نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری مشاوره، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
2 دانشیار، گروه مشاوره، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
3 استاد تمام گروه مشاوره، دانشکده علوم ترتبیتی و روانشناسی دانشگاه محقق اردبیلی
4 گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Love Trauma is a common phenomenon in students that causes academic and psychological problems. The aim of the current research was to identify the effective factors in the love Trauma of female students. research method was qualitative through semi-structured interview. The statistical population of this research was all the students of Mohaghegh Ardabili University in 1402 who were involved in the experience of love failure. Among them, 10 people were selected as a sample through purposeful sampling. Thematic analysis was used to analyze the data. According to the findings, five main themes of the love Trauma were identified, which included the following: Causes related to the family of origin and childhood, psychological causes, relational causes, causes related to the boyfriend, and concurrent causes with the relationship. Each of these overarching themes included many organized and basic themes. Based on these findings, it can be concluded that first of all, the past and the individual's developmental context in the family are very important in the love trauma, and the causes related to the present are of secondary importance. Therefore, it is suggested to prevent love trauma first of all to identify the person's primary relationships and their impact on the current life and the type of choices of the person and to inform the person in this field so that he can make a more correct choice.
کلیدواژهها [English]
شناسایی عوامل موثر در ضربۀ عشقی دانشجویان دختر: یک مطالعۀ کیفی
یاسمن جمشیدیان نائینی [1] | علی شیخالاسلامی [2] | حسین قمریگیوی [3] | علی رضایی شریف[4]
چکیده
شاپا چاپی: 4955 -2645 الکترونیکی: 5269 -2645 |
ضربه عشقی پدیدهای رایج در دانشجویان است که باعث مسائل تحصیلی و روانشناختی میشود. هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در ضربۀ عشقی دانشجویان دختر بود. روش پژوهش کیفی از طریق مضاحبۀ نیمه ساختار یافته بود. جامعۀ آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402 بودند که درگیر تجربۀ شکست عشقی شده بودند. از بین آنها تعداد 10 نفر به صورت نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل مضمون استفاده شد. بر اساس یافتهها پنج مضمون اصلی ضربۀ عشقی شناسایی شد که شامل موارد زیر میشد: علل مربوط به خانواده مبداء و کودکی، علل درونروانی، علل رابطهای، علل مربوط به پسر، و علل همزمان با رابطه. هر کدام از این مضامین فراگیر شامل مضامین سازمانیافته و پایۀ زیادی میشدند. بر اساس این یافته ها میتوان نتیجه گرفت که قبل از هر چیز گذشته و بافت رشدی فرد در خانواده اهمیت بسیاری در ضربۀ عشق دارد و علل مربوط به زمان حال در درجه دوم اهمیت هستند. بنابراین، پیشنهاد میشود برای پیشگیری از ضربه عشق قبل از هر چیز به شناسایی روابط اولیه فرد و تاثیر آنها در زندگی جاری و نوع انتخابهای فرد پرداخت و فرد را در این زمینه آگاه کرد تا انتخاب درستتری انجام دهد.
کلیدواژهها: دختران، ضربۀ عشق، تحلیل مضمون، دانشجو.
استناد: جمشیدیان نائینی، یاسمن؛ شیخالاسلامی، علی؛ قمری، حسین. شناسایی عوامل موثر در ضربۀ عشقی دانشجویان دختر: یک مطالعۀ کیفی ؛ فرهنگی- تربیتی زنان و خانواده، 67(2)، 210–189. DOR: |
مقدمه
کارل یونگ[5] زمانی گفته بود که «ملاقات دو شخصیت، شبیه تماس دو مادۀ شیمیایی است؛ اگر واکنشی رخ دهد، هر دو تغییر شکل میدهند». روابط با دیگران به وضوح بر سلامت روان انسانها تاثیر میگذارد. روابط صمیمانه منبعی بسیار بنیادینی برای ایجاد شادی و رضایت فردی است (برشیلد و ریس[6]، 1998).
سلامت روان دانشجویان شامل خلق باثبات، روابط بینفردی مشارکتی، خودقضاوتی درست و انطباق روانشناختی میشود (سازمان بهداشت جهانی[7] 2016؛ به نقل از لی، لیو و جیانگ[8]، 2021). دانشجویان دانشگاه به اجبار با چالشهای زیادی در حین گذار از نوجوانی به بزرگسالی و حین ترک خانه و ورود به دانشگاه روبرو میشوند. این گذار اغلب با افزایش افسردگی، اضطراب و استرس همراه میشود (وانگ، ژو، لو، لیو، یانگ، اویانگ و همکاران[9]، 2019). تحقیقات نشان داده که دختران دانشجو در مقایسه با پسران گرایش بیشتری برای رشد اختلالاتی همچون اضطراب و افسردگی دارند (کریستینسن، 2015) و همچنین این دختران با مسایل سلامت روان جدیتر روبرو هستند که آنها را در معرض خطر فزایندۀ تنهایی، افسردگی، اضطراب و خودجرحی قرار میدهد (پروس، شرات، ابیزید، گابریس، هلمنز و همکاران، 2021).
ضربه عشقی پدیدهای رایج در دانشجویان است که باعث مسائل تحصیلی و روانشناختی میشود (اعتمادنیا، شیرودی، خلعتبری و ابوالقاسمی، 2021). آمار شکست دانشجویان در حین سالهای حضور در دانشگاه بیشتر از آماری بوده که در ابتدای ورود به دانشگاه به دست آمده است (اکبری، 1390). تجربۀ زوال رابطه عاشقانه با نشانگانی همراه است که شامل افسردگی، عصبانیت، احساس ناامنی، درماندگی، گناه، ناامیدی، بدبینی، بیقراری، آسیبپذیری، فقدان تمرکز، نشانگان جسمانی (مثل سردرد و اختلال خواب، بیاشتهایی عصبی، چاقی، کاهش تمایل جنسی) میشود (کوئن و لی، 2013). شکست رابطه یکی از معمولترین منابع استرسزا برای دانشجویان معرفی شده است. با ورود به دانشگاه، روابط عاطفی ابعاد جدیدی مییابد، زیرا با تغییر موقعیت و دوری از خانواده، نیازمندیهای عاطفی خاصتر شده و از طرفی امکان ارتباط با جنس دیگر فراهم میشود. یکی از آسیبهای متوجه دختران در دوران دانشجویی، شکست ارتباطی است (لی، سو،کیائو، لیو، چن و همکاران، 2021). در روابط عاشقانه، دختران بسیار بیشتر از پسران در معرض آسیبهای روانی و اجتماعی، و گاه جسمی و بهداشتی هستند، و این بر زندگی شخصی، خانوادگی و سلامت جسمی آنان اثرات منفی بر جای میگذارد (موسوی، 1386، به نقل از قاضینژاد و همکاران، 1399).
راس (1999) برای اولین بار نشانگان شکست عشقی[10] را معرفی کرد که شامل مجموعه علایمی است که پس از اختتام یک ارتباط عاطفی در فرد به وجود میآید و بر عملکرد فرد در حوزههای مختلفی مثل، اجتماعی، تحصیلی، شغلی و ... تاثیر میگذارد. این شکست باعث واکنشهای غیرمنطقی شده و نشانگان آن برای مدتی طولانی باقی میماند (راس، 2007). نشانگان شکست عشقی به عنوان رخدادی همراه با استرس شدید و تا حدودی آسیبزا تجربه میشود (فیلد، 2011). نشانگان شکست عشقی شامل چهار ویژگی اساسی میشود: برانگیختگی[11]، اجتناب[12]، یادآوری خودکار[13] و کرختی هیجانی[14] (گیلبرت و سیفرز[15] 2011). برانگیختگی با علایم اضطراب مانند احساس نگرانی، بیقراری و انتظار بدترین رویداد و حتی در موارد بیش برانگیختگی، مشکل در خواب و بیداری همراه است. اجتناب به معنای کوششی در جهت فرار از رویارویی با هر نشانهای است که ضربه عشقی را تداعی میکند. همچنین افراد ممکن است به طور کلی از موقعیتهای اجتماعی اجتناب کنند. یادآوری خودآیند، در برگیرنده افکار و خاطراتی است که میتواند به احساسها و آشفتگیهای ناخوشایندی منتهی گردد. کرختی هیجانی، به کاهش توانایی بعضی افراد در تجربه آتی احساس عشق پس از رخداد نشانگان ضربه عشق اطلاق میگردد (گیلبرت و سیفرز[16] 2011).
