و ورزش، مخصوصاً برای بانوان در شرف ازدواج پی‌برد، که متأسفانه با محدود کردن مصادیق آن به ورزشگاه رفتن بانوان برای تماشای فوتبال آقایان، از نقش ورزش همگانی بانوان در افزایش فرزندآوری غفلت شده است. مطابق برخی تحقیقات «ورزش به مدت 30 دقیقه در روز، خطر ناباروری را کاهش می دهد» (شاوارو و همکاران[7]، 2007م).

1-2-2. ملاک عقیم نبودن و ولود بودن

ولود بودن یا قدرت بالای فرزندآوری به این معناست که تمام استعدادهای فرزندآوری را داشته باشد. بنابراین بهتر است همسر به قدری کم سن و سال یا سالخو‌رده نباشد که قدرت فرزندآوری را نداشته باشد؛ و بهتر است یائسه نباشد یا در مزاج او چیزی مثل عدم عادت ماهانه شدن نباشد که دلالت بر عقیم بودن او نماید (شهید ثانی(عاملی)، 1413ق، ج7: 17). همچنین نگاه کردن به توانایی مادران و خواهران همسر در فرزندآوری شاخص خوبی برای ارزیابی توان فرزندآوری است (صاحب الجواهر (نجفی) 1404ق، ج29: 38). بنابراین این ملاک را می‌توان جامع تمام ملاک‌های پیشین دانست.

در روایت صحیح السندی، امام صادق(ع) نقل می‌کنند که: مردی خدمت رسول خدا(ص) شرف‌یاب شد و از ایشان درباره ازدواج مشورت خواست و گفت: «دختر عمویی دارم که از زیبایی و خوش‌اخلاقی و دین‌داری او خوشم آمده است امّا او نازا است» و رسول خدا(ص) بر اهمیت فرزندآوری تاکید کردند (کلینی، 1407ق، ج5: 333).

هرچند معصومان(ع) شوم بودن افراد را نوعی خرافه می‌دانستند (کلینی، 1407ق، ج8: 196)، اما گاهی برای ایجاد مفاهمه با جامعه از ادبیات رایج زمانه استفاده می‌کرده‌اند؛ در روایت موثقه دیگری امام صادق(ع) نقل می‌کنند که در زمان پدرشان، عده‌ای از افراد درباره شومی، نزد آن حضرت صحبت می‌کنند. پس امام باقر(ع) فرمودند: «... اما شومی زن در این است که آن زن نازا و عقیم و مهریه‌اش بالا باشد» (کلینی، 1407ق، ج5: 568).

زیبا بودن همسر یکی از ملاک‌های جانبی انتخاب همسر است که معصومین(ع) هم بر آن مهر تأیید زده‌اند (کلینی، 1407ق، ج5: 335)، امّا اگر در مواردی میان انتخاب همسرِ زیبارویِ عقیم و همسری که از زیبایی کمتری برخوردار است ولی عقیم نیست، تزاحم برقرار شود، از ازدواج با همسرِ زیبارویِ عقیم نهی شده است. در روایت صحیح‌السندی امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «تَزَوَّجُوا بِکْراً وَلُوداً وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَةً عَاقِراً فَإِنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» (کلینی، 1407ق، ج5: 333) با همسر باکره‌ای که بسیار فرزند به دنیا می‌آورد ازدواج کنید ولی با زن زیبارویی که نازا و عقیم است ازدواج نکنید، چرا که من در روز قیامت به کثرت شما امّت اسلامی در میان سایر امّت‌ها مباهات می‌کنم.

روایات در باب نهی از ازدواج با افراد نازا و عقیم بسیار زیاد است. لذا محدثین و فقها حکم به استحباب ازدواج با زنی می‌دهند که فرزندان بسیار می‌آورد و حکم به کراهت ازدواج با زن نازا و عقیم می‌دهند (کلینی،1407ق، ج5: 333؛ حلی، 1388ق: 569؛ شهید ثانی (عاملی)، 1413ق، ج7: 15) شیخ حر عاملی نیز ذیل این روایات اینگونه فتوا می‌دهد که «به صورت کلی ازدواج با زن نازا کراهت دارد، حتی اگر آن زن بسیار زیبا و دیندار و مهربان باشد» (شیخ حرّ عاملی، 1409ق، ج20: 53).

لازم به ذکر است که این دسته از روایات و فتاوا با هدف سرزنش و عقاب افرادی که در نازایی خود دخالتی نداشته‌اند، نیست[8]، بلکه هدف اصلی، تأکید بر فرزندآوری و اهمیت بالای آن در ماجرای ازدواج و تشکیل خانواده است (ر.ک: خانی و رفعت: 1400).

  1. عوامل خانوادگی کاهش یا افزایش جمعیت

پس از آنکه فرد ازدواج کرد و تشکیل خانواده داد، هر کدام از نقش‌ها در خانواده، سهم مهمی در افزایش یا کاهش جمعیت در آن خانواده و خانواده‌های پیرامونی دارد. نقش‌های اثرگذار در نهاد خانواده را می‌توانیم به نقش والدین و نقش فرزندان تقسیم‌بندی و اثرسنجی نماییم.

2-1. نقش فرزندان

سبک زندگی فرزندانِ یک زمانه، می‌تواند در افزایش یا کاهش نسل، یا بالفعل شدن فرزندان بالقوه، اثرگذار باشد. با تشبیه خانواده به یک نظام منسجم، نحوه تعامل فرزندان با والدین، به مثابه بازخور این نظام شناخته می‌شود. مهمترین شاخصه‌های این سبک زندگی را می‌توانیم به شاخصه‌های فرهنگی و شاخصه‌های مالی یا اقتصادی طبقه‌بندی نماییم.

2-1-1. شاخص فرهنگی

به نحوه سیر و سلوک فرزندان با والدین، شاخص فرهنگی سبک زندگی می‌گوییم. سیر و سلوک حسنه فرزندان با والدین یا همان احسان به والدین یکی از عوامل مهم ازدیاد نسل و در جانب مقابل سیر و سلوک نامناسب فرزندان با والدین یا همان عقوق والدین یکی از شاخص‌های مهم کاهش نسل شناخته می‌شود. زیرا وقتی در جامعه‌ای رفتار فرزندان به طور معمول با والدین خوب و مناسب باشد، میل به افزایش فرزند و داشتن فرزندان بیشتر در آن جامعه افزایش پیدا می‌کند.

الف. احسان به والدین؛ شاخص ایجابی

در روایت صحیحه‌ای، امام صادق(ع) در توضیح معنای احسان به والدین می‌فرمایند: «رفتار نیک با پدر و مادر آن است که با آن‌ها به خوبی مصاحبت و زندگی کنی و به گونه‌ای رفتار کنی که اگر احساس نیاز به چیزی دارند مجبور نشوند آن را از تو بخواهند (یعنی بدون آن که طلب کنند نیازشان را برطرف کنی) حتی اگر آن نیاز در واقع نیاز جدی نباشد و از آن چیز بی‌نیاز باشند» (کلینی، 1407ق، ج2: 157).