از ویژگیهای اساسی نشانگان ضربه عشق توسعه نشانهها پس از تجربه ضربه عشق است. افراد ابتدا ضربه عشق را بهعنوان «شوک» میکنند. آنچه که منجر به احساس شوک میشود این است که ضربه عشق، انتظارات فرد مورد نظر را از رابطه و پیشفرضهای امنیت در ارتباط، نقض میکند. در نتیجه ضربه عشق بهعنوان استرسی شدید و آسیبزا تجربه میشود. احساس شوکه شدن اغلب با احساس وحشت، ترس و درماندگی همراه است و مشابه با صدماتی است که افراد در رابطه با مرگ و یا تهدید به مرگ تجربه میکنند. به این معنا که فرد پریشانی قابل توجه عاطفی، روانی و یا جسمانی را پس از ضربه تجربه میکند (راس، 1999).
تحقیقات نشان داده که عوامل مختلفی در شکست ارتباطی و نحوۀ برخورد با آن نقش دارند. تحقیق اعتمادینیا و همکاران (1400) که بر روی دانشجویان انجام شده، نشان داده که ویژگیهای شخصیتی، طرحوارهها و بهزیستی روانشناختی با نشانگان شکست عشقی رابطه دارند. نتیجه پژوهش آنها نشان داد که از بین ویژگیهای شخصیتی، برونگرایی، هیجانپذیری و تواضع/صداقت شدت نشانگان ضربه عشقی را پیشبینی میکنند. همچنین، از بین طرحوارههای ناسازگار اولیه، طرحوارههای ایثار و رهاشدگی/بیثباتی شدت نشانگان ضربه عشقی را پیشبینی میکنند.
تحقیق مصباحی و همکاران (1398) نشان داد که ویژگیهای شخصیتی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و کیفیت روابط دلبستگی، میتوانند نشانگان ضربۀ عشقی را پیشبینی کنند. سیویلوتی، دنیس، ماران و مارگولا[17] (2021) نشان دادهاند که سبک دلبستگی ایمن یا بیتفاوت جزو عوامل محافظتی برای انطباق با شکست ارتباطی است.
طرحوارههای ناسازگار اولیه یکی دیگر از عواملی است که میتوانند شکست ارتباطی را پیشبینی کند (اعتمادنیا و همکاران، 2021؛ عراقی، شفیعآبادی، دلاور و مردانی راد، 2021). طرحوارههای ناسازگار اولیه به عنوان باورهای اساسی و زیربنایی نقش مهمی در تفسیر و تبیین رخدادهای زندگی هر فرد بازی میکنند. به عبارتی دیگر، افراد جهان و تجارب خودشان در جهان را از لنز طرحوارههایشان میبینند (عراقی و همکاران، 2021). تحقیقات به بررسی علل خانوادگی اثرگذار بر روابط فرد نیز پرداختهاند. برای مثال سیمپسون و همکاران[18] (2007) دریافتند که جهتگیری دلبستگی فرد در دوران طفولیت، کیفیت هیجانی روابط رمانتیک وی در بزرگسالی را پیشبینی میکند. دینرو و همکاران[19] (2008) دریافتند که میزان گرما و حساسیت در تعاملات خانواده به صورت مثبتی با میزان همین رفتارها در رابطه با شریک رماتیک همبستگی دارد. ریور و همکاران[20] (2021) در یک مرور سیستماتیک بدین نتیجه رسیدند که کیفیت رابطه والد- فرزندی در خانوادۀ مبدا تاثیر معناداری بر عملکرد رابطه رمانتیک در بزرگسالی افراد دارد و روابطی که در خانواده مبتنی بر خصومت باشد، در بزرگسالی این خصومت در تعامل با شریک رابطه نیز بازنمایی میشود.
بررسیهای انجام شده (پارکز، 2013) نشان میدهد در موارد زیادی فروپاشی رابطه رمانتیک میتواند کانون توجه بالینی باشد. با توجه به اینکه همراه با شکست عشقی، اندوه، افسردگی، خشم و اضطراب در فرد ظاهر میشود و سلامت روان و روابط بین فردی او را با خطر مواجه میکند، باید به دنبال رویکرد درمانی باشیم که نشانههای بالینی ذکر شده را کاهش دهد(اکبری و همکاران، 2012). تحقیقات نشان داده که انحلال یک رابطه رمانتیک رخدادی است که از نظر هیجانی فرد را آشفته میکند و منجر به علایم چندگانهای همچون غمگینی، سوگ و افسردگی میشود و حتی میتواند منجر به خطر فزایندۀ رشدِ دورههای افسردگی در فرد شود (فیلد و همکاران، 2009). در یک نمونه از دانشجویان دانشگاه، انحلال شدید رابطه، با احساساتی همچون خیانت و طرد[21]، نشانگان افسردگی و اضطراب، افکار مزاحم دربارۀ شریک سابق و اختلال خواب همراه بوده است. زنان نمرات آشفتگی بیشتری را در مقایسه با مردان بعد از انحلال رابطه گزارش میکردند (فیلد و همکاران، 2009). در مطالعۀ استوسل[22] و همکاران (2011) تمام آزمودنیها در شش ماه بعد از انحلال رابط، نشانگان مربوط به افسردگی بالینی را گزارش کردند. در زنان در چهار ماه بعد از انحلال رابطه سطح بالاتری از سوگ پیچیده مشاهده شده بود (نقل از ورهالن و همکاران، 2019).
بنابراین، با توجه به موارد گفته شده در بالا، شناسایی علل موثر در ضربه عشقی، میتواند گامی مهم در پیشگیری از شکلگیری و تداوم روابط آسیبزا و همچنین کمک به دانشجویان برای برقراری و ایجاد ارتباط سالمتر باشد و در نهایت شکلگیری روابط سالم میتواند مانع از ایجاد آسیبهای روانی ناشی از ضربه شود.
روششناسی پژوهش
این پژوهش در پارادایم تفسیرگرایی و به شیوۀ کیفی انجام شده است. در پژوهش کیفی محقق به دنبال کشف لایههای عمیقی از معناست. شیوههای جمعآوری دادهها در انین پژوهش از نوع مصاحبه نیمهساختاریافته بود. یعنی محقق در ابتدا یک سری سوالات را از پیش فهرست کرده بود اما در صورت طرح مضامین جالب و جدید محقق دست به سوالات پیشبینی نشده نیز میزد.
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری
جامعۀ آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال 1402 بود که درگیر تجربۀ شکست عشقی شده بودند. از بین آنها تعداد 10 نفر به صورت نمونهگیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند.
ابزار پژوهش
مصاحبۀ نیمهساختاریافته
مصاحبه بر اساس مطالعۀ تحقیقات و پیشینۀ پژوهشی در مورد علل ضربۀ عشقی صورت گرفت. بعد از شروع مصاحبه نیز محقق سوالات را بسته به پاسخهای مشارکتکنندگان بسط میداد. متن سوالات طراحی شدۀ اولیه نیز توسط اساتید متخصص مشاوره و روانشناسی مورد بازبینی قرار گرفت و نظرات آنها نیز در مورد سوالهای مناسب اعمال شد. فرایند مصاحبه با سوالات کلی در مورد اینکه رابطۀ شما از چه زمانی شروع شد و اینکه در مورد رابطه خود توضیح دهید، آغاز شد. سپس سوالاتی نظیر اینکه عامل جدایی شما چه بود، یا چه چیزهایی در این رابطه رخ داد که باعث شد رابطه با شکست روبرو شود، پرسیده شد. مدت هر مصاحبه بین 90 تا 120 دقیقه بود. مصاحبهها با کسب اجازه از مشارکتکنندکان ضبط میشد و همزمان مصاحبهگر در جلسه موارد را یادداشت میکرد. پس از یادداشتبرداری، مصاحبهها مورد تحلیل دقیق قرار گرفت.
پرسشنامۀ ضربۀ عشق
پرسشنامه ضربه عشق: این مقیاس توسط راس (1999) تهیه و از 10 ماده 4 گزینهای تشکیل شده و نقطه برش آن 20 است و میزان آشفتگی جسمی، هیجانی، شناختی و رفتاری را ارزیابی میکند. در نمرهگذاری، هر سؤال، به ترتیب نمره 3 تا 0 میگیرند، فقط سؤالهای 1 و 2 به صورت معکوس نمرهگذاری میشوند. بعد از امتیازدهی، جمع نمرهها بهعنوان وضعیتی از نشانگان ضربه در نظر گرفته میشود. در پژوهش دهقانی، عاطف وحیدی و قرایی (2011) ضریب آلفای پرسشنامه در مورد دانشجویان 81/0 و ضریب اعتبار آن با روش بازآزمایی به فاصله یک هفته 83/0 و در پژوهش اکبری، خانجانی، پورشریفی، محمودعلیلو و عظیمی (1391)، 81/0 و ضریب اعتبار آن با روش بازآزمایی به فاصله یک هفته 83/0 به دست آمد. در پژوهش اماناللهی و همکاران (1393) برای بررسی روایی، همبستگی نشانگان ضربه عشق با پرسشنامه افسردگی بک برابر با 64/0 و با بخش صفت پرسشنامه اضطراب حالت-صفت اسپیلبرگر1970 برابر با 61/0 همچنین آلفای کرونباخ آن برابر با 78/0 به دست آمد.
روش اجرا
از آنجا که محقق این پژوهش خود در مرکز سلامت و مشاورۀ دانشگاه در حیطۀ مشاورۀ دانشجویی فعالیت داشتند، ابتدا دانشجویانی که درگیر شکست عشقی بودند را شناسایی کرده، سپس پرسشنامۀ 10 سوالی نشانگان ضربۀ عشقی راس را اجرا کرده و دانشجویانی که نمرۀ آنها بالاتر از نمرۀ برش یعنی نمرۀ 20 بوده را انتخاب کرده و بعد از توضیح در مورد هدف از این پژوهش و محرمانه بودن و رضایت آگاهانه، در صورت تمایل آنها شروع به فرایند مصاحبۀ با آنها کردند. ملاکهای ورود شامل این بود که فرد میبایست دانشجو باشد، نمرۀ نشانگان ضربۀ عشق بالای 20 باشد، تمایل به همکاری و مصاحبه داشته باشد.
روش تجزیه و تحلیل
روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی بود و دادهها از طریق مصاحبۀ نیمهساختاریافته حاصل شد. تجزیه و تحلیل دادهها از روش کیفی تحلیل مضمون استفاده شد. اجرای مصاحبۀ تا اشباع نظری دادهها ادامه یافت.
یافتهها
سوال پژوهش این بود که عوامل موثر در ضربۀ عشقی دانشجویان دختر کداماند. یافتههای مربوط به این سوال در جدول یک آورده شده است.
جدول 1. استخراج عوامل ضربۀ عشقی در دختران دانشجو
تم اصلی |
زیرتم |
مضامین پایه |
||
علل مربوط به خانواده مبداء و کودکی |
رابطه با پدر |
- پدر عصبانی و خشن - پدر کنترلگر و محدودکننده |
- پدر سختگیر و انتقادگر |
|
نیازهای برآورده نشده کودکی |
- نیازهای مالی - نیاز به محبت و توجه - نیاز به استقلال |
- نیاز به ابراز وجود - نیاز به تفریح |
||
وابستگی به خانواده |
- عدم رشد استقلال و تصمیمگیری - روشدن موانع بعد از ایجاد وابستگی |
- شروع رابطه به دلیل تشویق دوستان (وابستگی) |
||
آگاهی ندادن والدین |
- نیاز به راهنمایی والدین - استحقاق و ناتوانی در نه شنیدن |
- عدم آموزش در مورد ارتباط صحیح |
||
فقدان عزت نفس از کودکی |
- دوست نداشتن خود - والدین تنبیه کننده |
- والدین تحقیرکننده - والدین کمالگرا و متوقع |
||
علل درونروانی |
عقیده نادرست در مورد رابطه |
- فکر میکردم رابطه عاشقانه همیشه مبتنی بر عشق و محبت است. - در رابطه باید صد درصد ظرفیت خود را گذاشت - جایگزینی سریع برای فقدان های قبلی - جایگاه بالا و خداگونه دادن به معشوق - داشن تفکر نادرست همه یا هیچ از قبل، حین و بعد از رابطه - نگرش قبل از ازدواج که اصلا ازدواج نمیکنم و سپس تمایل شدید به ازدواج - تضاد بین تصویر ایدهآل اولیه از پسر و روبرو شدن با واقعیت فعلی - چسبیدن به تصویر ایدهال |
||
اعتماد نادرست |
- اعتماد بیش از حد در رابطه و خود را کاملاً فدای رابطه کردن - عدم توجه به شواهد خطرناک در رابطه |
|||
عدم عزت نفس |
- هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت |
- من ارزشمند نیستم |
||
انتخاب نادرست |
- نحوۀ آشنایی مجازی -گفتگوی تلفنی بدون آشنایی حضوری |
- شروع رابطه در سن پائین - خیالپردازی در فضای مجازی حتی قبل از دیدن معشوق |
||
حس تنهایی و رهاشدگی |
- رها شدن - رابطۀ ناامن داشتن |
- چسبندگی به معشوق - دیگر نمیخواهم وارد رابطۀ با کسی شوم |
||
جذابیتهای طرحوارهای |
- ایثارگر در مقابل استحقاق یا خودشیفته - عدم واقع بیتی و احساسات شدید - رهاشدگی در مقابل انتخاب فرد بیتفاوت - بازداری هیجانی |
|||
علل رابطهای |
نوسان در رابطه |
- فصل و وصل شدن دائم رابطه - قهر و آشتی زیاد |
- رابطه طولاتی مدت |
|
بیهدفی |
- نبود هدف در رابطه - رابطه بدون زمان |
|||
علل مربوط به پسر |
وعده واهی |
- شروع رابطه با وعدۀ ازدواج توسط پسر -وعدۀ بهبود شرایط |
||
بیثباتی در رابطه |
- مسایل حس نشده در قبل از شروع آشنایی (سربازی، بیکاری، بلاتکلیفی پسر و محل زندگی) |
|||
ارائه تصویر نادرست در ابتدا |
- عدم صداقت - مطلوبنمایی |
- پنهان کردن ویژگیهای منفی |
||
علل همزمان با رابطه |
اتفاقات همزمان |
خیانت دیدن |
||
مشکلات چندگانه |
- فوت عزیزان - از دست دادن دوستان |
|||
علل عاطفی فعلی اثرگذار بر ضربه |
- رابطۀ حل نشده با والدین (خشم به والدین) - خشم - بیمعنایی در زندگی - غم |
|||
اولین مضمون فراگیر علت ضربۀ عشقی در دختران، علل مربوط به خانواده مبداء و کودکی بود که خود شامل پنچ مضمون سازماندهندۀ رابطه با پدر، نیازهای برآورده نشده کودکی، وابستگی به خانواده، آگاهی ندادن والدین، و فقدان عزت نفس از کودکی میشد. مضمون سازماندهندۀ رابطه با پدر شامل مضامین پایۀ پدر عصبانی و خشن، پدر سختگیر و انتقادگر، و پدر کنترلگر و محدودکننده میشد.
مضمون سازماندهندۀ نیازهای برآورده نشده کودکی شامل مضامین پایۀ نیازهای مالی، نیاز به محبت و توجه، نیاز به استقلال، نیاز به ابراز وجود و نیاز به تفریح میشد.