توصیه احسان به والدین در چندین جای قرآن کریم آمده، که تمام موارد، بلافاصله پس از توصیه به توحید و نهی از شرک نسبت به خداوند متعال آمده است (البقره:83؛ النساء: 36؛ الأنعام: 151؛ الإسراء: 23؛ الأحقاف:15؛ العنکبوت: 8؛ لقمان: 13و14). انبیاء‌ الهی نیز نیکی به والدین را از افتخارات خود ذکر کرده‌اند (مریم: 14 و 32).

در لزوم احسان به والدین، تفاوتی میان والدین مسلمان و کافر یا نیکوکار و فاجر وجود ندارد و باید به پدر و مادر در هر صورت نیکی کرد (کلینی، 1407ق، ج2: 158 و 159). احسان به والدین به قدری اهمیت دارد که به فرموده رسول خدا(ص) در صورت نارضایتی والدین از حضور فرزند در جهاد کفایی، فرزند موظف است در خدمت والدین باشد چرا که «مأنوس بودن یک‌شبانه روز با پدر و مادر از یک سال جهاد برتر است» (کلینی، 1407ق، ج2: 160 و 163؛ ابن بابویه، 1376: 462).

یکی از عواملی که باعث افزایش رغبت به فرزندآوری می‌شود، وجود روحیه احسان به والدین و خوش‌رفتاری با آنها در یک نسل است. در روایت صحیحه‌ای، اسحاق بن عمار نقل می‌کند که امام صادقعلیه‌السلام نام مردى را بردند و فرمودند آن مرد به من گفت: من علاقه‌اى به فرزنددار شدن نداشتم، تا اینکه روزى در عرفه نوجوانی را در کنار خود دیدم که در حال گریه پدر و مادرش را  دعا مى‌کرد با دیدن این صحنه و شنیدن دعای آن نوجوان برای پدر و مادرش بود که به داشتن فرزند علاقه مند شدم» (کلینی، 1407ق، ج6: 3).

 بنابراین وقتی فرهنگ احسان به والدین در جامعه گسترش پیدا کند، فرزندآوری بیشتر مساوی با عزیز‌تر شدن و محترم‌تر شدن در جامعه می‌شود. طبیعی است که با تلفیق فطرت کرامت دوست بشر و فرهنگ احسان به والدین، فرزندآوری نیز بیشتر می‌شود. یعنی اولاً فطرت بشر خواهان کرامت است، ثانیاً احسان به والدین موجب افزایش کرامت است، ثالثاً بشر خواهان تأمین اسباب کرامت خویش است، در نتیجه اگر فرزندآوری همراه با احسان به والدین باشد، طبیعت بشر به دنبال فرزندآوری می‌رود.

ب. عقوق والدین؛ شاخص سلبی

عقوق والدین یکی از گناهان کبیره است (ابن بابویه، 1385، ج2: 479). در روایت صحیحه‌ای امام صادق(ع) اینگونه عقوق والدین را تعریف می‌کنند: «مَنْ أَحْزَنَ‏ وَالِدَیْهِ فَقَدْ عَقَّهُمَا» (ابن بابویه، 1413ق، ج4: 416). هر کس پدر و مادرش را ناراحت کند، قطعاً عاقّ والدین شده است. این گناه کبیره طیفی از اعمال را شامل می‌شود: «افّ گفتن و نگاه بد کردن به والدین، بدنام کردن ایشان، بلندکردن صدا در برابر ایشان، جلوتر از ایشان راه رفتن و نشست و برخواست کردن و غیره» (اهوازی، 1402ق: 38 و 39؛کلینی، 1407ق، ج2: 157و 159).

عقوق والدین تنها عواقب اخروی ندارد، بلکه تحدید و قطع نسل به عنوان یکی از عواقب دنیایی آن ذکر شده است. امام رضا(ع) در فرمایشی علّت اصلی کاهش فرزندآوری را عاقّ والدین شدن بیان‌ کرده و این ماجرا را اینگونه تحلیل می‌نمایند: «حَرَّمَ اللَّهُ عُقُوقَ الْوَالِدَیْنِ لِمَا فِیهِ مِنَ الْخُرُوجِ مِنَ التَّوْفِیقِ لِطَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ التَّوْقِیر لِلْوَالِدَیْنِ وَ تَجَنُّبِ کُفْرِ النِّعْمَةِ وَ إِبْطَالِ الشُّکْرِ وَ مَا یَدْعُو مِنْ ذَلِکَ إِلَى قِلَّةِ النَّسْلِ وَ انْقِطَاعِهِ لِمَا فِی الْعُقُوقِ مِنْ قِلَّةِ تَوْقِیرِ الْوَالِدَیْنِ وَ الْعِرْفَانِ بِحَقِّهِمَا وَ قَطْعِ الْأَرْحَامِ وَ الزُّهْدِ مِنَ الْوَالِدَیْنِ فِی الْوَلَدِ وَ تَرْکِ التَّرْبِیَةِ بِعِلَّةِ تَرْکِ الْوَلَدِ بِرَّهُمَا[9]» ‏‏(ابن بابویه، 1413ق، ج3: 565)  خدا عقوق والدین را حرام کرد، چون مایه بى‏توفیقى در اطاعت خدای عزّوجلّ می‌شود و نیز بزرگداشت والدین از بین می‌رود و نعمت خداوند کفران مى‏شود و اصل و اساس شکرگزارى نابود می‌گردد و این عوامل بستر لازم برای کم‌شدن نسل بشر و حتّی منقرض شدن آن را فراهم می‌کند، چرا که عاقّ والدین شدن، مایه کمبود احترام به والدین و حق‌نشناسى نسبت به آنهاست. به دلیل نیکی نکردن فرزند به والدین، پدر و مادر نسبت به فرزندآوری بی‌رغبت می‌شوند و تعلیم و تربیت آنها را رها می‌کنند و رابطه خویشاوندی قطع می‌شود.

بنابراین طبیعی است که با رشد فرهنگ بی‌احترامی و افزایش نرخ عقوق والدین در جامعه، افراد نسبت به فرزندآوری بدبین شده و دوست ندارند فرزندانی داشته باشند که نه تنها مایه عزت و احترام آنها نیستند، بلکه مایه بی‌حرمتی به آنها می‌شوند. در روایتی از حضرت رسول اکرم(ص) منقول است که ایشان درباب نشانه‌های آخرالزمان فرمودند: «رستاخیز برپا نمی‌شود، تا آن که به خاطر رواج عقوق والدین، کسی که پنج فرزند دارد، آرزوی چهار فرزند کند وآن که چهار فرزند دارد، می گوید: کاش سه فرزند داشتم وصاحب سه فرزند آرزوی دو فرزند دارد وآن که دو فرزند دارد، آرزوی یک فرزند نماید وکسی که یک فرزند دارد، آرزو کند که: کاش فرزندی نداشت[10]» (نوری، 1408ق، ج15: 194).

2-1-2. شاخص اقتصادی

در کنار عوامل فرهنگی، تأمین مالی فرزندآوری یکی از مهمترین متغیرهایی است که بر کاهش یا افزایش فرزندآوری اثر مستقیم می‌گذارد.