مضمون سازماندهندۀ وابستگی به خانواده شامل مضامین پایۀ عدم رشد استقلال و تصمیمگیری، رو شدن موانع بعد از ایجاد حس وابستگی و شروع رابطه به دلیل تشویق دوستان(وابستگی) میشد. مضمون سازماندهندۀ آگاهی ندادن والدین شامل نیاز به راهنمایی والدین، عدم آموزش در مورد ارتباط صحیح، و استحقاق و ناتوانی در نه شنیدن میشد. مضمون سازماندهندۀ فقدان عزت نفس از کودکی شامل مضامین پایۀ دوست نداشتن خود، والدین تنبیهکننده، والدین تحقیرکننده و والدین کمالگرا و متوقع میشد. دیاگرام شبکه این مضمون در در شکل (1) آورده شده است.
نیازهای برآوره نشدۀ کودکی |
وابستگی به خانواده |
رابطه با پدر |
آگاهی ندادن والدین |
فقدان عزت نفس از کودکی |
عوامل مربوط به خانواده مبدا و کودکی
|
روشدن موانع بعد از وابستگی |
عدم رشد استقلال و تصمیمگیری
|
شروع رابطه با تشویق دوستان
|
استحقاق و ناتوانی در نه شنیدن
|
عدم آموزش ارتباط صحیح نیاز به راهنمایی والدین
|
عدم آموزش ارتباط صحیح |
والدین تنبیهکننده |
والدین تحقیرکننده |
والدین کمالگرا و متوقع
|
دوست نداشتن خود |
پدر عصبانی و خشن |
پدر سختگیر و انتقادگر |
پدر کنترلگر و محدود کننده |
نیازهای مالی
|
نیاز به محبت و توجه |
نیاز به ابراز وجود |
نیاز به استقلال |
نیاز به تفریح |
شکل 1. عوامل مربوط به خانواده مبدا و کودکی در ضربه عشقی دختران
|
دومین مضمون فراگیر شامل علل درونروانی میشد که خود شامل شش مضمون سازماندهندۀ عقیده نادرست در مورد رابطه، اعتماد نادرست، عدم عزت نفس، انتخاب نادرست، حس تنهایی و رها شدگی، و جذابیت طرحوارهای میشد. مضمون سازماندهندۀ عقیدۀ نادرست در مورد رابطه شامل مضامین پایۀ زیر میشد: فکر میکردم رابطه عاشقانه همیشه مبتنی بر عشق و محبت است، در رابطه باید صد درصد ظرفیت خود را گذاشت، جایگزینی سریع برای فقدان های قبلی، جایگاه بالا و خداگونه دادن به معشوق، داشن تفکر نادرست همه یا هیچ از قبل از رابطه و در طول رابطه و بعد از رابطه، نگرش قبل از ازدواج این بود که اصلا ازدواج نمی کنم و بعد از رابطه تمایل شدید به ازدواج، تضاد بین تصویر ایده آل اولیه از پسر و روبرو شدن با واقعیت فعلی و چسبیدن به تصویر. مضمون سازماندهندۀ اعتماد نادرست شامل مضامین پایۀ اعتماد بیش از حد در رابطه و خود را کاملاً فدای رابطه کردن، و عدم توجه به شواهد خطرناک در رابطه میشد. مضمون سازماندهندۀ عدم عزت نفس شامل مضامین پایۀ هیچ کس مرا دوست نخواهد داشت، و من ارزشمند نیستم میشد. مضمون سازماندهندۀ انتخاب نادرست شامل مضامین پایۀ نحوۀ آشنایی مجازی، گفتگوی تلفنی بدون آشنایی حضوری، خیالپردازی در فضای مجازی حتی قبل از دیدن معشوق، و شروع رابطه در سن پائین میشد. مضمون سازماندهندۀ حس تنهایی و رها شدگی شامل مضامین پایۀ رها شدن، رابطۀ ناامن داشتن، چسبندگی به معشوق، و دیگر نمیخواهم وارد رابطۀ با کسی شوم، میشد. آخرین مضمون سازماندهنده در این بخش شامل جذابیت طرحوارهای میشود که مضامین پایۀ ایثارگر در مقابل استحقاق یا خودشیفته، رهاشدگی در مقابل انتخاب فرد بیتفاوت، عدم واقع بینی و احساسات شدید، و بازداری هیجانی میشد. شبکه مضامین مربوطه در شکل (2) آورده شده است.
علل درونروانی
|
انتخاب نادرست |
جذابیتهای طرحوارهای |
حس تنهایی و رها شدگی |
عدم عزت نفس |
اعتماد نادرست |
عقیده نادرست در مورد رابطه |
هیچکس مرا دوست نخواهد داشت
|
من ارزشمند نیستم |
اعتماد بیش از حد در رابطه و خود را کاملاً فدای رابطه کردن |
عدم توجه به شواهد خطرناک در رابطه |
ایثارگر در مقابل استحقاق یا خودشیفته |
عدم واقع بیتی و احساسات شدید
|
رهاشدگی در مقابل انتخاب فرد بیتفاوت
|
بازداری هیجانی |
جایگزینی سریع برای فقدانهای قبلی |
رابطه عاشقانه همیشه مبتنی بر عشق و محبت است |
در رابطه باید صد درصد ظرفیت خود را گذاشت |
چسبیدن به تصویر ایده آل |
جایگاه بالا و خداگونه دادن به معشوق |
تفکر نادرست همه یا هیچ از قبل، حین و بعد از رابطه
|
نگرش قبل از ازدواج که اصلا ازدواج نمیکنم
|
تضاد بین تصویر ایدهآل اولیه از پسر و روبرو شدن با واقعیت فعلی
|
رها شدن |
رابطۀ ناامن داشتن
|
دیگر نمیخواهم وارد رابطۀ با کسی شوم
|
چسبندگی به معشوق |
نحوۀ آشنایی مجازی |
شروع رابطه در سن پائین |
گفتگوی تلفنی بدون آشنایی حضوری
|
خیالپردازی در فضای مجازی حتی قبل از دیدن معشوق
|
شکل 2. علل درون روانی ضربۀ عشقی در دختران
سومین مضمون فراگیر، شامل علل رابطهای میشد که دو مضمون سازماندهندۀ نوسان در رابطه و بیهدفی را در بر داشت. مضمون سازماندهندۀ نوسان در رابطه شامل مضامین پایۀ فصل و وصل شدن دائم رابطه، قهر و آشتی زیاد و رابطه طولاتی مدت میشد. مضمون سازماندهندۀ بیهدفی شامل مضامین پایۀ نبود هدف در رابطه، و رابطه بدون زمان میشد. دیاگرام ضبکه مضمون مربوطه در شکل(3) آورده شده است.
علل رابطهای |
بیهدفی |
نوسان در رابطه |
رابطه ناامن داشتن |
چسبندگی به معشوق |
فصل و وصل شدن دائم رابطه
|
رابطه طولانی مدت
|
قهر و آشتی زیاد
|
شکل 3. علل رابطهای ضربۀ عشقی در دختران
چهارمین مضمون فراگیر علل مربوط به پسر بود که شامل مضامین سازماندهندۀ وعده واهی، بیثباتی در رابطه و ارائه تصویر نادرست در ابتدای رابطه میشد. مضمون سازماندهندۀ وعده واهی شامل مضامین پایۀ شروع رابطه با وعدۀ ازدواج توسط پسر، و وعدۀ بهبود شرایط میشد. مضمون سازماندهندۀ بیثباتی در رابطه شامل مضامین پایۀ مسایل حس نشده در قبل از شروع آشنایی (سربازی، بیکاری، بلاتکلیفی پسر و محل زندگی) میشد. مضمون سازماندهندۀ ارائه تصویر نادرست در ابتدای رابطه شامل مضامین پایۀ عدم صداقت، مطلوبنمایی، پنهان کردن ویژگیهای منفی میشد. دیاگرام شبکه مضمون مربوطه در شکل (4) آورده شده است.
مسایل حس نشده در قبل از شروع آشنایی (سربازی، بیکاری، بلاتکلیفی پسر و محل زندگی) |
عدم صداقت |
مطلوب نمایی |
پنهان کردن ویژگیهای منفی |
وعدۀ واهی |
بیثباتی در رابطه |
ارائه تصویر نادرست در ابتدا |
علل مربوط به پسر |
شروع رابطه با وعدۀ ازدواج |
وعدۀ بهبود شرایط |
شکل 4. علل مربوط به پسر در ضربۀ عشقی دختران
پنجمین مضمون فراگیر علل همزمان با رابطه بود که شامل مضامین سازماندۀ اتفاقات همزمان، مشکلات چندگانه، و علل عاطفی فعلی اثرگذار بر ضربه میشد. مضمون سازماندهندۀ اتفاقات همزمان شامل مضمون پایۀ خیانت دیدن، مضمون سازماندهندۀ مشکلات چندگانه شامل مضامین پایۀ فوت عزیزان و از دست دادن دوستان میشد. مضمون سازماندهندۀ علل عاطفی فعلی اثرگذار بر ضربه شامل مضامین پایۀ رابطۀ حل نشده با والدین (خشم به والدین)، خشم، بیمعنایی در زندگی و غم میشد. کارتر و پورگس[23]، 2013). پس آنجا که این پسخوراند به واسطه عوامل فشارزای بیرونی، منفی باشد، میتواند در رابطه تاثیر منفی بگذارد و باعث شکست رابطه شود. دیاگرام شبکه مضمون مربوطه در شکل 5 آورده شده است.
علل همزمان با رابطه |
اتفاقات چندگانه |
علل عاطفی فعلی اثرگذار بر ضربه
|
مشکلات چندگانه |
خیانت دیدن
|
فوت عزیزان |
از دست دادن دوستان
|
رابطۀ حل نشده با والدین (خشم به والدین)
|
بیمعنایی در زندگی
|
غم
|
خشم
|
شکل 5. علل همزمان با رابطه در ضربۀ عشقی دختران
افشاگری در تبیین این یافته میتوان گفت آنجا که رابطه در سکوت و خفا پیش میرود، خود این رابطه مخفیانه انرژی زیادی از فرد میگیرد و فرصت کافی و فضای کافی برای شناخت طرف مقابل به فرد نمیدهد. چون فرد سعی دارد تا جای ممکن این رابطه را به دلایل اینکه از نظر اجتماعی و فرهنگی مشروعیت چندانی ندارد پنهان کند. تحقیق هنرپروران (1395) روابط قبل از ازدواج در جامعه دانشجویان و در سنین بالاتر به دلیل انتخاب مستقیم طرفین(دختر و پسر) می تواند منجر به کاهش تعارضات زناشویی و حتی افزایش رضایت زناشویی گردد. پس میتوان نتیجه گرفت، هرچه رابطه آشکارتر و به دور از پنهانکاری باشد، فضای بیشتری برای شناخت طرفین از همدیگر ایجاد میشود. در صورت ناهمخوانی و تفاوت نیز، ترس و شرم و انگ چندانی از اتمام رابطه وجود ندارد. حتی بعد از اتمام رابطه نیز تبدیل به سوگ نامشروع نمیشود که درد و ضربه شکست را چندین برابر کند.
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر در ضربۀ عشقی دانشجویان دختر بود. بر اساس مصاحبۀ صورت گرفته، پنج مضمون فراگیر شناسایی شد که علل مربوط به خانواده مبداء و کودکی، علل درونروانی، علل رابطهای، علل مربوط به پسر، و علل همزمان با رابطه میشد.
اولین مضمون اثرگذار بر شکست عشقی در دختران، علل مربوط به خانواده مبدا و اتفاقات دوران کودکی بود. روابطی که کودکان و نوجوانان در سالهای اولیه زندگی دارند، سلامت آنها را در سراسر زندگی تحت تاثیر قرار میدهد. به ویژه، اعضای خانواده (خصوصا پدر و مادر) بنیانگذار روابط نزدیک و معنادار در سراسر کودکی و نوجوانی هستند (سمتانا و همکاران، 2006). روابط هیجانی معنیدار و راحت در طول کودکی با سلامت بیشتر در کودکی و بزرگسالی در ارتباط هستند و برعکس، روابط متعارض و آزارگرانه در کودکی پیشبینِ پیامدهای منفی سلامتی در سیر زندگی است (چن و همکاران، 2017). تعاملات خانوادۀ مبدا[24] بر تعاملات فرزندان با دیگران در طول کودکی و بلوغ تاثیر میگذارد (ویتن و همکاران، 2008). سبک حل تعارض فرزندان (حمله کردن، اجتناب، یا بحث) در تعامل با همسالان و دیگران، ائینۀ تمام نمایی برای سبک تعارض والدینی آنها است (دادز و همکاران، 1999). محیط خانوادگی خصمانه میتواند باعث تشدید سبک دلبستگی ناایمن شود و این میتواند پیشبینیکنندۀ تعارضهای ارتباطی در بزرگسالی باشد (کرول و همکاران، 2002). چون مطالعات نشان داده که حساسیت و گرمی در رابطه خانوادگی به صورت مثبت با همین ویژگیهای رفتاری در روابط عاشقانه رابطه دارد (دینرو و همکاران، 2008). مدل دلبستگی بالبی این وعده را میدهد که دلبستگی پدر در مقایسه با مادر نقش ثانویه ندارد، چون پدر نیز نقش یک والد را بازی میکند و رابطۀ عاطفی مبتنی بر حساسیت و تناسب بین پدر و دختر میتواند به صورت مثبتی با رشد دختر ارتباط داشته باشد و فقدان پدر میتواند رشد هیجانی فرزند را در معرض آسیب قرار دهد. ماهیت دلبستگی هر دو والد میتواند متفاوت از هم باشد، اما از نظر اهمیت در یک سطح است. دلبستگی با مادر باعث ایجاد یک بنیان امنی[25] میشود که در آن کودک حس اعتماد میکند، اما پدر نقش همراه مورد اعتمادی را در برآوردن نیازهای کودک برای کاوش در جهان و خودش ایفا میکند (نیولند و کویل، 2010). در این پویایی، پدر و مادر باهمدیگر بافتی متعادلی را برای کاوش امن کودک فراهم میآورند که در آن کودک میتواند خودمختاری، مهارت، و دیگر ابعاد بهزیستی را در خود رشد دهد (بالبی، 1982؛ نقل از جیلانی و همکاران، 2022). دختران دارای دلبستگی ایمن که سطح پائینی از اضطراب و اجتناب داشتند، میتوانند به صورت مهرورزانهای با پدرانشان حرف بزنند و مراقبت و نگرانی را از خود نشان دهند. این میتواند متعاقباً به صورت مثبتی بر بهزیستی روانی آنها تاثیر بگذارد (اختر و همکاران، 2019). در این صورت دختر احساس پذیرفته شدن، عزت نفس بالاتر کند و معاشرتیتر باشد. از سوی دیگر، دختران دارای دلبستگی ناایمن (دارای اضطراب و اجتناب بالا) ممکن است با پدرانشان صحبت نکنند، و احساسات نگرانیهای خود را آزادانه با پدر در میان نگذارند. سرانجام، این امر میتواند تاثیر منفی بر سلامت روان آنها بگذارد. بنابراین، درگیری عاطفی مثبت پدر به عنوان نماد اولیۀ دلبستگی، میتواند باعث برآورده شدن نیازهای اولیه دخترش شود و الگوهای دلبستگی ثانویۀ سالمتری را رقم بزند (جیلانی و همکاران، 2022). مطالعۀ بیرد-کراون و همکاران (2012) نشان داد که زنانی که رابطۀ مبتنی بر گرمی، خودمختاری و حمایت و ساختارمندی را با پدرشان در کودکی گزارش کردند، سطح پائینتری از کورتیزول پیش از تکلیف داشتند و پاسخ کورتیزول آنها در هنگام بحث و چالش با دوستان همخوان بود. در مقابل، آنهایی که روابط مبتنی بر طرد، آشفتگی و اجبار با پدر داشتن، سطح بالاتری از کورتیزول پیش از تکلیف داشتند[26]. دخترانی که در معرض سوآزارهای کودکی قرار میگیرند، به احتمال بیشتری از اختلالات خوردن، افسردگی، اختلال استرس پس از ضربه، وسواس، اضطراب، فوبیها، پارانویا، سایکوز، بیماریهای قلبی، قاعدگی زودهنگام، اختلالات خواب، درد مزمن، و مرگ زودرس رنج میبرند (لیوری و همکاران، 2023) و قربانی روابط خصمانه و پرخاشگرانه میشوند (شیلدز و همکاران، 2020). تاثیرپذیری از دوستان نیز عاملی مهمی در این آسیب بود. هرچه میزان تعارض بین فرد و دوستانش بیشتر باشد، تجربه نشانگان ضربه عشق شدیدتر میباشد به طوری که میتواند منجر به اختلال در عملکرد و متعاقب آن، فرد نیازمند به مداخله درمانی گردد. عمق روابط بینفردی با دوستان با میزان شدت تجربه نشانگان ضربه عشق در شکست عاطفی رابطه معکوس دارد. بدین صورت که هرچه روابط بین فردی با دوستان از طرف فرد عمیقتر باشد انتظار میرود فرد نشانگان ضربه عشق را در شکست عاطفی کمتر تجربه کند یا نشانگان ضربه عشق را تجربه ننماید (مسیبی دورچه و همکاران، 1401).