الف. یار اقتصادی؛ شاخص ایجابی

در قرآن کریم واژه «ولد» یا فرزند در بیشتر موارد در کنار دو واژه «مال» و «منفعت» آمده است (آل عمران: 10 و 116؛ الأنفال: 28؛ التوبة: 55 و 69 و 85؛ الأسراء: 6 و 64؛ سبأ: 35 و 37؛ الحدید: 20؛ المجادلة: 17؛ الممتحنة: 3؛ المنافقون: 9؛ التغابن: 15؛ الکهف: 34و 39؛ مریم: 77؛ نوح: 12 و 21؛ الجن: 3؛  یوسف: 21؛ قصص: 9؛ المومنون: 55؛ الشعراء: 133؛ القلم: 14؛ المدثّر: 12 و 13).

لذا در روایات معصومین(ع) فرزند بیشتر زمانی که کمک‌کار والدین باشد مایه سعادت انسان به شمار می‌آمده است. به عنوان مثال، امام سجاد(ع) می‌فرمایند: «مِنْ سَعَادَةِ الرَّجُلِ أَنْ یَکُونَ لَهُ وُلْدٌ یَسْتَعِینُ بِهِمْ» یکی از نشانه‌های خوشبختی انسان در این است که فرزندانی داشته باشد که کمک‌کار و یاور او باشند (کلینی، 1407ق، ج6: 2).

ب. بار اقتصادی؛ شاخص سلبی

یکی از مهمترین دلایلی که امروزه افراد برای عدم رغبت به فرزندآوری ذکر می‌کنند، مشکلات اقتصادی است. واقعیت این است که با توجه به نظامات آموزشی، نظامات إشتغال و نظامات تربیتی امروزه، فرزندان تنها در دوران کودکی سربار مالی خانواده نیستند، بلکه در دوران نوجوانی و جوانی و حتی گاهی پس از ازدواج آنها نیز این وابستگی مالی استمرار پیدا می‌کند. طبیعی است که با افزایش طول دوران وابستگی از یک جهت و عدم جلب منفعت مالی فرزندان برای والدین از جهت دیگر، رغبت والدین به فرزندآوری کمتر می‌شود.

لذا در لسان روایات و بیانات معصومین(ع) اگر فرزند بیشتر، به معنای افزایش نان‌خورها و عیال‌واری تلقی گردد، از بزرگترین بلایا و هم ردیف بلایایی اقتصادی مانند مال اندک و قرض و دِین زیاد، به حساب آمده است (ابن حیون، 1385ق، ج2: 225؛ لیثی واسطی، 1376: 212؛ آمدی، 1410ق: 331؛ ابن اشعث، بی‌تا: 238؛ سیوطی، 1404ق، ج4: 179).

البته همانطور که برای بلایا، اجر و پاداش فراوان ذکر شده، برای فرد عیال‌وار هم أجر و پاداش عظیم در نظر گرفته شده است. به عنوان مثال پیامبر(ص) می‌فرمایند: «مَنْ عَالَ‏ ثَلَاثَ‏ بَنَاتٍ‏ أَوْ ثَلَاثَ أَخَوَاتٍ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ اثْنَتَیْنِ فَقَالَ وَ اثْنَتَیْنِ فَقِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ وَاحِدَةً فَقَالَ وَ وَاحِدَة» (کلینی، 1407ق، ج6: 6؛ ابن بابویه، 1413ق، ج3: 482). هرکس سرپرستى و نفقه سه دختر، یا سه خواهر خود را برعهده داشته باشد، بهشت برایش واجب مى‌گردد. گفته شد: اى پیامبر خدا! دو دختر یا دو خواهر چطور؟ فرمودند: و -رسیدگی به- دو دختر یا دو خواهر -این پاداش را دارد- . گفته شد: اى پیامبر خدا! یک دختر یا یک خواهر چطور؟ فرمودند: و -رسیدگی به- یک دختر یا یک خواهر-این پاداش را دارد-. همچنین ایشان در جای دیگری می‌فرمایند: «مَنْ عَالَ ابْنَتَیْنِ أَوْ أُخْتَیْنِ أَوْ عَمَّتَیْنِ أَوْ خَالَتَیْنِ حَجَبَتَاهُ مِنَ النَّارِ» (ابن بابویه، 1413ق، ج3: 482؛ ابن بابویه، 1362، ج1: 37). هر کس دو دختر، یا دو خواهر یا دو عمّه یا دو خاله را نان بدهد، آن دو او را از آتش (جهنم) حفظ می‌کنند.

 و همانگونه که دیگران در برابر فرد گرفتار بلا، وظیفه مساعدت و یاری‌گری دارند، در خصوص فرد عیالوار نیز همگان وظیفه مساعدت، مخصوصاً مساعدت‌های مالی دارند؛ اساساً یکی از دلایل نامطلوب بودن جنس دختر نزد عرب جاهلی، وابستگی اقتصادی او بوده است (الأنعام : 151؛ الإسراء : 31). در جانب مقابل، جنس پسر که معمولاً کمک‌کار شغل پدر بوده یا با اشتغال و کسب درآمد هزینه‌های خود و بخشی از هزینه‌های خانواده را تأمین می‌کرده است، محبوب‌تر بوده است.

حضرت رسول(ص) تلاش کردند با تبیین أجر دختر‌داری و مساعدت نسبت به دختردارها، تنظیم‌گری‌های لازم در این زمینه را انجام دهند؛ ایشان در سیاستی عمومی ضمن تأکید بر روزی‌رسانی خداوند به دختردارها، به اصحابشان دستور می‌دهند به خانواده‌های عائله‌مند و دختردارها رسیدگی کنند و در قرض‌دادن و یاری رساندن، آنها را در اولویت قرار ‌دهند (کلینی، 1407ق، ج6: 6؛ ابن بابویه، 1413ق، ج3: 482).

نکته جالب توجه در دوران کنونی وابستگی اقتصادی فرزند به خانواده -فارغ از دختر یا پسر بودن فرزندان- است که باعث کاهش میل به فرزندآوری می‌شود. نظامات آموزشی طولانی مدّت و کم‌بهره (ر.ک به: افتخاری و آرام، 1396)، نظامات إشتغال، نظام سربازی اجباری، فرهنگ عمومی وسایر نظامات، مولِّد ناکارآمدی نسل جوانی است که می‌توانست به جای وابستگی اقتصادی، تولید اقتصادی برای خانوارها داشته باشد و در نتیجه میل به فرزندآوری را به جای کاهش، افزایش دهند.

به گفته باومن[11]در حالی که در نظام سنتی بچه‌ها در خانه یا کارگاه‌ها و مزارع تولیدکننده بودند، در زمان ما، بچه‌ها بیش از هرچیز کالایی برای مصرف عاطفی هستند. او می‌گوید: «وقتی پای ابژه‌های مصرف به میان می‌آید، رضایت خاطر مورد انتظار را با توجه به قیمت می‌سنجند؛ انسان به دنبال «ارزش در ازای پول» است. بچه‌ها یکی از گرانترین چیز‌هایی هستند که مصرف کنندگان در تمام طول زندگی خود می‌خرند. بر اساس معیار‌های کاملاً پولی، هزینه‌ بچه‌ها از هزینه یک ماشین مجلل آخرین سیستم، یک سفر تفریحی دریایی به دور دنیا، و حتّی یک خانه أشرافی بیشتر است» (باومن[12]، 2003م: 41 و 42).