دومین دسته از علل ضربۀ عشقی، علل درونروانی بود. در اینجا آنچه برجسته مینمود باورها و عقیده در مورد رابطه و همچنین جذابیت ناخودآگاه و احساس تنهایی بود. بر طبق دیدگاه شناختی بک (1967) مفاهیم ذهنی همچون پیشفرضها، طرحوارهها، خاطرات، باورها، اهداف، تجربیات، امیدها و سوگیریهای شناختی فرد نوع رفتار و واکنشهای هیجانی وی در برابر محیطهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار میدهد. تئوری حساسیت به طرد میگوید که تجارب طرد قبلی توسط مراقبان، همسالان یا شریک عشقی منجر به فعال شدن سیستم پردازش شناختی-عاطفی شده که باعث میشود فرد بعدها به نشانههای طرد نیز حساس شود (دونی و فلدمن، 1996؛ نقل از اسمیت و همکاران، 2010). وقتی فردی در رابطه قبلی شکست میخورد، این باعث فعال شدن طرحواره رهاشدگی در وی میشود و ممکن است برای رابطۀ بعدی، در فکر جبران باشد و در پی یافتن فردی باشد که هیچ وقت مجدد آن حس تنهایی و رهاشدگی را به وی ندهد و آن فرد هم باید کامل باشد. پس دقیقا در پی یافتن کسی میرود که محبت را در سطح عالی بدهد، حس رها شدگی ندهد، ولی در نهایت کسی را انتخاب کرده که هم وی را رها میکند و هم محبت نمیکند، چون این دو برای همدیگر جذابیت طرحوارهای دارند و این جذابیت باعث انتخاب همدیگر شده است. افراد درگیر طرحواره رهاشدگی و تنهایی، حس میکنند که ناقص، نخواستنی، حقیر، یا بیاعتبار هستند. این باعث حسی در فرد میشود که وی در نظرگاه دیگران دوست داشتنی نیست. در اینجا، طرد میشود نگرانی این فرد و حتی ترس از اینکه آیا دیگران وی را در زمان حال خواهند پذیرفت. چنین افرادی به انتقاد، طرد، و سرزنش بسیار حساس میشوند، چون همه اینها حکایت از طرد احتمالی در آینده دارند. چنین فردی حتی در روابط خوب و امن نیز احساس ناامنی میکند، چون طرحواره میگوید که دیر یا زود معشوق وی از نقصهای وی آگاهی یافته و وی را ترک خواهد کرد (اندره و بامایستر، 2023). روابط قبلی بر روابط فعلی تاثیر میگذارند (برانسون و همکاران، 2019). بنابراین میتوان گفت راهبردهای تنظیم هیجان هم درکیفیت رابطه و هم در کنارآمدن با جدایی نقش دارند. با در نظر گرفتن این موضوع که طرحوارههای هیجانی هم با اجتناب تجربهای، نشانگان اضطرابی و افسردگی مرتبط میباشد و هم زیربنای تنظیم هیجانی است(لیهی، 2015 ترجمه زیرک و آزادی 1397 )و این موارد اغلب در افراد دچار شکست عاطفی وجود دارد. بنابراین میتوان گفت که طرحوارههای هیجانی احتماال در شکست عاطفی تاثیر دارند. افراد باتجربة شکست عاطفی دارای طرحواره های هیجانی بیشتری هستند که این خود مانع حل و فصل تجربة شکست عاطفی میگردد (مسیبی دورچه و همکاران، 1401).
سومین دسته از علل ضربۀ عشقی، علل رابطهای بود. تحقیق لانتین و همکاران (2017) نشان داده که طول مدت رابطه با انحلال رابطه ارتباط دارد. وقتی روابط بین طرفین، طولانیمدت میشود، ترکیبی از احساسات مختلف در رابطه پدیدار میشود: از عشق تعهد گرفته تا خشم و ترس و نفرت و ... در چنین مواردی، آمیزهای از احساسات تصمیمگیری را برای طرفین مشکل میسازد و فرد نمیتواند به راحتی تصمیم به ترک یا ماندن در رابطه بگیرد. مطابق با نظر استرنبرگ (1986) سازۀ عشق از سه مولفههای درهم تنیده تشکیل شده است یعنی صمیمیت، شور جنسی و تعهد. بنابراین، هرچه طول مدت رابطه بیشتر شود، درگیری در این سه مولفه ممکن است شدیدتر شود. یعنی هم صمیمیت در رابطه بیشتر شود، هم اینکه افراد تعهد بیشتری به هم داشته باشند وهم اینکه طول مدت رابطه باعث شکلگیری یک درگیر جنسی نیز بین طرفین شود و همه این موارد تصمیمگیری را مشکلتر میسازد. از طرف دیگر، آنچه باعث میشود این رابطۀ کژکار ادامه پیدا کند و قطع آن بیش از پیش دشوارتر شود، سوگ نامشروع است. بدین معنا که بسیاری از این روابط عاطفی و عاشقانه به صورت تقریبا پنهانی هستند و قطع آنها به طرفین و خصوصا دختران آسیب زیادی وارد میکند، خصوصا زمانی که رابطه عمیق شده باشد و فرد سرمایهگذاری چندین ساله برای رابطه کرده باشد. همه این موارد دختر را در یک دوراهی و تنگنا گیر میاندازد: اگر بخواهد بماند، باید همچنان نوسانات و بیمهریها را تحمل کند و اگر بخواهد برود، باید از سرمایهگذاری چندساله برای رابطه چشمپوشی کند و زخمهایی که در این رابطه خورده، را به تنهایی التیام ببخشد، چون جامعه ممکن است نگرش چندان پذیرایی به رابطه ناکام و خارج از عرف وی نداشته باشد و اینجا دچار سوگ نامشروع میشود (سزار-سویسال و اری، 2022)
چهارمین دسته از علل ضربۀ عشقی، علل مربوط به پسر بود. در این مضمون، گرایش به مطلوبنمایی در ابتدای رابطه مشهود بود. مطابق با تئوری تکاملی داورین (1871) افراد یک جنس، ویژگیهای را از خود به نمایش میگذارند که باعث جذب شدن جنس مخالف میشود. بر همین اساس میتوان گفت که پسران نیز در ابتدای رابطه گرایش به این دارند که تصویر مطلوبی از خود نشان دهند تا بتوانند طرف مقابل را جذب خود کنند. از آنجا که اولین تصویر همیشه ماندگارتر است و ذهن بر نتیجهگیری اولیۀ خودش میچسبد، دختران بعدها با تغییر تصویر پسر و دیدن جلوههای واقعی و نقصهای پسران، همچنان امید به آن تصویر اولیه و محقق شدن آن وعدههای اولیه دارند که این باعث میشود به مرور زمان با یک رابطه تحریف شده سروکار داشته باشند. یکی از ویژگیهای ذهن و افکار ما، ثبات[27] آن است(زمانی و همکاران، 2022). خصوصا این ثبات افکار در افراد دارای اختلال وسواس بیشتر است (هاگستد و همکاران، 2023). این بدان معناست که وقتی ما با فردی روبرو میشویم، آن تصویری که در ابتدا بر اساس رابطه و رفتارها و گفتهها میسازیم، ثابت میماند، هرچند ممکن است آن فرد تغییر کند. در مورد این دختران نیز، آنها همچنان میخواستند به همان تصویر خوشبینانه اولیه بچسبند، در حالی که واقعیت رابطه حاکی از وجود مشکلاتی بود.