2-2. نقش والدین

در کنار نقش مهم فرزندان در افزایش یا کاهش نسل، می‌توان به نقش والدین در این ماجرا اشاره کرد. شاخصه‌های دینی در این زمینه را می‌توانیم در دو دسته نگرش‌ والدین و سبک زندگی ایشان طبقه‌بندی نماییم؛

1-2-2. نگرش والدین

دین مبین اسلام، تلاش داشته است تا نگرش‌های غلط نسبت به فرزند و فرزندآوری را زدوده و بهانه‌های ناروا را باطل ساخته و اعتقادات صحیح در این زمینه را جایگزین نماید.

 در زمینه رزق و روزی فرزندان، خداوند متعال می‌فرماید: «...وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَ إِیَّاهُم‏...» (الأنعام : 151). و فرزندانتان را به خاطر فقر و نداری نکشید؛ ما شما و فرزندانتان را روزی می‌دهیم. در جای دیگری از قرآن کریم آمده است: «وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَ إِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کانَ خِطْأً کَبیراً» (الإسراء : 31) و فرزندانتان را به خاطر ترس از فقیر شدن نکُشید، این ما هستیم که فرزندانتان و خودتان را روزی می‌دهیم؛ قطعاً کشتن فرزندان گناهی نابخشودنی است.

تفاوت این دو آیه در این است که آیه اوّل به قرینه «من املاق» (از روی فقر) خطاب به خانواده‌های بی‌بضاعت یا کم بضاعت است و آیه دوم به قرینه «خشیة إملاق» (از ترس فقیرشدن) خطاب به خانواده‌های ثروتمندی است که می‌ترسند، نفقه فرزندان بیشتر، چیزی از ثروت آنها بکاهد (قطب‌الدین راوندی، 1405، ج2: 36).

روزی یکی از اصحاب امام کاظم(ع) در نامه‌ای اینگونه از حضرت درباره فرزندآوری سؤال می‌کند: «أَنِّی اِجْتَنَبْتُ طَلَبَ اَلْوَلَدِ مُنْذُ خَمْسِ سِنِینَ وَ ذَلِکَ أَنَّ أَهْلِی کَرِهَتْ ذَلِکَ وَ قَالَتْ إِنَّهُ یَشْتَدُّ عَلَیَّ تَرْبِیَتُهُمْ لِقِلَّةِ اَلشَّیْءِ فَمَا تَرَى» ما فرزندآوری را پنج سال است که به تأخیر انداخته‌ایم چرا که همسرم از این کار اکراه دارد و می‌گوید: می‌ترسیم به خاطر نداری، در تربیت بچه‌ها با مشکل مواجه شویم. نظر شما چیست؟

 امام(ع) در پاسخ به او می‌نویسند: « اُطْلُبِ اَلْوَلَدَ فَإِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَرْزُقُهُمْ» (کلینی، 1407ق، ج6: 3؛ طبرسی، 1370: 224). -از خداوند- طلب فرزند کن، چرا که قطعاً خداوند عزّ و جلّ روزی آنها را می‌دهد.

یکی دیگر از نگرش‌هایی که باعث کاهش رغبت به فرزندآوری می‌شود، سختی‌های فراوان پرورش نوزادان و گریه و زاری آنهاست. امیرالمؤمنین(ع) بیماری کودک را کفاره گناهان والدینش معرفی می‌کنند[13] (کلینی، 1407ق، ج6: 52؛ ابن بابویه، 1413ق، ج3: 482؛ طوسی، 1407ق، ج8: 115). در روایت صحیح‌السندی امام صادق(ع) به یونس بن یعقوب که به خاطر گریه و زاری کودکش تا صبح بیدار بود و از این اذیت می‌نالید، داستان رسول خدا(ص) را نقل می‌کند. ایشان نقل می‌کنند که روزی رسول خدا(ص) و امیرالمومنین(ع) ناراحت و نالان بودند که جبرئیل از پیامبر(ص) علت این ناراحتی را می‌پرسد. پیامبر(ص) پاسخ می‌دهند که این ناراحتی به خاطر گریه دو کودکی است که داریم. جبرئیل به پیامبر(ص) می‌فرماید: «نگران مباش اى محمّد! زیرا به زودى براى شما شیعیانى خواهند آمد که گریه فرزندان آن‌ها تا هفت سالگى «لا إله إلاّ اللّه»، پس از هفت سالگى گریه‌اش استغفار براى والدینش است. تا این‌که به سن بلوغ برسد. زمانى که به سنّ‌ بلوغ رسید، هر عمل نیکى که انجام دهد براى پدر و مادرش نیز منظور خواهد شد و هر عمل زشتى که انجام دهد، ربطى به پدر و مادرش نخواهد داشت» (کلینی، 1407ق، ج6: 52 و 53).

برخی دیگر از والدین از ترس مشکلات بارداری و سقط شدن جنین به سمت فرزندآوری نمی‌روند. در روایت صحیح‌السندی رسول خدا(ص) ذیل اهمیت ازدواج و فرزندآوری می‌فرمایند: «...در روز قیامت حتى نوزاد سقط شده، -از شدت شفقت نسبت به والدینش- طلبکارانه مى‌آید و بر در بهشت مى‌ایستد و به او گفته مى‌شود: وارد بهشت شو! و او در جواب مى‌گوید: وارد نمى‌شوم، مگر اینکه پدر و مادرم قبل از من وارد بر بهشت شوند[14]» (کلینی، 1407ق، ج5: 334؛ ابن بابویه، 1413ق، ج3: 383؛ طوسی، 1407ق، ج7: 400 و 401).

2-2-2. سبک زندگی و تربیتی والدین

یکی دیگر از مواقف مهم نقش آفرینی والدین در زمینه فرزندآوری، به سبک زندگی و تربیتی ایشان مربوط می‌شود. والدین اولین و مهمترین نقش تربیتی فرزندان را بر عهده ‌دارند. ایشان می‌توانند یاری‌گر فرزندانشان در احسان به والدین باشند یا با برنامه‌ریزی درست تحصیلی، شغلی و تشکیل خانواده برای ایشان زمینه وابستگی اقتصادی ایشان به خانواده را کم کنند.

 در روایت صحیح‌السندی امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «خداوند رحمت کند کسى را که فرزندش را بر نیکى کردن به خود یاری نماید». راوی از حضرت سوال می‌کند: انسان چگونه فرزندش را بر نیکى کردن به خود یارى می‌کند؟ حضرت فرمودند: «عمل اندکى را که در توان اوست بپذیرد و از عملى که برای او سخت است درگذرد، بر او ستم نکند و با او بداخلاقى ننماید که در این صورت بین او و فرزندش از مرزهاى کفر جز عاق شدن یا قطع رحم کردن فاصله‌اى نخواهد بود» (کلینی، 1407ق، ج6: 50؛ طوسی، 1407، ج8: 113).

همچنین طبق توصیه‌های معصومان(ع) والدین باید نسبت به مهارت‌آموزی و کسب و کار فرزندانشان اهتمام داشته باشند و مقدمات ازدواج به‌هنگام ایشان را فراهم کنند (کلینی، 1407ق، ج6: 48 و 49). با این تدابیر نیز نه تنها وابستگی اقتصادی فرزند به خانوار کم می‌شود بلکه فرزندان می‌توانند به اقتصاد خانواده کمک نمایند.

بخش دیگری از تدابیر پیشنهادی معصومین(ع) به والدین به تدابیر سبک زندگی و تغذیه والدین مربوط می‌شود. مطابق روایات، برخی رژیم‌های غذایی موجب نازایی (ابن بابویه، 1413ق، ج3: 552) و برخی دیگر از رژیم‌های غذایی باعث افزایش توان فرزندآوری در والدین می‌شود (برقی، 1371ق، ج2: 481؛ کلینی، 1407ق، ج6: 324).

  1. عوامل اجتماعی-فرهنگی کاهش یا افزایش جمعیّت

برخی سازکارهای اجتماعی-فرهنگی در روایات از عوامل فرزندآوری ذکر شده‌اند:

3-1. صله رحم

از روایات معتبر و سیره معصومین(ع) می‌توان فهمید که معنای اصلی صله رحم عبارت است از تأمین نیازها و اهتمام به حل مشکلات خویشاوندان یا مواسات مادی و غیرمادی نسبت به ایشان (کلینی، 1407ق، ج2: 153 و 154). هرقدر قرابت خویشاوندی یک فرد با انسان بیشتر باشد، وظیفه انسان در برابر تأمین نیازها و حل مشکلات او بیشتر می‌شود.

حضرت زهرا(س)در خطبه فدکیه، فلسفه وجوب«صله رحم» را اینگونه معرفی می‌کنند: «فرض الله صِلَةَ الْأَرْحَامِ مَنْمَاةً لِلْعَدَد[15]» (جوهری بصری، بی‌تا: 139؛ ابن بابویه، 1413ق، ج3: 568؛ ابن بابویه، 1385، ج1: 248) خداوند متعال صله رحم را برای افزایش جمعیت واجب کرده است. فردی به امام صادق(ع) می‌گوید: فلان قبیله نسبت به یکدیگر احسان می‌نمایند و صله رحم می‌کنند، آن حضرت فرمودند: «إِذاً تَنْمِی أَمْوَالُهُمْ وَ یَنْمُونَ فَلَا یَزَالُونَ فِی ذَلِکَ حَتَّى یَتَقَاطَعُوا فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِکَ انْقَشَعَ عَنْهُم‏»[16](کلینی،1407ق : ج2، 154و155). در نتیجه اموالشان رشد می‌کند و نسل آنها هم زیاد می‌شود، و این قاعده‌ همیشگی است تا زمانی که با یکدیگر قطع رابطه کنند و چون از هم بریدند و قطع رابطه کردند، آن رشد و توسعه از ایشان برداشته می‌گردد.

علامه مجلسی مقصود از «زیاد شدن فرزندان» را اعم از زیاد شدن در تعداد فرزندان و زیاد شدن عزّت و شرف فرزندان ذکر می‌کند (مجلسی، 1404ق، ج8: 380). شاید علّت اینکه صله رحم باعث افزایش جمعیت می‌شود این باشد که اولاً در اثر رفت و آمدهای خویشاوندی و تقویت سنّت «واسطه‌گری» زمینه برای ازدواج جوانان فراهم می‌شود، ثانیاً در اثر صله رحم محبّت و مساعدت میان خویشاوندان زیاد می‌شود؛ این امر باعث تسهیل فرزندآوری و آسان شدن تحمّل مشکلات زایمان و پس از تولّد نوزاد می‌شود و محیطی مناسب برای تربیت و جامعه‌پذیری فرزندان فراهم می‌کند (مجلسی، 1406ق، ج9: 279). فی‌الواقع «صله رحم» یکی از اصلی‌ترین عامل کاهش هزینه‌های نگهداری فرزند است. والدینی که نیاز به اوقات فراغت دارند یا نمی‌توانند به دلیل اقتضائات زندگی مدرن به طور پیوسته از فرزندانشان مراقبت کنند، می‌توانند از اقوام و خویشان استمداد جویند.

 این ارتباطات خویشاوندی تا حدّ بسیار زیادی می‌تواند از آسیب‌های اجتماعی که ممکن است گریبانگیر فرزندان در دوران نوجوانی شود، جلوگیری کند. پدیده «فرار از خانه» یکی از آسیب‌های اجتماعی در دوران ماست که مخاطب اصلی آن جوانان و نوجوانان هستند. اگر در خانواده‌ای ارتباطات وثیق خویشاوندی وجود داشته باشد، نوجوانان به محض برخورد با مشکلات خانوادگی به جای فرار از خانه به محیط‌های عمومی چون پارک، به خانه اقوام و خویشان خود -که به نوعی با آنها احساس همدلی می‌کنند- پناه می‌برند. این نوع فرار، به نوعی پناه آوردن از یک خانه به خانه امن دیگری است که معمولاً به جای افزایش مشکلات به حل یک اختلاف خانوادگی کمک می‌کند (آرام، 1398: 136).

3-2. نظام همسایگی

یکی از نظامات اجتماعی که می‌تواند نقش مستقیمی در افزایش یا کاهش نسل داشته باشد، نظام همسایگی است. به تعبیر روایاتی صحیح‌السند، نظام همسایگی اگر به نیکی باشد و روابط همسایگان با یکدیگر حسنه باشد، این امر باعث افزایش رزق و روزی، آبادانی شهرها و طولانی شدن عمر‌ها می‌شود (کلینی، 1407ق، ج2: 668-666). در جای دیگری امام کاظم(ع) به بیان معنای همسایگی خوب می‌پردازند: «لَیْسَ حُسْنُ الْجِوَارِ کَفَّ الْأَذَى وَ لَکِنَّ حُسْنَ الْجِوَارِ صَبْرُکَ عَلَى الْأَذَى» (کلینی، 1407ق، ج2: 667). خوش‌همسایگى تنها به این نیست که از آزار همسایه خوددارى کنى،بلکه حسن همسایگی به این معناست که بر آزار و اذیت همسایه صبر کنی.

مطابق این روایت اگر در نظام اجتماعی، همسایگان بر گریه و زاری نوزادان یا سر و صدای کودکان همسایه صبر نداشته باشند و مدام همسایگان را به خاطر فرزندانشان شماتت کنند، طبیعی است که میل به فرزندآوری در آن جامعه کاهش پیدا می‌کند و بالعکس.

3-3. ارزشگذاری‌های اجتماعی

در کنار صله رحم و خوش‌همسایگی می‌توانیم به نقش ارزشگذاری‌های اجتماعی در افزایش یا کاهش نسل اشاره کنیم. اگر ارزشگذاری‌های اجتماعی به گونه‌ای باشد که فرزند بیشتر را یک ارزش و شأن اجتماعی قلمداد کند، میل به فرزندآوری بیشتر می‌شود ولی اگر ارزشگذاری‌های اجتماعی، فرزند بیشتر را نشانه عدم رعایت بهداشت جنسی و نوعی ضدّارزش بداند، میل به فرزندآوری کمتر می‌شود.