پنجمین دسته از علل ضربۀ عشقی، اتفاقات همزمان با رابطه بود که شامل اتفاقات چندگانه، مشکلات چندگانه، فقدانهای دیگر و ... میشد. طبیعتا وقتی فردی همزمان با وجود یک رابطه اتفاقات و فقدانهای چندگانه را تجربه میکند، تابآوری در چنین موقعیتهایی دشوار میشود، خصوصا اگر خیانت در رابطه اتفاق بیافتد. خیانت میتواند باعث جدایی طرفین رابطه شود و حتی تاثیر هیجانی منفی بر سلامت روان فرد همچون علایم افسردگی، عزت نفس پائین خیانت دیده داشته باشد. خیانت باعث بینظمی روانشناختی و هیجانی در فرد خیانت دیده میشود و افسردگی و اضطراب را با خود به همراه دارد (نقل از روکاچ و همکاران، 2023).
بر اساس یافتههای این پژوهش، در تحلیل نهایی باید گفت که گذشته و بافت خانواده مبدا و نوع روابط و تعاملاتی که در خانواده برقرار است، خصوصا نوع تعامل دختران با پدر و مادرشان، نقشی تعیین کننده در نوع انتخاب بعدی فرد برای رابطه دارد. این تعاملات اولیه، باعث شکلگیری نوع خاصی از شخصیت و نگرش و باور در فرد میشود که فرد در آینده بر اساس همان باورها و نگرشها وارد رابطه با دیگران میشود. این انتخابها در بسیاری از موارد ناخودآگاه هستند و این فرایند جذب شدن به دیگری نیز ناخودآگاه است. انتخابهای ناخودآگاه از آنجا که تحت تاثیر هیجان و نگرشهای کودکانه هستند و نه منطق و نگرش بالغانه، دیر یا زود اثرات مخرب خود را در رابطه نشان میدهند. بنابراین، باید قبل از شکل گیری رابطه و در ابتدای شکلگیری رابطه به دختران کمک کرد تا با شناخت ویژگیهای شخصیتی و شناخت ارتباطات اولیه خود، دلیل جذب شدن خود را بفهمند و آنجا که این دلایل منطقی و بالغانه نیست و بر اساس هیجانهای کودکانه است، در تصمیم خود تجدید نظر کنند. در اینجا میتوان از دیدگاههای گذشتهنگر و روانکاوانه برای رسیدن به بینش و درک رفتارها استفاده کرد. دیگر اینکه شناختها و باورها و نگرشهای غلط نیز در تداوم رابطه کژکار تاثیرگذار است. در اینجا نیز میتوان بر اساس دیدگاههای شناختی – رفتاری روی تحریفهای شناختی و باورهای کژکار کار کرد و با اصلاح آنها ارتباط سالمتری را رقم زد.
در نهایت، این تحقیق با محدودیتهایی روبرو بوده است. از آنجا که شکست عشقی نوعی ننگ اجتماعی خصوصا برای دختران است، جلب همکاری آنها برای محقق با دشواری روبرو بود. این تحقیق در یک محیط سازمانی آکادمیک یعنی دانشگاه انجام شد و این خود میتواند کمی باعث سانسور شود و مشارکتکنندگان اطلاعات را با احتیاط به پژوهشگر ارائه میکردند. بر اساس این یافتهها پیشنهاد میشود، در اولین مرحلۀ انتخاب، افراد به مشاوران پیش از ازدواج مراجعه کرده تا با تحلیل دقیقتر خود و شناخت ریشههای جذب شدن خود، انتخاب بالغانه و درستتری انجام دهند و انتخاب آنها آگاهانه باشد و حتی در طول رابطه به باورهای نادرست خود نچسبند و آنجا که علایم هشدار را در رابطه دیدند، محتاطانه رفتار کنند.
منابع
اکبری، ابراهیم (1390) مقایسه اثربخشی درمان تحلیـل رفتـار متـقابل با درمان شنـاختی- رفتـاری در بهبـود علائـم مرضـی شکسـت عاطـفی دانشجویان. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تبریز.
اکبری، ابراهیم.، خانجانی، زینب.، پورشریفی، حمید.، محمودعلیلو، مجید.، و عظیمی، زینب (1391) مقایسه اثربخشی درمان تحلیل رفتار متقابل با درمان شناختی-رفتاری در بهبود عالئم مرضی شکست عاطفی دانشجویان. مجله روانشناسی بالینی، 4(3 :)101 -87.
امانالهی, عباس, تردست, کوثر؛ اصلانی، خالد. (1393). پیشبینی نشانگان ضربه عشق بر اساس خود شفقتی در دانشجویان دختر دارای تجربه شکست عاطفی. فصلنامه روانشناسی کاربردی1 (8) 43-61
مسیبی دورچه، عصمت؛ عیسی زادگان، علی؛ سلیمانی, اسماعیل. (1401). نقش طرحوارههای هیجانی در پیش بینی نشانگان ضربه عشق در افراد دارای شکست عاطفی. مطالعات روانشناختی. 18 (3) 3-20
نیکو قاضی نژاد، محمدحسن آسایش، فهیمه باهنر، (1399) واکنش های شناختی دختران با نشانگان شکست عشقی: یک مطالعه ی پدیدارشناسی، نشریه رویش روان شناسی 1 (9) 97-106
هنرپروران، نازنین. (1395). مقایسه ثبات ازدواج و مولفه های عشق در دانشجویان با ازدواج سنتی و غیر سنتی دانشگاه های آزاد اسلامی استان فارس. زن و جامعه (جامعه شناسی زنان)، 7(ویژه نامه)، 17-27.
André, N., & Baumeister, R. F. (2023). Dysfunctional Schemas from Preadolescence as One Major Avenue by Which Meaning Has Impact on Mental Health. International journal of environmental research and public health, 20(13), 6225. https://doi.org/10.3390/ijerph20136225
Beck AT. Depression: Causes and treatment. Philadelphia PA: University of Pennsylvania Press; 1967.
Behere, A. P., Basnet, P., & Campbell, P. (2017). Effects of family structure on mental health of children: A preliminary study. Indian journal of psychological medicine, 39(4), 457-463.
Berscheid, E., & Reis, H. T. (1998). Attraction and close relationships. In D. T. Gilbert, S. T. Fiske, & G. Lindzey (Eds.), The Handbook of Social Psychology (4th ed., pp. 193–281). New York, NY: McGraw Hill
Brunson, J. A., Øverup, C. S., & Acitelli, L. K. (2019). Lover and learner: Exploring relational schema change following relationship dissolution. The Journal of social psychology, 159(3), 270–283. https://doi.org/10.1080/00224545.2018.1458019
Byrd-Craven, J., Auer, B. J., Granger, D. A., & Massey, A. R. (2012). The father–daughter dance: The relationship between father–daughter relationship quality and daughters' stress response. Journal of Family psychology, 26(1), 87.
Cesur-Soysal, G., & Arı, E. (2022). How We Disenfranchise Grief for Self and Other: An Empirical Study. Omega, 302228221075203. Advance online publication. https://doi.org/10.1177/00302228221075203
Chen, E., Brody, G. H., & Miller, G. E. (2017). Childhood close family relationships and health. American Psychologist, 72(6), 555.
Christiansen, D. M. (2015). A Fresh Look at Anxiety Disorders. London, United Kingdom: IntechOpen.
Civilotti, C., Dennis, J. L., Acquadro Maran, D., & Margola, D. (2021). When Love Just Ends: An Investigation of the Relationship Between Dysfunctional Behaviors, Attachment Styles, Gender, and Education Shortly After a Relationship Dissolution. Frontiers in psychology, 12, 662237. https://doi.org/10.3389/fpsyg.2021.662237
Crowell, J. A., Treboux, D., Gao, Y., Fyffe, C., Pan, H., & Waters, E. (2002). Assessing secure base behavior in adulthood: Development of a measure, links to adult attachment representations and relations to couples' communication and reports of relationships. Developmental Psychology, 38(5), 679.
Dadds, M. R., Atkinson, E., Turner, C., Blums, G. J., & Lendich, B. (1999). Family conflict and child adjustment: Evidence for a cognitive-contextual model of intergenerational transmission. Journal of Family Psychology, 13(2), 194.
Darwin, C. 1871/n.d. The descent of man and selection in relation to sex New York, NY: The Modern Library/Random House.
Dinero, R. E., Conger, R. D., Shaver, P. R., Widaman, K. F., & Larsen-Rife, D. (2008). Influence of family of origin and adult romantic partners on romantic attachment security. Journal of family Psychology, 22(4), 622.
Etemadnia M, Shiroodi S, Khalatbari J, Abolghasemi S. Predicting Love Trauma Syndrome in College Students Based on Personality Traits, Early Maladaptive Schemas, and Spiritual Health. IJPCP 2021; 27 (3) :318-335
Field, T., Diego, M., Pelaez, M., Deeds, O., & Delgado, J. (2009). Breakup distress in university students. Adolescence, 44(176).
Hogstedt, C., Forsell, Y., Hayes, J. F., Torgén, M., Svartengren, M., & Lundin, A. (2023). Long-term stability in obsessive thoughts and compulsive behavior in the general population: a longitudinal study in Sweden. Nordic journal of psychiatry, 77(6), 574–580. https://doi.org/10.1080/08039488.2023.2191991
Jilani, S., Akhtar, M., Faize, F. A., & Khan, S. R. (2022). Daughter-to-father attachment style and emerging adult daughter's psychological well-being: mediating role of interpersonal communication motives. Journal of Adult Development, 29(2), 136-146.
Jung, C. G. (1955). Modern man in search of a soul. ((W. S. Dell & C. F. Baynes, Trans.)). Orlando, FL: Harcourt.
Kweon, S. H., & Lee, S. Y. (2013). A study on empathy, credibility, and political attitude in social media: Focused on the relationship between empathetic intention and the motivation of belonging on intended pro-social and political behavior. Advances in Journalism and Communication, 1(03), 26.
Lantagne, A., Furman, W., & Novak, J. (2017). "Stay or Leave": Predictors of Relationship Dissolution in Emerging Adulthood. Emerging adulthood (Print), 5(4), 241–250. https://doi.org/10.1177/2167696817699750
Lei, X., Liu, C., & Jiang, H. (2021). Mental health of college students and associated factors in Hubei of China. Plos one, 16(7), e0254183.
Li, M., Su, H., Liao, Z., Qiu, Y., Chen, Y., Zhu, J., Pei, Y., Jin, P., Xu, J., & Qi, C. (2021). Gender Differences in Mental Health Disorder and Substance Abuse of Chinese International College Students During the COVID-19 Pandemic. Frontiers in psychiatry, 12, 710878. https://doi.org/10.3389/fpsyt.2021.710878
Liu, Y., & Merritt, D. H. (2018). Examining the association between parenting and childhood depression among Chinese children and adolescents: A systematic literature review. Children and Youth Services Review, 88, 316-332.Liveri, K., Dagla, M., Sarantaki, A., Orovou, E., Antoniou, E., & OROVOU, E. (2023). Abuse of girls during childhood and its impacts on the health of their adult lives: a systematic review. Cureus, 15(2).
Martin, M. M., & Beatty, M. J. (1998). Communication and personality: Trait perspectives. Cresskill, NJ: Hampton.
Newland, L. A., & Coyl, D. D. (2010). Fathers’ role as attachment fgures: An interview with Sir Richard Bowlby. Early Child Development and Care, 180(1–2), 25–32. https://doi.org/10.1080/03004 430903414679
Parkes, C. M. (2013). Love and loss: The roots of grief and its complications. Routledge
Prowse, Rebecca, Frances Sherratt, Alfonso Abizaid, Robert L. Gabrys, Kim GC Hellemans, Zachary R. Patterson, and Robyn J. McQuaid. "Coping with the COVID-19 pandemic: examining gender differences in stress and mental health among university students." Frontiers in psychiatry 12 (2021): 650759.
River, L. M., O’Reilly Treter, M., Rhoades, G. K., & Narayan, A. J. (2022). Parent–child relationship quality in the family of origin and later romantic relationship functioning: A systematic review. Family process, 61(1), 259-277.Rokach, A., & Chan, S. H. (2023). Love and Infidelity: Causes and Consequences. International journal of environmental research and public health, 20(5), 3904. https://doi.org/10.3390/ijerph20053904
Rosse, R. B. (1999). The love trauma syndrome: Free yourself from the pain of a broken heart. Cambridge, Massachusetts: Published by Perseus Publishing, a member of the Perseus Books Group
Shields, M., Tonmyr, L., Hovdestad, W. E., Gonzalez, A., & MacMillan, H. (2020). Exposure to family violence from childhood to adulthood. BMC public health, 20, 1-15.
Simpson, J. A., Collins, W. A., Tran, S., & Haydon, K. C. (2007). Attachment and the experience and expression of emotions in romantic relationships: a developmental perspective. Journal of personality and social psychology, 92(2), 355.Smetana, J. G., Campione-Barr, N., & Metzger, A. (2006). Adolescent development in interpersonal and societal contexts. Annu. Rev. Psychol., 57, 255-284.
Sternberg, R. J. (1986). A triangular theory of love. Psychological review, 93(2), 119.
Wang J, Zou J, Luo J, Liu H, Yang Q, Ouyang Y, et al. Mental health symptoms among rural adolescents with different parental migration experiences: A cross-sectional study in China. Psychiatry research. 2019; 279: 222–30.
Whitton, S. W., Waldinger, R. J., Schulz, M. S., Allen, J. P., Crowell, J. A., & Hauser, S. T. (2008). Prospective associations from family-of-origin interactions to adult marital interactions and relationship adjustment. Journal of family Psychology, 22(2), 274.
Zamani, A., Carhart-Harris, R., & Christoff, K. (2022). Prefrontal contributions to the stability and variability of thought and conscious experience. Neuropsychopharmacology : official publication of the American College of Neuropsychopharmacology, 47(1), 329–348.
[1]. نویسنده مسئول: دانشجوی دکتری مشاوره، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران. Yas.jamshidian@gmail.com
[2]. دانشیار، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
[3]. استاد، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
[4]. دانشیار، گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران
[5]. Carl Jung
[6]. Berscheid & Reis
[7]. World Health Organization
[8]. Lei, Liu & Jiang
[9]. Wang, Zou, Luo, Liu, Yang, Ouyang, et al
[10]. The love trauma syndrome
[11]. Arousal
[12]. Avoidance
[13]. Automatic membering
[14]. Emotional anaesthesia
[15]. Gilbert & Sifers
[16]. Gilbert & Sifers
[17]. Civilotti, C., Dennis, J. L., Acquadro Maran, D., & Margola
[18]. Simpson JA. Et al.
[19]. Dinero, R. E.
[20]. River, L. M et al.
[21]. Betray and rejection
[22] .Stoessel
[23]. Carter, C. S., & Porges, S. W.
[24] . family-of-origin
[25] . secure foundation
[26] . higher pre-task cortisol levels