خداوند متعال در قرآن کریم جامعه اسلامی را دستور به تعاون و همیاری در برّ و تقوا و عدم تعاون در گناهان و دشمنی‌ها می‌کند (المائده: 2)[17]. رشید رضا در خصوص معنای برّ می‌گوید: «هرگونه توسعه افعال خیر در سطح جامعه، «برّ» است». وی تعاون در برّ و تقوا را از ارکان هدایت اجتماعی در قرآن کریم می‌داند چرا که تعاون به برّ مایه جلب منافع، و تعاون در تقوا، مایه دفع مفاسد است (رضا، 1414ق، ج6: 130 و 131). اگر ارزش‌دادن به فرزند و فرزندآوری را یکی از مطلوبات شارع مقدّس بدانیم آنگاه هرگونه فرهنگ‌سازی و ارزش دادن به فرزندآوری و تکریم جایگاه مادری، مصداق اتمّ «تعاون بر برّ» و هرگونه تلاش برای رفع موانع فرزندآوری و مبارزه با فرهنگ غلط «فرزند کمتر، زندگی بهتر»، مصداق «تعاون بر تقوا» است.

پژوهش‌ها و پیمایش‌های داخلی در خصوص نگرش زنان و مردان جامعه به فرزندآوری و تمایل به تعدّد فرزندان، گویای این واقعیت تلخ است که نگرش منفی به این مسأله در هر دو گروه در حال افزایش است (موسوی و قافله باشی، 1392 ؛ کاوه‌فیروز و همکاران، 1395؛ خدیوزاده و همکاران[18]، 2018م؛ دوکرتی و کوپن[19]، 2016م).

  1. کارکردهای نظام سیاستی و برنامه‌ریزی در کاهش یا افزایش جمعیت

نظام سیاسی نیز می‌تواند دو کارکرد اصلی در زمینه افزایش جمعیت داشته باشد:

4-1. کارکردهای تقویتی

با توجه به اینکه اصل اتفاق افزایش یا کاهش نسل باید در لایه های پیشین حل و فصل شود، نظام سیاسی موظّف است با سیاستگذاری‌ها و خط‌مشی‌گذاری‌های صحیح به تقویت عوامل بنیانی افزایش نسل و تضعیف عوامل کاهش نسل دامن بزند.

برخی از مهمترین سرفصل‌های اقدامات تقویتی که نظام سیاسی می‌تواند در راستای افزایش جمعیت سرلوحه کار خود قرار دهد عبارت است از: سیاستگذاری در راستای تکثیر ازدواج جوانان و تسهیل زندگی متأهلی؛ در نظر داشتن اولویت‌هایی نظیر تأهل، فرزندبیشتر و دختردار بودن در نظامات إشتغال، مسکن، تأمین اجتماعی و تخصیص منابع و امکانات عمومی؛ ترویج فرهنگ احسان به والدین و صله رحم از طریق نهادهای آموزشی و رسانه‌های عمومی؛ تحول بنیادین در نظامات آموزشی و اتصال آموزش با نظام کسب و کار، اصلاح نظام مسکن و شهرسازی در راستای تشکیل خانواده‌های پرجمعیت و تسهیل صله ارحام و... .

4-2. کارکردهای تکمیلی

کارکردهای تکمیلی بر خلاف کارکردهای تقویتی، عمومی نیستند، بلکه بستگی به شرایط و افراد و گروه‌های خاص دارد. از این رو کارکردهای تکمیلی، می‌تواند نقش مُسکِّن و موقّت در ماجرای افزایش نسل ایفا ‌کند و هیچگاه به حل کامل، اساسی و دائمی این مسأله کمک نمی‌کند. این سنخ کارکرد در مسأله افزایش جمعیّت، می‌تواند شامل اعطای وام و تسهیلات مستقیم به برخی خانواده‌های پرفرزند یا بی‌کَس‌و کار باشد.

این نوع از سیاست را می‌توانیم در بیان روایات نوعی محرومیّت‌زدایی از خانواده‌های محروم(شریف الرضی، 1414ق: 439؛ ابن حیّون، 1385ق،ج1: 366) یا  حمایت از افراد مجردی دانست که توانایی تشکیل خانواده ندارند.

مطابق روایت موثقه‌ای، امام صادق(ع) در توصیف سیره حکومتی امیرالمومنین(ع) نقل می‌کنند که: روزی فردی را که مرتکب خودارضایی شده بود را نزد امیرالمؤمنین(ع) آوردند. آن حضرت محکم به دست او زدند به نحوی که دستش سرخ شد، سپس از محل بیت‌المال مسلمین مقدمات ازدواج او را فراهم ساختند (کلینی، 1407ق، ج7: 265). شایان ذکر است که تمرکز نظام سیاسی باید بر کارکردهای تقویتی باشد و نه کارکردهای تکمیلی؛ چرا که اولاً منابع کارکردهای تکمیلی محدودند امّا منابع کارکردهای تقویتی نامحدودند، ثانیاً کارکردهای تکمیلی آفاتی همچون تنبلی، وابستگی، مقروض و مدیون شدن دارد، امّا کارکردهای تقویتی از این آفات نسبتاً مصون هستند.

نمودار2 : خلاصه عوامل افزایش و کاهش نسل از منظر قرآن و حدیث درچهار سطح تحلیل

 

بحث و نتیجه‌گیری

در این پژوهش هدف این بود تا عوامل کاهش جمعیت از منظر آیات و روایات مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. عوامل سلبی و ایجابی تصریح‌شده در آیات و روایات را در چهار دسته عوامل فردی، عوامل خانوادگی، عوامل اجتماعی-فرهنگی و عوامل سیاسی طبقه‌بندی شد. ازدواج به هنگام و انتخاب همسر متناسب با ملاک فرزندآوری، به عنوان مهمترین عوامل افزایش نسل در سطح تحلیل افراد، احصاء و تحلیل شد.

 در سطح تحلیل خانواده‌ها، نقش فرزندان و والدین به صورت جداگانه مورد تحلیل قرار گرفت؛ احسان به والدین، یاری‌گری اقتصادی از جانب فرزندان و سبک زندگی و تربیتی نیکو از جانب والدین، از اصلی‌ترین عوامل افزایش جمعیت در این سطح بودند. در سطح تحلیل اجتماعی-فرهنگی، صله رحم، نظام همسایگی مناسب و فرهنگ عمومی موافق از مهمترین عوامل تکثیر نسل به حساب می‌آمدند. در منظومه آیات و روایات، «نظام سیاسی» به عنوان آخرین لایه مؤثر در افزایش نسل شناسایی شد که با سیاستگذاری‌های همسو با زندگی متأهلی و خانواده‌های پرفرزند(سیاست‌های تقویتی) و حمایت از گروه‌های خاص(سیاست تکمیلی یا تأمین اجتماعی) می‌تواند در افزایش جمعیت جامعه نقش‌آفرین باشد.


نکته قابل توجه در اولویت‌بندی این عوامل لایه‌ای بودن یا مرحله‌ای بودن آنهاست به نحوی که می‌توان قائل به اولویت‌بندی آنها بر اساس نهادهای موضوع تکافل یا سطوح حیات انسانی شد. با این تقریر افراد و خانواده دارای بیشترین ضریب تأثیر و نظام سیاسی دارای کمترین ضریب تأثیر در تحولات جمعیتی هستند. این نکته با عمده تحقیقات پیشین ناهمخوان است.

شکل1 : سلسله مراتب نهادهای موضوع تکافل و نقش‌آفرینی رتبی آنها در افزایش نسل (آرام، 1398: 196)

إشکال اصلی نحوه مواجهه با آسیب تحدید نسل، غفلت از زیربناها و عوامل اصلی آن و برخورد سطحی و روبنایی با این پدیده است. زمانی که فرهنگ تجرّد و زندگی مجردی در جامعه رواج پیدا کند، عقوق والدین گسترده و علنی شود، فرزندان تا زمان ازدواج -و حتی پس از آن- بار اقتصادی خانوار به حساب آیند، فرهنگ قطع رحم در جامعه شایع شود، نظامات همسایگی بی‌معنا شود، گرایشات مذهبی در خانواده‌ها کم‌رنگ شود و سیاستگذاری‌ها بین فرد متأهل و مجرد، خانواده کم‌جمعیت و پرجمعیت یا عیال‌وار و غیرعیال‌وار تفکیک مشخصی قائل نشود، طبیعی است که بحران تحدید نسل روز به روز تشدید شود. این درحالی است که سیاست‌های تشویقی -نظیر تزریق مستقیم پول و وام[20]- یا سیاست‌های تهدیدی -مانند ترساندن مردم از پیری جمعیت- ساده‌ترین، سطحی‌ترین، موقتی‌ترین و کم‌بازده‌ترین راهکار‌هایی هستند که دولت می‌تواند در ارتباط با نهاد خانواده -آن هم به مثابه یک بنگاه اقتصادی-  اتخاذ کند. برای تأیید هرچه بیشتر این مدعا لازم است در پژوهش‌های مستقل دیگری اثرات سیاست‌های تشویقی و تهدیدی دولت‌ها بر افزایش جمعیت، با آمار و ارقام مستدل نشان داده شود و تجربه دیگر کشورها -همچون ژاپن- در این زمینه مورد درس‌آموزی قرار گیرد.

 

[1] Hosseini-Chavoshi. M et al

[2] Glick. P et al

[3] Nahar. M et al

[4] Acog

[5] ESHRE Capri Workshop Group

[6] Facts about Down Syndrome

 

[7] Chavarro. J et al

[8]چرا که سرزنش و عقاب در برابر عوامل غیر ارادی، مخالف عدل الهی است و مستند آن این آیه کریمه است: «... لا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ ما آتاها...»(الطلاق: 7) خداوند افراد را به همان میزان که به آنها نعمت داده، مورد بازخواست و سوال قرار می‌دهد.

[9]هر چند این روایت به طریق ضعیف به دست ما رسیده است، اما مضمون آن مورد تأیید قرائن مختلف است که باعث وثوق به صدور آن می‌شود. لازم به ذکراست محدث نوری در خاتمه مستدرک طرق صحیحی برای دسترسی به نامه‌ی امام رضاعلیه‌السلام به محمد بن سنان زاهری ارائه کرده است (نوری، 1435ق،‌ ج2: 682 و 683).

[10]این روایت هرچند ضعیف است و در منابع اصلی حدیثی ذکر نشده است، اما قرائن مختلف دلالت کننده بر آثار سوء عقوق والدین می‌تواند مویدی بر وثوق به صدور آن باشد.

[11]Zygmunt Bauman (1925-2017) جامعه شناس و فیلسوف پست مدرن یهودی، لهستانی و بعداً اسرائیلی و انگلیسی.

[12] Bauman. Z

[13] هرچند این روایت از نظر سندی ضعیف ارزیابی می‌شود، اما به دلیل قرائن مختلف موید این معنا و نقل آن در سه کتاب از کتب اربعة، معتبر ارزیابی می‌شود.

[14]بدیهی است که مقصود معصوم(ع) در اینجا شامل سقط‌های غیرارادی است نه سقط‌های جنایی که عمده سقط‌های عصر کنونی را تشکیل می‌دهند.

[15]هرچند سند خطبه فدکیه ضعیف ارزیابی می‌شود امّا با توجه به شهرت خطبه و نقل آن در کتب متعدد و معتبر و بیان مضامین مشابه آن در دیگر روایات، این خطبه معتبر ارزیابی می‌گردد.

[16]هرچند این روایت به خاطر مجهول بودن راوی (سلیمان بن هلال) ضعیف ارزیابی می‌شود، اما به دلیل وجود فرد جلیل‌القدری همچون احمدبن‌محمدبن‌خالد برقی در سلسله سند، و تکرار مضمون مشابه آن در دیگر کتب و روایات معتبر، این حدیث معتبر ارزیابی می‌شود.

[17]«وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ...‏» (المائده: 2)و یکدیگر را بر انجام کارهای خیر و پرهیزکاری یاری نمایید، و یکدیگر را بر گناه و تجاوز یاری ندهید.

[18] Khadivzadeh. T et al

[19] Daugherty. J & Copen. C

[20]لازم است مقالات مستقلی در خصوص اثرسنجی بلندمدّت وام‌ها (=بدهی‌ها)، بر ازدواج و فرزندآوری مورد پژوهش قرار گیرد. مطابق برخی پژوهش‌های بین‌المللی از آنجا که وام بیشتر به معنای بدهی بیشتر است، در کلان مدت، افرادی که مقروض‌تر بوده‌اند، ازدواج -و فرزندآوری- خود را به تأخیر می‌اندازند (برای مطالعه بیشتر ر. ک. به: (Addo, 2014.

Smiley face

 

منابع
قرآن کریم.
آرام، محمدرضا (1398)، نظام سازی بر مبنای تکافل اجتماعی، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).
آمدی، عبد الواحد بن محمّد(1410ق)، غرر الحکم و درر الکلم، قم: دار الکتاب الإسلامی.
ابن بابویه، محمدبن علی(1362)، الخصال، قم: جامعه مدرسین.
ابن بابویه، محمدبن علی(1376)، الامالی، تهران: کتابچی.
ابن بابویه، محمدبن علی(1385)، علل الشرایع، قم: جامعه مدرسین.
ابن بابویه، محمدبن علی(1398ق)، التوحید، قم: جامعه مدرسین.
ابن بابویه، محمد بن على‏(1413ق)، من لا یحضره الفقیه، قم: موسسة النشر الاسلامی.
ابن حیون،نعمان بن محمد مغربى‏ (1385ق) دعائم الإسلام، قم: مؤسسة آل البیتعلیهم‌السلام
افتخاری، علی اصغر و آرام، محمّدرضا(1396)، «آسیب‌شناسی سیستمی آموزش و پرورش و ارائه راهکارها، نشریه اسلام و پژوهش‌های تربیتی»، 17(1)، 92-71.
اهوازی، حسین بن سعید(1402ق)، الزهد، قم: المطبعة العلمیة.
برقی، احمدبن محمّدبن خالد (1371ق)، المحاسن، قم: دارالکتب الإسلامیة.
بهشتی، محمد(1379). بهداشت و تنظیم خانواده، تهران: بقعه (تهیه و تنظیم بنیاد نشر آثار و اندیشه‌های شهید آیت الله دکتر بهشتی).
پورعزت، علی‌اصغر؛ سوداگر، هاشم؛ سعدآبادی، علی‌اصغر و هاشمی کاسوایی، میناسادات (1398)، «شاخص‌های اولویت‌بندی عادلانه مسائل عمومی» ، اندیشه مدیریت راهبردی، 13(2)، 139-169.
جوهری بصری، احمدبن عبدالعزیز(بی‌تا)، السقیفة و فدک، تهران: مکتبة نینوا الحدیثة.
حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر اسدى(1388ق)، تذکرة الفقهاء، قم: مؤسسه آل البیت علیهم السلام.
خانی، منا و رفعت، محسن(1400)، «بررسی معنایی، مفهومی و کاربردی احادیث «فضیلت‌مندی زنان زایا و مهربان»، فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده، 16 (57)، 105-79.
خمینی، سیدحسن(1380)، «تنظیم خانواده یا تحدید نسل (قسمت دوم)»، پژوهشنامه متین، 4 (17)، 56-31.
رضا، محمدرشید (1414ق)، تفسیر القرآن الحکیم الشهیر بتفسیر المنار، بیروت:دار المعرفة.
رهبری، حسن (1381)، «اسلام و سامان‌دهی جمعیت»، فصلنامه فقه، 9 (33 و 34)، 90-100
سیوطى، عبدالرحمن‏(1404ق)، الدر المنثور فى التفسیر بالماثور، قم: کتابخانه عمومى حضرت آیت الله العظمى مرعشى نجفى( ره).
شریف الرضی، محمد بن حسین(1414ق)، نهج البلاغة، قم: هجرت.
شهید ثانی(عاملی)، زین الدین بن على(1413ق)، مسالک الأفهام إلى تنقیح شرائع الإسلام، قم: مؤسسة المعارف الإسلامیة.
صاحب الجواهر(نجفى)، محمد حسن(1404ق)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، لبنان: دار إحیاء التراث العربی.
طبرسی، حسن بن فضل(1370)، مکارم الأخلاق، قم: الشریف الرضی.
طوسی، محمد بن الحسن(1407ق)، تهذیب الأحکام، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
فخر رازی، محمد بن عمر (1420ق)، التفسیر الکبیر، بیروت: مکتب تحقیق دار احیاء التراث العربى‏.
قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله (1405ق)، فقه القرآن، چاپ: دوم، قم: مکتبة آیة الله المرعشی النجفی‏.
کاوه‌فیروز، زینب؛ زارع، بیژن؛ شمس‌الدینی، حسین(1395)، تأثیر مؤلفه‌های سبک زندگی بر نگرش به فرزندآوری (مطالعه موردی: زنان در آستانه ازدواج شهر تهران)، زن در توسعه و سیاست، 2 (14)، 234-217.
مجلسى، محمدباقر بن محمد تقى(1404 ق)، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، چاپ: دوم، تهران: دارالکتب الإسلامیة.
مجلسى، محمدتقى بن مقصودعلى (1406 ق)، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، چاپ دوم، قم: مؤسسه فرهنگى اسلامى کوشانبور.
محبی، سیده فاطمه(1399)، کاهش جمعیت و فرزندآوری (مصوبات، چالش‌ها و راهکارها)، تهران: شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده.
محمدی، نعیما و صیفوری بتول(1395)، «بررسی جامعه‌شناختی عوامل مؤثر بر ترجیح باروری زنان»،  فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان و خانواده، 11 (36)، 70-49.
مرکز آمار ایران.(1397)، نتایج تفصیلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395، تهران: دفتر ریاست، روابط عمومی و همکاری‌های بین‌الملل.
مطهری، مرتضی(1384)، مجموعه آثار استاد شهید مطهرى‏، چاپ هفتم، تهران: صدرا.
معصومی، علی(1396)، کاهش جمعیت، فاجعه تقلیل ازدواج و تحدید نسل، تهران: موسسه فرهنگی هنری قدر ولایت.
موسوی، سیده فاطمه و قافله باشی، مهدیه سادات(1392)، «بررسی جایگاه و نگرش به فرزند‌آوری در خانواده‌های جوان شهر قزوین»، فصلنامه علمی مطالعات زن و خانواده، 1(2)، 134-111.
میرهاشمی، زهرا سادات و جلیلی کلهری، طاهره (1396)، تبیین و بررسی دیدگاه های مستنبط از آیات و روایات در مورد سیاست راهبردی تکثیر موالید و افزایش جمعیت در اسلام، فصلنامه مطالعات زن و خانواده، 2 (10)، 192-153.
میری، محمّدرضا و ملاکی‌مقدم، حکیمه(1397)، عوامل مؤثر بر سن اولین بارداری در مزدوجین شهر بیرجند، مجله دانشگاه علوم پزشکی قم، 12(3)، 46-55.
نوری، حسین بن محمد تقی (1408ق)، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل‏، قم: مؤسسة آل البیت علیهم السلام.‏
نوری، حسین بن محمد تقی(1435ق)، خاتمة مستدرک الوسائل،  قم: مؤسسة النشر الإسلامی.
منابع لاتین
Bauman, Zygmunt (2003), Liquid love: on the frailty of human bonds, England: Cambridge.
Chavarro, J. E., Rich-Edwards, J. W., Rosner, B. A., & Willett, W. C. (2007). Diet and lifestyle in the prevention of ovulatory disorder infertility. Obstetrics and gynecology, 110(5), 1008-1
Daugherty J, Copen C.(2016), Trends in Attitudes About Marriage, Childbearing, and Sexual Behavior: United States, 2002, 2006-2010, and 2011-2013. National Health Statistics Reports. 2016 Mar(92):1-10.
ESHRE Capri Workshop Group, 2005, Fertility and ageing, Human Reproduction Update, Vol.11, No.3 pp. 261–276.
Addo F. R. (2014). Debt, cohabitation, and marriage in young adulthood. Demography , 51(5), 1677–1701.
Glick, Peter. Handy, Christopher and E. Sahn, David (2015), Population Studies, Routledge.
Hosseini-Chavoshi, Meimanat. Abbasi-Shavazi, Mohammad Jalal. McDonald, Peter (2016), Fertility, Marriage, and Family Planning in Iran: Implications for Future Policy,13(1):31-40.
Khadivzadeh, T., Rahmanian, S., Esmaily, H. (2018). Young Women and Men's Attitude towards Childbearing. Journal of Midwifery and Reproductive Health, 6(3), 1345-1356
Nahar, MosammatZamilun. Zahangir, Mohammad Salim. Shafiqul Islam, S.M (2013), Age at first marriage and its relation to fertility in Bangladesh, Chinese Journal of Population Resources and Environment, Volume 11, 2013 - Issue 3.
منابع الکترونیک
ارتباط میان سن زنان و کاهش باروری، منتشر شده در مارس 2014م، آخرین بازیابی در تاریخ 11/08/1401 به نشانی:
درگاه ملی آمار، باروری در ایران، منتشر شده در 14/06/1400، آخرین بازیابی در تاریخ 25/07/1400 به نشانی:
حقایقی در مورد سندروم داون، منتشر شده در آپریل 2021م، آخرین بازیابی در تاریخ 11/08/1401 به نشانی: