پیش‌بینی تعارضات زناشویی زوج‌های طلبه بر اساس سبک‌های فرزندپروری ادراک شده والدینی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 گروه روان‌شناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد، تهران

2 مجتمع آموزش عالی علوم انسانی، جامعه المصطفی العالمیه، قم، ایران.

چکیده

چکیده
پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی تعارضات زناشویی زوج‌های طلبه براساس سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده‌ی دوران کودکی آنان انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است که در آن از شیوه‌های آماری برای استخراج مدل رگرسیونی بهره گرفته شد . نمونه پژوهش شامل 626 نفر (313 زوج) است که به روش نمونه‌گیری تصادفی از نوع خوشه‌ای چند مرحله‌ای از بین طلاب متأهل شهر قم انتخاب شدند و به پرسشنامه فرزندپروری ادراک شده یانگ (YPI ,1999) و تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی (MCQ-R ,1387) به طور همزمان پاسخ دادند. یافته‌های پژوهش نشان داد که: الف) سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده از پدر و مادر با تعارضات بین زوجین جامعه هدف رابطه معنادار و مستقیم دارد. ب) سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده والدینی قابلیت پیش‌بینی تعارضات زناشویی خانواده طلاب را دارد. البته سبک فرزندپروری مادر در برآورد تعارضات زناشویی قوی‏تر از سبک فرزندپروری پدر بود. ج) مقایسه همسران با تعارضات و بدون تعارضات زناشویی حکایت از تفاوت سبک‌های فرزندپروی والدینی آنان داشت. بنابراین بهتر است تحلیل روان‌شناختی عوامل تعارضات زناشویی و برنامه‌ریزی برای پیشگیری و درمان، با توجه به این مؤلفه بنیادین انجام بگیرد و در برنامه‌های آموزش پیش از ازدواج به نقش عوامل زیربنایی و الگوهای اولیه زندگی پرداخته شود؛ همچنین با آگاه‌سازی و آموزش صحیح والدین از اثرات مخرب سبک‌های نامناسب در آینده فرزندان، از تعارضات زناشویی جلوگیری شود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Prediction of marital conflicts in the Couples of religious students based on perceived parenting styles

نویسندگان [English]

  • Masoud Nouralizadeh Mianaji 1
  • Hossein Elahi 2
1 Department of Psychology, Faculty of Humanities, Shahid University, Tehran
2 Humanities Higher Education Complex. Al-Mustafa International University, Qom, Iran. hoseynelahi@chmail.ir
چکیده [English]

Abstract
The current research was conducted with the aim of predicting marital conflicts of religious student couples based on their perceived parenting styles during their childhood. The research method is a description of the correlation type in which statistical methods were used to extract the regression model. The research sample consists of 626 people (313 couples) who were selected by multi-stage cluster random sampling from among married students in Qom city and were asked the Young's Perceived Parenting Questionnaire (YPI, 1999) and the Revised Binary Marital Conflicts (MCQ- R, 1387) answered simultaneously. The findings of the research showed that: a) parenting styles perceived by parents have a significant and direct relationship with conflicts between couples in the target society. b) Perceived parenting styles of parents can predict marital conflicts of couples of religious students. Of course, mother's parenting style was stronger than father's parenting style in estimating marital conflicts. c) The comparison of couples with marital conflicts and without conflicts indicated the difference in their parenting styles. Therefore, it is better to perform psychological analysis of factors of marital conflicts and planning for prevention and treatment, considering this fundamental component, and in pre-marriage education programs, the role of underlying factors and basic patterns of life should be addressed; Also, by informing and properly educating parents about the destructive effects of inappropriate styles in the future of their children, marital conflicts can be prevented.

کلیدواژه‌ها [English]

  • parenting styles
  • marital conflicts
  • religious student couples

پیش‌بینی تعارضات زناشویی زوج‌های طلبه بر اساس سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده والدینی

مسعود نورعلیزاده میانجی [1]| حسین الهی [2]

چکیده

پژوهش حاضر با هدف پیش‌بینی تعارضات زناشویی زوج‌های طلبه براساس سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده‌ی دوران کودکی آنان انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است که در آن از شیوه‌های آماری برای استخراج مدل رگرسیونی بهره گرفته شد. نمونه پژوهش شامل 626 نفر (313 زوج) است که به روش نمونه‌گیری تصادفی از نوع خوشه‌ای چند مرحله‌ای از بین طلاب متأهل شهر قم انتخاب شدند و به پرسشنامه فرزندپروری ادراک شده یانگ (YPI ,1999) و تعارضات زناشویی تجدید نظر شده ثنایی (MCQ-R ,1387) به طور همزمان پاسخ دادند. یافته‌های پژوهش نشان داد که: الف) سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده از پدر و مادر با تعارضات بین زوجین جامعه هدف رابطه معنادار و مستقیم دارد. ب) سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده والدینی قابلیت پیش‌بینی تعارضات زناشویی خانواده طلاب را دارد. البته سبک فرزندپروری مادر در برآورد تعارضات زناشویی قوی‏تر از سبک فرزندپروری پدر بود. ج) مقایسه همسران با تعارضات و بدون تعارضات زناشویی حکایت از تفاوت سبک‌های فرزندپروی والدینی آنان داشت. بنابراین بهتر است تحلیل روان‌شناختی عوامل تعارضات زناشویی و برنامه‌ریزی برای پیشگیری و درمان، با توجه به این مؤلفه بنیادین انجام بگیرد و در برنامه‌های آموزش پیش از ازدواج به نقش عوامل زیربنایی و الگوهای اولیه زندگی پرداخته شود؛ همچنین با آگاه‌سازی و آموزش صحیح والدین از اثرات مخرب سبک‌های نامناسب در آینده فرزندان، از تعارضات زناشویی جلوگیری شود.

کلیدواژه‌ها: تعارضات زناشویی، فرزند‌پروری، سبک‌های ادراک‌شده والدینی، زوج‌های طلبه.

 

DOR: 20.1001.1.26454955.1402.18.65.8.8


 

 

مقدمه

محیط خانواده اولین و مهم‌ترین عاملی است که بر رشد شخصیت افراد تأثیر می‌گذارد. محبوب‌ترین امور نزد خداوند متعال استحکام و سلامت خانواده و منفورترین آن‌ها از هم‌پاشیدن کانون گرم خانواده است (کلینی، 1407ق). عوامل متعددی می‌تواند سبب بروز تنش در خانواده گردد؛ یکی از این عوامل تنش‌زا وجود تعارضات زناشویی بین همسران است. تعارض زناشویی نوعی کشمکش و عدم توافق مداوم و معنادار بین زوجین است که حداقل توسط یکی ازآن‌ها گزارش می‌شود. منظور از معنادار، تأثیر این مسئله بر عملکرد خانواده و روابط زوجین و منظور از مداوم اشاره به اختلافاتی است که به‌ مرور زمان از بین نمی‌روند (هالفورد[3]، 2001). همسران متعارض کمترین میزان رضایتمندی از ازدواج و بیشترین احتمال طلاق را نشان می‌دهند (فاورز و السون[4]، 1992). در حقیقت هر ازدواجی لحظه‌به‌لحظه درجه‌هایی از تعارض را به همراه دارد که از منابع متعددی سرچشمه می‌گیرد (سالاری‌فر و همکاران، 1392). برخی از عواملی که در ایجاد و بروز تعارضات زناشویی دخالت دارند، از گذشته فرد نشأت می‌گیرند؛ ازجمله، ویژگی‌های شخصیتی (استرود[5] و همکاران، 2010؛ فرد به نام طرح‌واره یا روان‌بنه می‌شود. این طرح‌واره‌ها در زندگی فرد به‌عنوان عدسی‌هایی مالوف[6] و همکاران، 2010) و تأثیر روابط زناشویی والدین با همدیگر (آماتو و بوت[7]، 2001؛ کوران[8] و همکاران، 2011). یکی از متغیرهایی که همسران از گذشته با خود به رابطه زناشویی می‌آورند، رابطه والد- کودک و سبک فرزندپروری والدین است که می‌تواند بر رضایت زناشویی آنها تأثیرگذار باشد. به این صورت که عملکرد والدین سبب ایجاد و گسترش مدل‌هایی در درون سازمان شناختی عمل می‌کنند که تفسیر، انتخاب و ارزیابی فرد از تجارب وی را شکل می‌دهند (گانتی[9]و بوری[10]، 2008). یانگ[11] معتقد بود که طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه، الگوها یا درون‌مایه‌های عمیق و فراگیری هستند که از خاطرات، هیجان‌ها، شناخت‌واره‌ها و احساسات بدنی تشکیل ‌شده‌اند و طی دوران کودکی و نوجوانی شکل گرفته و در سیر زندگی تداوم یافته و به‌شدت ناکارآمدند. به اعتقاد یانگ (۱۹۹۹) ریشه بسیاری از طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه در همین سبک‌های فرزندپروی است و هرکدام از این سبک‌ها به‌نوعی در ایجاد طرح‌واره‌های متفاوت نقش اساسی دارند (شیفیلد[12] و همکاران، ۲۰۰۶). سبک‌های فرزندپروری در واقع در قالب طرح‌واره‌ها یا روان بنه‌های اساسی در روان فرزندان نهادینه و در رفتارهای خود با همسر اثر می‌گذارد. نتایج بسیاری از پژوهش‌ها (به‌عنوان نمونه: هریس و کرتن[13]، 2002؛ سیسرو و یانگ[14]، 2001؛ گریفیث[15]، 2003؛ لوپر[16]، 2003؛ ترنر[17] و همکاران، 2005) اثرگذاری طرح‌واره‌های ناکارآمد در مشکلات زندگی و اختلالات روان‌شناختی را نشان داده‌‌اند (شهامت، ثابتی و رضوانی، 1389). بنابراین نوع تعاملات زناشویی کنونی افراد بی‌تأثیر از نوع تربیت و سبک فرزندپروری والدین نخواهد بود (دارلینگ[18] و همکاران، 2008). سبک فرزندپروری منظومه‌ای از نگرش در مورد فرزند، برنامه‌های رشد و تحول، نحوه برقراری ارتباط و تعامل با فرزند، شیوه کنترل و مراقبت فرزند و جو عاطفی حاکم بر فضای رفتاری والدین است (بامریند[19]، ۱۹۹۱؛ دارلینگ و استینبرگ[20]، 1993؛ دارلینگ، 1999). به­طور خلاصه سبک فرزندپروری یعنی کیفیت و چگونگی پاسخ‌هایی که والدین درمقابل رفتارهای فرزندان در شرایط مختلف ارائه می‌دهند (کپلن[21] و همکاران، 2002). منظور از سبک‌های فرزندپروری ادراک شده عبارت است از: احساس، ادراک و ارزیابی که فرزندان از سبک‌های تربیتی و رفتار والدین خود دارند (امینی‌نژاد و شاه‌نظری، 1395).

یانگ (۱۹۹۹) سبک‌های متعدد فرزندپروری والدینی ادراک‌شده را معرفی می‌کند: 1. سبک محروم‌کنندة عاطفی[22]؛ ۲. سبک بیش‌حمایتگر[23]؛  ۳. سبک سرزنشگر[24]؛ 4. سبک کمال‌گرا[25]؛
۵. سبک بدبین / بیمناک[26]؛ ۶. سبک کنترل‌گر[27]؛ ۷. سبک بازدارندة عاطفی[28]؛ ۸ سبک تنبیه‌گر[29]؛
9. سبک مشروط / خودشیفته[30]. به اعتقاد یانگ ریشه بسیاری از طرح‌واره‌های ناسازگار اولیه در سبک‌های فرزندپروی است (شیفیلد و همکاران، ۲۰۰۶). لازم به ذکر است مطالعات انجام‌شده در زمینه سبک‌ها و شیوه‌های تربیتی والدین، بیشتر مربوط به کارهای کلاسیک بامریند (1971) است. بامریند سه سبک فرزندپروری را معرفی کرد: مقتدر[31]، مستبد[32] و آزادگذار[33] (زینالی، 1392). ویلانگ[34] و همکارانش (2004) مشخص کرده‌اند که سبک‌های فرزند‌پروری به‌صورت مستقیم بر ویژگی‌های شخصیتی فرزندان و از این طریق بر بیماری‌ها و کیفیت زندگی آن‌ها تأثیر می‌گذارد.

پژوهش‌هایی در رابطه با دو متغیر تعار‌ضات زناشویی و سبک‌های فرزندپروری والدینی صورت گرفته است. دیدگاه‌های نظری فراوانی درباره‌ی تعارض ارائه شده است؛ دیدگاه‌هایی همچون رویکرد سیستمی،[35] رویکرد رشدی،[36] رویکرد رفتاری[37] و رویکرد حل مسئله[38] که بیشتر به تعارض از جنبه تعاملی می‌نگرند (فاتحی زاده و همکاران، 1395). قرآن کریم از مفهوم تعارض بین همسران با واژه‌هایی مانند اعراض و نشوز (نسا: 128) و شقاق (نساء: 34) یاد کرده است. پژوهش‌های صورت گرفته نشان دادند محیط خانوادگی خصومت‌آمیز و یا گسسته، به رشد سبک دل‌بستگی ناایمن کمک می‌کند و این سبک دل‌بستگی می‌تواند پیش‌بینی‌کنندة رفتارهای ناسازگارانه در روابط بزرگسالی به ویژه روابط زوجی باشد (پهلوان و دیگران، 1394). شواهد مختلف نشان می‌دهد که روابط افراد با والدین در دوران کودکی، کیفیت روابط صمیمی آن‌ها در بزرگ‌سالی را پیش‌بینی می‌کند. برای مثال، تجربه یا مشاهده خشونت و سوءاستفاده در خانه با پذیرش و استفاده بیشتر از پرخاشگری در روابط صمیمی بعدی رابطه دارد (دارلینگ و همکاران، 2008). آماتو و بوت[39] (2001)؛ کوران و همکاران (2011) نشان دادند کیفیت زندگی زناشویی والدین در کیفیت زندگی آینده کودک مؤثر خواهد بود. بر اساس بسیاری از مطالعات، نوجوانانی که در معرض ناسازگاری زناشویی افراطی والدین قرار گرفته‌اند، معضلات ناشی از ناسازگاری والدین را درونی کرده و مستعد ابتلا به مشکلات سلامتی (از قبیل اضطراب، افسردگی) و همچنین ناسازگاری در روابط اجتماعی می‌شوند (سپهرمنش و همکاران، ١٣٧٨). بچه‌هایی که بدون یکی از والدین زندگی می‌کنند و یا در خانواده‌هایی هستند که در آن‌ها تعارضات و نزاع‌های آشکار و نهان زیاد است، مدل‌های رفتاری را به‌درستی فرانمی‌گیرند. آن‌ها به‌خوبی یاد نمی‌گیرند که چگونه با دیگران تعامل داشته باشند (خواجه‌نوری و دهقانی، 1395).

پژوهش بطحایی و آزاد فلاح (1400) نشان داد که بین سبک‌ فرزندپروری مقتدرانه والدین با سلامت عمومی کودک ارتباط مستقیم وجود دارد و تجربیات اولیه کودک بر رشد و تعاملات او در برزگسالی تأثیر دارد. برجعلی (1380) بیان کرد نوجوانانی که والدین مستبد دارند، کمتر از آن‌هایی که والدین مقتدر دارند، سازگاری نشان می‌دهند. سبک‌های فرزندپروری در خودپنداره (چناری، 1374)، خودکارآمدی (توزنده‌جانی و همکاران، ۱۳۹۰) و خودتنظیمی (فرنودیان، اسدزاده و ابراهیمی‌قوام، ۱۳۹۲) فرزندان نقش داشت. همچنین پژوهش باقرپورکماچالی و همکاران (۱۳۸7) و بهرامی‌احسان و اسلمی (۱۳۸۸) نیز نشان داد که برخی ابعاد سلامت روانی فرزندان در ارتباط با نوع سبک فرزندپروری والدین است. بوری (۱۹۹۱) بر اساس الگوی بامریند و برخی دیگر از پژوهشگران ابزارهایی را برای سنجش سبک‌های والدینی ادراک‌شده ارائه کرده و در این زمینه به ارتباط آن با متغیر‌های مختلف روان‌شناختی مانند توانایی حل مسئله، سازگاری، هوش هیجانی، رشد اجتماعی و فردی، دل‌بستگی، موفقیت تحصیلی، پرخاشگری و سلامت و اختلالات روانی و شخصیتی پرداخته‌اند که ازجمله آن‌ها می‌توان به زینالی (۱۳۹۲)؛ کوبار[40] (۲۰۰۶)؛ لکسمی و کاداپتی (۲۰۱۲)؛ حبیب‌الله‌نتاج و همکاران (۲۰۱۳)؛ کوار و گرا (۲۰۱۶)؛ چاهان و همکاران (۲۰۱۶) و کماری و کورکانگ (۲۰۱۷) اشاره کرد.

صالحی و همکاران (1398) به این نتیجه دست یافتند که سبک‌های فرزندپروی ادراک شده و سبک‌های دلبستگی صمیمت زناشویی را پیش‌بینی می‌کنند. حقیقی و خلیلزاده (1391) به این نتیجه دست یافتند که بین رضایت زناشویی و سبک‌های فرزندپروری رابطه (بازتابی) وجود دارد. پژوهش بشارت و همکاران (۱۳۹۴) نشان داد رضایت زناشویی فرزندان بر اساس سبک‌های‌ فرزندپروری والدین قابل پیش‌بینی است. بر اساس این پژوهش بین سبک فرزندپروری مقتدرانه پدر و سبک فرزندپروری مقتدرانه مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه مثبت وجود دارد. همچنین بین سبک فرزندپروری آمرانه پدر و مادر با رضایت زناشویی فرزندان رابطه منفی معنادار وجود دارد. نتایج پژوهش سیفج-کرنک[41] و همکاران (2010) در یافته‌های مشابه تحقیقات استنبرگ (2001)؛ و اوربیک[42] و همکارن (2007) نشان دادند که بین سبک فرزندپروری مقتدرانه با رضایت زناشویی فرزندان رابطه مثبت وجود دارد. همچنین خیانت زناشویی در افراد با سبک دل‌بستگی اجتنابی که از سبک والدینی مستبدانه برخوردار بودند بیشتر بود (حاتمی و همکاران، ۲۰۱۱). در پژوهش قنبری هاشم‌آبادی و همکاران (۱۳۹۰) فرزندان والدین مقتدر در مقابل مستبد، تعهد زناشویی بالاتری داشتند. بر اساس مطالعات انجام‌گرفته به نظر می‌رسد، ریشة برخی از تعارضات کنونی که همسران دارند ریشه در ادراک آن‌ها از سبک فرزندپروری والدینشان یا به ‌عبارت ‌دیگر از نحوة رفتار والدین با آن‌ها در دوران کودکی دارد.

از آنجا که رویدادهای دوران کودکی و نوجوانی به‌عنوان یکی از عوامل اصلی شکل‌دهی روان‌بنه‌های شخصیتی شناخته می‌شود، می‌توان پیش‌بینی کرد که سبک‌های فرزندپروری والدین، با تعاملات اجتماعی آینده فرزندان و به‌خصوص در چگونگی تعاملات زناشویی آینده آنان ارتباط داشته باشند. والدین در تعامل ناسالم و ناسازندة خود با فرزندان، چگونه زمینه تعارضات و اختلافات زناشویی آینده آنان خود را فراهم می‌کنند؟ این مسئله در جامعه‌های هدف گوناگون چگونه خود را نشان می‌دهد. سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده در ارتباط با تعارضات زناشویی در جامعه طلاب حوزه علمیه چگونه جلوه‌نمایی می‌شود. با توجه به آموزش‌ها، تربیت‌ها و برنامه‌های خاصی که طلاب دارند، همچنین شرایط خانواده‌های اصلی و سبک زندگی فعلی آنها، پیش‌بینی تعارضات زناشویی آنها براساس سبک‌های فرزندپروری ادراک شده والدینی چگونه خواهد بود. علاوه بر جامعه آماری خاص، از جمله جنبه‌های متمایز این پژوهش اجرای زوجی و ردیابی ریشه‌ای تعارضات زناشویی در کودکی و مرتبط با طرح‌واره‌های شکل‌گرفته از نحوه تعامل والدین می‌باشد که در پژوهش‌های انجام گرفته تا کنون بدین شکل بررسی نشده است. از این‌رو پژوهش حاضر به هدف بررسی رابطة سبک‌های فرزندپروری والدینی ادراک‌شده با تعارضات زناشویی کنونی همسران طلاب و دست‌‌یابی به یک مدل رگرسیونی در این زمینه است. همچنین از اهداف فرعی این پژوهش مقایسه سبک‌های گوناگون همسران با تعارضات زناشویی و بدون تعارض است. براین اساس، فرضیه‌ها‌ی پژوهش عبارت‌اند از:

الف) سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده والدینی، تعارضات زناشویی خانواده طلاب را پیش‌بینی می‌کند؛

ب) همسران با تعارضات زناشویی در مقایسه با همسران بدون تعارض، از سبک‌های فرزندپروری والدینی متفاوتی برخوردارند.

سوال اصلی این پژوهش نیز عبارت از این است که: آیا سبک‌های فرزندپروری ادراک شده والدینی تعارضات زناشویی خانواده‌های خاص طلاب را می‌تواند پیش‌بینی کند؟

روش‌شناسی پژوهش

روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است که در آن از شیوه‌های آماری برای استخراج مدل رگرسیونی و سایر شاخص‌ها بهره گرفته شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل طلاب متأهل حوزه علمیه قم می‌باشد.  نمونه پژوهش شامل 750 نفر (375 زوج) بود که به روش نمونه‌گیری تصادفی از نوع خوشه‌ای چند مرحله‌ای از بین طلاب متأهل ساکن مجتمع‌های مسکونی طلاب در شهرستان قم انتخاب شدند. ابتدا مجتمع‌های مسکونی طلاب قم به لحاظ فراوانی سکونت به دو منطقه (پردیسان – داخل شهر) و سپس در مرحلة بعد به چند محله تقسیم شدند. بعد در هر منطقه و محله بر اساس تعداد واحدهای مسکونی آن، نسبت به کل واحدهای مسکونی، 500 جفت مجموعه پرسشنامه (۱۰۰۰ نفر) به صورت تصادفی (با واحد نمونه خوشه‌ای مجتمع مسکونی) توزیع گردید. در نهایت بعد از جمع‌آوری نمونه‌های توزیع شده و غربالگری پرسشنامه‌های بی‌اعتبار، تعداد 31۳ مجموعه پرسشنامه کامل به صورت زوجی (6۲۶ نفر) به عنوان نمونه نهایی برای تحقیق به‌دست آمد. این پژوهش از طریق اجرای همزمان دو پرسشنامه فرزندپروری ادراک‌شده یانگ (YPI) و همچنین تعارضات زناشویی تجدیدنظرشدة ثنایی و همکاران  (MCQ-R) انجام گرفت.

- پرسشنامه فرزندپروری یانگ: پرسش‌نامه فرزندپروری یانگ (YPI) در سال ۱۹۹۹ در ۷۲ سوال برای پدر و مادر با ردیابی ریشه‌های تربیتی ادراک‌شده افراد به صورت طرح‌وارهای کنونی تهیه شد. امیرسرداری، اسمعلی و خادمی (۱۳۹۵) در سنجش کفایت شاخص‌های روان‌سنجی این پرسش‌نامه در نمونه‌های ایرانی، از طریق تحلیل مؤلفه‌های اصلی، فرم مادر را به ۲۸ پرسش (۷ عامل: تحقیر کنند، محرومیت هیجانی، پذیرش‌جویی، آسیب‌پذیری به ضرر، تنبیه‌کننده، بی‌اعتنایی و طردکننده) و فرم پدر را به ۳۰ پرسش (۸ عامل: تحقیرکننده، محرومیت هیجانی، پذیرش‌جویی، وابستگی یا بی‌کفایتی، آسیب‌پذیری به ضرر، اطاعت، خودانضباطی ناکافی و منفی‌‌گرایی یا بدبینی) کاهش و ویژگی‌های روان‌سنجی آن از جمله آلفای کرونباخ قابل قبول را نشان دادند. خصیصه‌های روان‌سنجی اولیه پرسش‌نامه ۷۲ سوالی یانگ، آلفای کرونباخ با دامنه 91/0، 7/0 و بازآزمایی با اعتبار بالا و روایی سازه در حد قابل قبولی گزارش شده است (یانگ و براون، 1994، ص64)؛ صلواتی و دیگران (1386) نیز با استفاده از روش دو نیمه‌سازی، برای فرم پدر ضریب اعتبار 80/0 و برای فرم مادر ضریب اعتبار 69/0 گزارش کردند. در پژوهش حاضر نیز آلفای کرونباخ برای فرم پدر، 848/0 و برای فرم مادر 818/0 به دست آمد.

- پرسشنامه تعارضات زناشویی: پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظر شده (MCQ-R) شامل 54 سوال است که توسط ثنایی و همکاران (۱۳۸۷) برای سنجیدن تعارض‌های زن و شوهری ساخته شده است. این پرسشنامه هشت بُعد از تعارضات زناشویی را می‌سنجد که عبارتند از کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش‌های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند(ان)، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، جدا کردن امور مالی از یکدیگر، و کاهش ارتباط موثر. برای هر سوال پنج گزینه در نظر گرفته شده است که به تناسب 1 تا 5 نمره به آنها اختصاص داده شده است. حداکثر نمره کل پرسشنامه ۲۷۰ و حداقل آن 54 است. کسانی که نمره خام آنها در دامنه 79 تا 149 قرار گیرد (معادل نمره استاندارد T بین 40 تا 60) دارای روابط زناشویی بهنجار هستند و کسانی که نمره خام آنها در دامنه 150 تا 186 قرار گیرد (معادل نمره استاندارد T بین 60 تا 70 ) تعارض بیش از حد بهنجار و نمره خام ۱۸۷ و بالاتر (یعنی معادل نمره استاندارد T بالاتر از ۷۰) تعارض شدید و یا روابط شدیدا آسیب پذیر هستند. پرسشنامه «تعارضات زناشویی» از روایی محتوایی خوبی برخوردار است. در مرحله تحلیل محتوای آزمون، پس از اجرای مقدماتی و محاسبه همبستگی هر سوال با کل پرسشنامه و مقیاسهای آن به دلیل همبستگی مناسب تمام سوالات، هیچ سوالی حذف نشد. ضریب پایایی (اعتبار) آزمون با روش آلفای کرونباخ برای کل پرسشنامه روی یک گروه 270 نفری برابر 96 /۰ به‌دست آمده است. در پژوهش حاضر نیز آلفای کرونباخ 866/0 به دست آمد.

در تجزیه و تحلیل داده‌های این پژوهش، علاوه بر برخی شیو‌های طبقه‌بندی اطلاعات، مانند نمودارها و جدول‌ها و شاخص‌های آمار توصیفی، همچون میانگین و انحراف استاندارد از شاخص‌های استنباط آماری استفاده شد، که عبارتند از: الف) «ضریب همبستگی پیرسون»[43] برای بررسی رابطة میان متغیرها؛ ب) «رگرسیون»[44] برای تبیین میزان پیش‌بینی سهم متغیر پیش‌بین در متغیر ملاک؛ ج) سایر شاخص‌های آمار استنباطی برای آزمون معناداری فرضیه‌ها مانند: «آزمون t مستقل»[45] جهت مقایسه و به دست‌‌ آوردن میزان تفاوت میانگین‌ نمرات در هریک از گروه‌ها.

یافته‌های پژوهش

در این بخش ابتدا یافته‌های مربوط به آماره‌ها و شاخص‌های توصیفی و سپس یافته‌های مربوط به آماره‌ها و شاخص‌های استنباطی مطابق هر یک از فرضیه‌های پژوهش خواهد آمد. بر اساس نتایج این پژوهش بیشترین درصد پاسخگویان (%42) در رده سنی 25 تا 35 سال قرار دارند. گروه سنی 35 تا 45 سال (%5/26)، گروه سنی 15 تا 25 سال (%5/7)، و گروه سنی بالای 45 سال (%7) در رتبه‏های بعدی قرار دارند. همچنین از نظر مدت زمان ازدواج، 4/29 درصد افراد «5 تا 10 سال»، 9/24 درصد «10 تا 15 سال»، 8/16 درصد «1 تا 5 سال» و 7/20 درصد 15 سال و بالاتر زندگی زناشویی داشتند.

به منظور تبیین وضعیت تعارضات زناشویی، پاسخگویان به چهار گروه تقسیم شده‏اند:
1ـ تعارضات کم: «نمره 0 تا 25»؛ 2ـ تعارضات بهنجار: «نمره 25 تا50»؛ 3ـ تعارضات زیاد: «نمره 50 تا 75»؛ 4ـ تعارضات خیلی زیاد: «نمره 75 تا100». نتایج نشان داد که 4/70 درصد افراد دارای تعارضات زناشویی کم، 3/28 درصد تعارضات زناشویی بهنجار و 3/1 درصد دارای تعارضات زیاد هستند. لازم به ذکر است میانگین (از 100) تعارضات زناشویی افراد 51/21 و انحراف معیار ۹3/۱۹ می‌باشد.

به منظور تبیین وضعیت فرزندپروری پدر و مادر، نمره فرزندپروری پدر و مادر پاسخگویان بر مبنای 100 محاسبه شد و سپس به دو گروه تقسیم شدند: 1ـ سالم: «نمره 0 تا 50» 2ـ ناسالم: «نمره 50 تا 100». نتایج نشان داد که 9/74 درصد افراد دارای سبک فرزندپروری پدر سالم و 1/25 درصد سبک فرزندپروری پدر ناسالم داشتند. همچنین 6/78 درصد افراد دارای سبک فرزندپروری مادر سالم و 4/21 درصد سبک فرزندپروری مادر ناسالم داشتند.

برای توزیع نرمال بودن متغییرها از آماره‏های چولگی، کشیدگی، مقدار واریانس و توزیع منحنی نرمال داده‏ها استفاده شده است. با توجه به اطلاعات جدول ۳، قدر مطلق مقدار چولگی و کشیدگی هر سه متغیر تعارضات زناشویی، سبک فرزندپروری پدر و سبک فرزندپروری مادر در بازه بین ۲- و ۲ قرار داشت. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که هر سه متغیر مذکور نرمال هستند.

جدول ۱. آماره‏های تعارضات زناشویی و سبک فرزندپروری برای نرمال بودن متغیرها

 

تعداد

چولگی

کشیدگی

آماره

انحراف استاندارد

آماره

انحراف استاندارد

تعارضات زناشویی

۶۲۶

071/1

098/0

367/1

195/0

سبک فرزندپروری پدر

۶۲۶

944/0

098/0

116/1

195/0

سبک فرزندپروری مادر

۶۲۶

145/1

098/0

850/1

195/0

 

بررسی نتایج فرضیه اول

بررسی نتایج فرضیه اول مبنی بر این که «سبک‌های فرزندپروری والدینی ادراک‌شده با تعارضات زناشویی همسران رابطه دارند» نشان می‌دهد بین سبک فرزندپروری پدر و مادر و تعارضات زناشویی رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد.

 

 

جدول ۲. ضریب همبستگی تعارضات زناشویی و سبک فرزندپروری والدین


سبک‏های فرزندپروری والدین

جنسیت

تعارضات زناشویی

ضریب همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

سبک فرزندپروری پدر

مرد

340/0

00۱/0

313

زن

121/0

033/0

313

کل

223/0

00۱/0

626

سبک فرزندپروری مادر

مرد

319/0

00۱/0

313

زن

240/0

00۱/0

313

کل

272/0

00۱/0

626

 

نتایج جدول ۲ نشان می‌دهد که سبک فرزندپروری پدر به میزان ۲۲۳/0= r (در سطح معناداری 0۰1/0p<) و مادر به میزان  ۲۷۲/0= r (در سطح معناداری 0۰1/0p<). به این معنا که هر چه سبک فرزندپروری پدر و مادر سالم‏تر باشد، تعارضات زناشویی کاهش می‏یابد.

جدول ۳: همبستگی خرده مقیاس‌های سبک‌های فرزندپروری پدر با تعارضات زناشویی

خرده مقیاس‏های سبک فرزندپروری پدر

تعارضات زناشویی

 

تعارضات زناشویی

ضریب همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

خرده مقیاس‏های

سبک فرزندپروری مادر

ضریب همبستگی پیرسون

سطح معناداری

تعداد

تحقیرکننده

178/0

00۱/0

626

تحقیرکننده

189/0

00۱/0

626

محرومیت هیجانی

066/0

099/0

626

محرومیت هیجانی

028/0

481/0

626

پذیرش جویی / جلب توجه

021/0

601/0

626

پذیرش جویی/جلب توجه

041/0

306/0

626

وابستگی/ بی‏کفایتی

175/0

00۱/0

626

آسیب‌پذیری (استعداد) به ضرر یا بیماری

095/0

017/0

626

آسیب‏پذیری (استعداد) به ضرر یا بیماری

004/0

926/0

626

تنبیه‌کننده

206/0

00۱/0

626

اطاعت

136/0

001/0

626

بی‏اعتنایی

250/0

00۱/0

626

خویشتن‏داری و خود انضباطی ناکافی

257/0

00۱/0

626

طرد کننده

286/0

00۱/0

626

منفی گرایی/ بدبینی

179/0

00۱/0

626

 

نتایج نشان داد: در بین خرده مقیاس‏های سبک فرزندپروری پدر، خرده مقیاس «تحقیرکننده»، «وابستگی»، «اطاعت»، «خویشتن‏داری و خود انضباطی ناکافی» و «منفی گرایی» با تعارضات زناشویی رابطه مستقیم و معناداری دارد. خرده مقیاس‌های «محرومیت هیجانی»، «پذیرش‌جویی» و «آسیب‏پذیری به ضرر یا بیماری»با تعارضات زناشویی رابطه معناداری ندارند. همچنین در بین خرده مقیاس‏های سبک فرزندپروری مادر، خرده مقیاس «تحقیرکننده»، «آسیب‏پذیری به ضرر یا بیماری»، «تنبیه‌کننده»، «بی‏اعتنایی»، «طرد کننده» با تعارضات زناشویی رابطه مستقیم و معناداری دارند.خرده مقیاس‏های «محرومیت هیجانی» و «پذیرش جویی» با تعارضات زناشویی رابطه معناداری ندارد.

بررسی نتایج فرضیه دوم

در این بخش به بررسی فرضیه دوم مبنی بر «سبک‌های فرزندپروری والدینیِ ادراک‌شده همسران، تعارضات زناشویی آنها را پیش‌بینی می‌کند» یا به عبارت دیگر تبیین سهم واریانس دو متغیر سبک فرزندپروری پدر و سبک فرزندپروری مادر درباره تعارضات زناشویی پرداخته می‏شود.

 

 

جدول ۴. آماره‏های رگرسیونی تعارضات زناشویی بر حسب سبک فرزندپروری پدر و مادر

 

مجموع مربعات

درجه آزادی

میانگین مربعات

F

سطح معناداری

رگرسیون

637/4478

2

319/2239

123/28

00۱/0

باقیمانده

508/49606

623

625/79

کل

146/54085

625

 

 

نتایج جدول (4) نشان می‌دهد که متغیر سبک فرزندپروری مادر در برآورد تعارضات زناشویی قوی‏تر از سبک فرزندپروری پدر است. سهم خالص متغیر سبک فرزندپروری مادر و مشترکات هر دو متغیر حدود 4/7 درصد واریانس معادله پیش‏بینی تعارضات زناشویی را برآورد می‏نماید و در این میان سهم خالص متغیر سبک فرزندپروری پدر حدود 9/0 درصد است. سطح معناداری

جدو4 کمتر از 0۱/0 است؛ بنابراین نشان‌دهنده وجود معادله رگرسیونی بین سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده همسران با تعارضات زناشویی است.

جدول ۵. ضرایب استاندارد تعارضات زناشویی بر حسب سبک فرزندپروری پدر و مادر

مدل

ضرایب غیراستاندارد

ضرایب استاندارد

T

سطح معناداری

B

خطای استاندارد

Beta

۱

مقدار ثابت

499/14

055/1

 

743/13

00۱/0

فرزندپروری مادر

167/0

024/0

272/0

065/7

00۱/0

۲

مقدار ثابت

364/13

150/1

 

625/11

00۱/0

فرزندپروری مادر

131/0

028/0

214/0

741/4

00۱/0

فرزندپروری پدر

062/0

025/0

110/0

437/2

015/0

 

طبق ضرایب بتای Error! Reference source not found.۵ و نمودار1، سهم کلی تبیین واریانس متغیر سبک فرزندپروری مادر 6/4 درصد؛  6/4 = 2(214/0) و سهم متغیر فرزندپروری پدر 2/1 درصد؛ 2/1= 2(110/0) است. در Error! Reference source not found.5، ضرایب بتا برای دو سبک فرزندپروری مادر و پدر مشاهده می‌شود که می‌توان معادله رگرسیونی را به‌صورت زیر بیان کرد:

 

 

سبک فرزند پروری مادر

سبک فرزند پروری پدر

تعارضات زناشویی

214/0

110/0

676/0e =

نمودار1. مدل رگرسیونی تبیین واریانس تعارضات زناشویی بر حسب سبک فرزندپروری پدر و مادر

 

بررسی نتایج فرضیه سوم

در این قسمت به بررسی نتایج فرضیه سوم مبنی بر «همسران دارای تعارضات زناشویی در مقایسه با همسران بدون مشکل، از سبک‌های فرزندپروری والدینی متفاوتی برخوردارند» پرداخته می‌شود. در این پژوهش خط برش برای طبقه‌بندی دو گروه افراد دارای تعارض و بدون تعارض، نمره استاندارد T ۵۰ (معادل نمره خام ۱۱۵) در نظر گرفته شد. همسرانی که نمره بالاتر از این مقدار داشتند دارای تعارض و افرادی که نمره آنها زیر آن قرار داشت بدون تعارض یا بهنجار بودند. بنابراین، ۱۳۸ نفر نمره بالاتر از ۱۱۵ و در نتیجه دارای تعارض و ۴۸۸ نفر زیر ۱۱۵ و در نتیجه بدون تعارض می‌باشند.

 

 

جدول ۶. تفاوت همسران دارای تعارض و بدون تعارض بر اساس سبک‌های فرزندپروری پدر و مادر

 

آزمون t  برابری میانگین‏ها

 

آزمون t  برابری میانگین‏ها

سبک‌‌های
فرزندپروری پدر

T

درجه آزادی

سطح معناداری

اختلاف میانگین‌ها

سبک‌‌های فرزندپروری مادر

T

درجه آزادی

سطح معناداری

اختلاف میانگین‌ها

نمره کل

۶۷۹/۳

۶۲۴

۰۰۱/0

۹۱۶/۶

نمره کل

۷۴۲/۶

۶۲۴

۰۰۱/0

۰۷۸/۱۰

تحقیرکننده

۰۷۷/۳

۶۲۴

۰۰۲/0

۳۹۱/۲

تحقیرکننده

۸۰۸/۳

۶۲۴

۰۰۱/0

۹۹۸/۱

محرومیت هیجانی

۱۹۵/۱

۶۲۴

۲۳۲/0

۶۳۱/۰

محرومیت هیجانی

۴۵۳/۰

۶۲۴

۶۵۱/0

۲۱۶/۰

پذیرش‌جویی

۱۳۳/۰

۶۲۴

۸۹۴/0

۰۶۱/۰

پذیرش‌جویی

۶۰۱/۲

۶۲۴

۰۱۰/0

۱۸۶/۱

وابستگی

۰۷۶/۲

۶۲۴

۰۳۸/0

۷۸۲/۰

آسیب‏پذیری به ضرر یا بیماری

۷۳۶/۲

۶۲۴

۰۰۶/0

۱۵۱/۱

آسیب‏پذیری به ضرر یا بیماری

۱۵۹/۰

۶۲۴

۸۷۳/0

۰۶۷/۰

تنبیه‌کننده

۶۳۳/۴

۶۲۴

۰۰۱/0

۷۰۷/۱

اطاعت

۱۸۹/۲

۶۲۴

۰۲۹/0

۸۱۶/۰

بی‌اعتنایی

۶۵۱/۵

۶۲۴

۰۰۱/0

۱۷۸/۲

خویشتن‏داری و خودانضباطی ناکافی

۲۳۴/۵

۶۲۴

۰۰۱/0

۴۵۱/۱

طردکننده

۶۱۶/۶

۶۲۴

۰۰۱/0

۶۳۸/۱

منفی‌گرایی

۵۵۷/۲

۶۲۴

۰۱۱/0

۷۳۵/۰

 

نتایج جدول (6) نشان می‌دهد که علاوه بر نمره کل، تفاوت نمرات همسران دارای تعارض نسبت به همسران بدون تعارض در سبک‌های «تحقیرکننده»، «وابستگی»، «اطاعت»، «خویشتن‏داری و خودانضباطی ناکافی» و «منفی‌گرایی» معنادار می‌باشد. همچنین نشان می‌دهد که علاوه بر نمره کل، تفاوت نمرات همسران دارای تعارض نسبت به همسران بدون تعارض در سبک‌های «تحقیرکننده»، «پذیرش‌جویی»، «آسیب‏پذیری به ضرر یا بیماری»، «تنبیه‌کننده»، «بی‌اعتنایی» و «طردکننده» معنادار می‌باشد.

بحث و نتیجه‌گیری

هدف از این پژوهش پیش‌بینی تعارضات زناشویی خانواده‌های طلاب بر اساس سبک‌های فرزندپروری ادراک شده والدینی بود. نتایج این پژوهش نشان ‌داد بین تعارضات زناشویی کنونی همسران و سبک‌های فرزندپروری والدین آنان رابطه معنادار و مستقیم وجود دارد. به این معنا که هر چه سبک فرزندپروری والدین سالم‏تر باشد، تعارضات زناشویی کاهش می‏یابد و هر چه همسران با سبک‌های فرزندپروری ناسالمی بزرگ شده باشند، از تعارضات زناشویی بیشتری برخوردار خواهند بود. البته تفاوت‌هایی بین مرد و زن در میزان تأثیرپذیری از سبک‌های فرزندپروری والدین‌شان وجود داشت.  علاوه بر این، نتیجه به‌دست‌آمده از ضرایب رگرسیون، حاکی از معنادار بودن پیش‌بینی تعارضات زناشویی فرزندان بر اساس متغیر سبک‌های فرزندپروری والدینی ادراک‌شده است. این نتایج با یافته‌های پژوهش‌های مرتبطی چون آماتو و بوت (2001) وکوران و همکاران (2011) همسو است: از این جهت که کیفیت زندگی والدین پیش‌بینی‌کننده کیفیت زندگی آینده فرزندان است. همچنین با یافته‌های پژوهش‌های مرتبطی همچون زینالی (۱۳۹۲)؛ لکسمی و کاداپتی (۲۰۱۲)؛کوار و گرا (۲۰۱۶)؛ چاهان و همکاران (۲۰۱۶) و کماری و کورکانگ (۲۰۱۷) همسو است: از این جهت که سبک‌های فرزندپروری ادراک شده والدینی پیش‌بینی کننده متغیرهای روانشناختی همچون، سازگاری، سلامت و اختلالات روانی فرزندان است. همچنین با یافته‌های پژوهش‌هایی که اوربیک و همکارن (2007)؛ سیفج-کرنک و همکاران (2010)؛ بشارت و همکاران (۱۳۹۴)؛ حقیقی و خلیل‌زاده (1391)؛ و قنبری هاشم‌آبادی و همکاران (۱۳۹۰) انجام داده‌اند همسو است: از این جهت که رضایت، تعهد و خیانت زناشویی فرزندان براساس سبک‌های فرزندپروری والدین قابل پیش‌بینی است.

طبق نتایج مدل رگرسیونی به دست آمده در این پژوهش، ضریب تأثیر سبک‌های فرزندپروری پدر و مادر ۳۲۴/۰ در مقابل ۶۷۶/۰ ضریب بتای عوامل دیگر است. هرچند این مقدار ارزش اکتشافی عامل فرزندپروری والدینی را زیرپا نمی‌گذارد اما نشانگر آن است که تقریبا دوبرابر مقدار فرزندپروری، عوامل دیگری نیز در میزان تعارضات زناشویی نقش دارند. نباید از خاطر برد که حدود 30 درصد از نمونه‌های این پژوهش، چندین سال از زندگی مشترکشان سپری شده و دارای قدرت کنترل و حل تعارض بیشتری هستند که این امر می‌تواند یکی از متغیرهای مداخله‌گر محسوب شود. همچنین همة نمونه‌ها مذهبی و از سبک زندگی دین‌مدار و الگوهای اخلاقی و رفتاری پیشگیرانه از تعارضات زناشویی برخوردارند، که مداخله‌گر مهمی می‌تواند باشد.

به‌طور کلی، سبک‌های فرزندپروری و نحوة تعامل والدین در تربیت و شکل‌گیری شخصیت فرزندان مؤثر است. دراین‌بین، میزان رابطه و پیش‌بینی‌کنندگی سبک فرزندپروری مادر حدود 4 برابر بیشتر از سبک فرزندپروری پدر است.ازآنجاکه ارتباط مادر با فرزندان بیشتر از پدر بوده و زمان بیشتری را با آنان سپری می‌کند، تأثیر تربیتی مادر بیشتر از پدر خواهد بود. نحوة تعامل والدین به‌ویژه مادر، و چگونگی شیوه‌های تربیتی و برخود آنها در مراحل رشدی در شکل دادن به شخصیت و رفتارهای فرزندان بسیار تأثیرگذار است و به طور طبیعی در زندگی آیندة آنان و نحوة تعامل آنها با جامعه و در درون خانواده و به‌ویژه با همسرشان اثر می‌گذارد. در واقع طبق نظریات موجود، شخصیت فعلی بزرگسالان و چگونگی رفتارها و عملکردهای آنان، به نوع تربیت آنها و نحوة شکل‌گیری شخصیت و هویت آنان در دوران رشد، به ویژگی در کودکی بستگی دارد. زن و شوهر کنونی معمولاً با همدیگر به شیوه‌ای به تعامل و ارتباط می‌پردازند که  آن شیوه به صورت خاصی در روان آنها در گذشته نقش بسته است. ما به شیوه‌ای که یادگرفتیم و الگوبرداردی کردیم و به صورت بنیادی، با طرح‌واره‌های ذهنی و عاطفی مثبت و منفی‌مان زندگی می‌کنیم و با فیلتر نقش بستة آن رفتار می‌کنیم. اریکسونیکی از شروط رابطه نزدیک بین دو نفر، به‌خصوص در رابطه زندگی زناشویی را در ابتدای شکل‌گیری هویت طرفین دانسته است (دانشورپور و همکاران، 1392). طبق نتایج شالتیس و بلاستین[46](1994) خانواده به‌عنوانمهم‌ترین نهاد در شکل‌گیری هویت فرزندان است.بنابراین، هویت وویژگی‌هایشخصیتی که همسران از دوران کودکی‌شان همراه خود به بزرگ‌سالی می­آورند در چگونگی زندگی زناشویی آن‌ها اثر دارد (استرود و همکاران، 2010؛مالوف و همکاران، ۲۰۱۰). نظریه یادگیری اجتماعی بندورا[47] (2002) پیش‌بینی می‌کند که کودکان رفتارهای اجتماعی خاص از قبیل نحوة ارائه حمایت عاطفی و مدیریت تعارض را ازوالدینشان یاد می‌گیرند (بشارت و همکاران، 1394). این نظریه‌پردازان معتقدند، مهارت‌های رویارویی که هر فرد به روابط زناشویی خود می‌آورد، در خانواده مبدأ آموخته می‌شوند. علاوه بر این دیدگاه،می‌توان گفتکه محیط خانوادگی خصومت‌آمیز و یاگسسته، به رشد سبکدل‌بستگی ناایمن کمکمی‌کند و اینسبکدل‌بستگی می‌تواند پیش‌بینی‌کنندة رفتارهای ناسازگارانه در تعارض‌های زناشویی در بزرگ‌سالی باشد (پهلوان و همکاران، 1394).

ضمنِ نتایج پژوهش کنونی، مشخص شد که در بین خرده مقیاس‌های سبک فرزندپروری، خرده مقیاس «تحقیرکننده» نسبت به باقی مقیاس‌ها از نمره بالاتری در پیش‌بینی میزان تعارضات زناشویی برخوردار است. کرامت نفس و حرمت خود، از پایه‌ا‌ی‌ترین سازه‌های روان‌شناختی است که بسیاری از رفتار‌های سازنده به آن گره خرده و در مقابل آن احساس کهتری و حقارت سبب رفتارهای ناسازگارانه است. سبک‌ فرزند‌پروری که مستبدانه و آسیب‌رسان باشد، منجر به احساس حقارت در فرزندان و تضعیف حرمت خود آن‌ها می‌شود و انسان حقیر به دلیل نداشتن مناعت طبع، دست به هر کاری می‌زند؛ چنانچه امام هادی علیه‌اسلام می‌فرماید: «مَنْ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلاَ تَأْمَنْ شَرَّهُ، هرکه خویشتنش نزد او بی‌ارزش باشد،از شرّ او در امان مباش» (ابن‌شعبه حرانی، ۱۴۰۴ق)؛ و بالعکس با افزایش کرامت و عزت‌نفس، مهارگری در برابر هیجانات و تکانه‌های متعارض باهدف انسان، افزایش خواهد یافت (رفیعی هنر و آینه چی، 1394). سبکی سازنده و کرامت‌آفرین است که مسئولانه، مقتدرانه و مشارکتی و بر اساس محبت باشد و به دور از افراط و تفریط تربیتی[48] (مستبدانه و سهل‌گیرانه)، بر محور تعادل می‌باشد (پرچم و همکاران، 1391).

از جمله فرضیه‌های مهم پژوهش کنونی از این قرار بود که «همسران متعارض در مقایسه با همسران بدون مشکل، از سبک فرزند پروری والدینی متفاوتی برخوردارند». طبق نتایج به‌دست‌آمده، نمره کل مقایسه همسران متعارض در مقایسه با همسران بدون مشکل معنادار بود. تفاوت همسران متعارض و بدون تعارض بر اساس سبک‌های فرزندپروری مادر در مقایسه با پدر بیشتر بودکه باز حاکی از میزان تأثیرگذاری بالاتر نقش تربیتی مادر نسبت به پدر است. این یافته‌ها با نتایج پژوهش‌های گذشته همسو هستند. طبق نتایج، تفاوت نمرات همسران متعارض نسبت به همسران بدون تعارض در سبک‌های «تحقیرکننده»، «وابستگی»، «اطاعت»، «خویشتن‏داری و خودانضباطی ناکافی» و «منفی‌گرایی» پدر و در سبک‌های «تحقیرکننده»، «پذیرش‌جویی»، «آسیب‏پذیری به ضرر یا بیماری»، «تنبیه‌کننده»، «بی‌اعتنایی» و «طردکننده» مادر معنادار بودند.

جامعه هدف در پژوهش حاضر قشر خاصی ازجامعه یعنی خانواده طلاب است. درکنار سازوکارهای تربیتی والدینی، طلاب علوم دینی از برنامه های آموزشی و تربیتی ویژه‌ای برخوردارند که در شکل‌گیری خلق و خوی، شخصیت و منش آنها تأثیرگذار است. همچنین خانواده‌های طلاب به طور معمول سبک‌زندگی اسلامی دارند و به مسائل مذهبی پایبندند. پایبندی مذهبی ارتباط مستقیمی با تعارضات زناشویی دارد، بدین‌معنی که هر چه پای‌بندی مذهبی بالاتر باشد، تعارضات کمتر است. همچنین دین و مذهب می‌تواند بر دیدگاه فکری افراد تأثیر بگذارد؛ زیرا احتمال اینکه افراد دین‌دار، ازدواج خود را دارای کیفیت معنوی ببینند، بیشتر است. هرگاه تعارض خانوادگی بر سر موضوعی خاص شکل می‌گیرد، مذهب می‌تواند با مفاهیم معنوی، ارزش‌های مذهبی مشترک و تأکید بر مفاهیمی مانند تقدس ازدواج، اختلاف‌نظر افراد را تعدیل کند و مسیر حل تعارضات زناشویی را هموار سازد (هراتیان و همکاران، 1394).

بنابراین نتایج این پژوهش گامی‌ در آسیب‌شناسی عوامل بنیادین زمینه‌ساز اختلاف و تعارض همسران و درنتیجه جدایی و طلاق آن‌ها که می‌تواند مورد استفاده برنامه‌ریزان کلان و خرد سازمانی و تربیتی برای تشکیل و تحکیم خانواده‌ها از جمله طلاب و جلوگیری از افزایش میزان ناسازگاری و طلاق قرار بگیرد. همچنین نتایج این پژوهش می‌تواند برای هدف‌گذاری بسته‌های آموزش خانواده و همسران جوان از جمله طلاب در اتخاذ سبک‌های فرزندپروری و چگونگی تربیت فرزندانشان تا آینده زناشویی سالمی داشته باشند، مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می‌شود دربرنامه‌ریزی برای طرح‌های درمانی و مشاوره همسران، به طرح‌واره‌های ناسازگار حاصل از نوع تعامل والدین و سبک‌های فرزندپروری ادراک‌شده، توجه کافی شود. همچنین در برنامه‌های آموزش پیش از ازدواج به نقش عوامل زیربنایی و الگوهای اولیه زندگی پرداخته و با آگاه‌سازی و آموزش صحیح والدین از اثرات مخرب سبک‌های نامناسب در آینده فرزندان، از تعارضات زناشویی جلوگیری شود.

منابع

ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی(۱۴۰۴ق). تحف العقول. قم: جامعه مدرسین.

امیرسرداری، لیلی؛ اسمعلی، احمد و خادمی، علی (1395). «کفایت شاخص‌های روانسنجی پرسشنامه فرزندپروری یانگ (YPI)»،روانشناسی تربیتی، ش1، دوره7، صص10-1.

امینینژاد، مینا و  شاهنظری، مهدی (1395). «پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس شیوههای فرزندپروری ادراک‌شده و سبک‌های هویت». روانشناسی تربیتی ، ش2، دوره7، صص42-31.

باقرپورکماچالی، صغری؛  بهرامیاحسان، هادی؛ فتحیآشتیانی، علی؛ احمدی، خدابخش و احمدی، علی اصغر (۱۳۸7). «بررسی رابطه الگوهای فرزندپروری با میزان سلامت روانی و موفقیت ‏تحصیلی»، روانشناسی و علوم تربیتی، ش85، دوره1، صص100-87.  

برجعلی، احمد (1380). تحول شخصیت در نوجوان، تهران: انتشارات ورای دانش.

بشارت، محمدعلی؛ هوشمند، سیدهنعیمه؛ رضازاده، سیدمحمدرض و غلامعلیلواسانی، مسعود(1394). «پیش‌بینی رضایت زناشویی فرزندان بر اساس سبک‌های فرزندپروری والدین»، رویش روانشناسی، ش3، دوره صص 60-51.

بطحایی، سیده‌مریم؛ آزاد فلاح، پرویز (1400). «بررسی رابطه تعارض زناشویی و سبک فرزندپروری والدین با سلامت عمومی کودک»، دومین کنفرانس بین‌المللی فقه، حقوق، روانشناسی و علوم تربیتی در ایران و جهان.

بهرامی‌احسان، هادی و  اسلمی، الهه (۱۳۸۸). «رابطه سازگاری زناشویی و سبکهای فرزندپروری والدین با سلامت جسمی و روانی فرزندان»، روانشناسی و علوم تربیتی، ش1، دوره 39، صص81-63.

پرچم، اعظم؛ فاتحیزاده، مریم و الهیاری، حمید (1391). «مقایسه سبک‌های فرزندپروری بامرید با سبک فرزندپروری مسئولانه در اسلام». پژوهش در مسایل تعلیم و تربیت اسلامی، ش14، دوره 20، صص138-115. 

پهلوان، مینا؛ موتابی، فرشته و مظاهری، محمدعلی (1394). «واکنش به تعارض زناشویی: مطالعه ای بین نسلی». مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، ش3، دوره 21، صص214-202.

توزندهجانی، حسن؛ توکلیزاده، جهانشیر؛ و لگزیان، زهرا (۱۳۹۰). «اثربخشی شیوههای فرزندپروری بر خودکارآمدی و سلامت روان دانشجویان علوم انسانی»، فصلنامه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی گناباد، ش2، دوره17، صص64-56.

ثنائی، باقر؛ علاقمند، ستیلا؛ فلاحتی، شهره و هومن، عباس (1387). مقیاس‌های سنجش خانواده و ازدواج، تهران: انتشارات بعثت.

چناری، مهین (۱۳۷۴). «بررسی رابطة  نگرش تربیتی والدین و خودپنداری فرزندان»، پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس تهران.

حقیقی، ماه‌منیر و خلیل‌زاده، رحیم (1391). «بررسی ارتباط بین رضایت زناشویی و سبک‌های فرزندپروری»، دوماهنامه مجله پرستاری و مامایی، ش1، دوره10، صص ۰-۶. 

خواجه‌نوری، بیژن و دهقانی،‌ رودابه (1395). «مشکلات نوجوانان و ارتباط آن با نهاد خانواده»، دوفصلنامه جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، ش7، دوره3، صص66-37.

دانشورپور، زهره، علی‌اکبری‌دهکردی، مهناز، خدایی، علی و شکری، امید (1392). «تغییرناپذیری بین گروهیِ ساختار عاملی سیاهه سبک هویت در نوجوانان ایرانی»، روانشناسی تحولی، ش35، دوره9، صص248-237.

زینالی، علی (1392). «تأثیر شیوههای تربیتی والدین بر نوع دلبستگی فرزندان»، فصلنامه خانواده پژوهی، ش1 دوره صص81-63.

سالاریفر، محمد رضا و همکارن (1392). روان‌شناسی اجتماعی با نگرشی به منابع اسلامی، تهران: سمت.

سپهرمنش، زهرا؛ احمدوند، افشین؛ یاوری، پروین؛ و ساعی، رضوان (١٣٨٧). «سلامت روان نوجوانان دبیرستانی شهر کاشان در سال ١٣٨٣»، مجله تخصصی اپیدمیولوژی ایران، ش2، دوره4، صص49-43.

شهامت، فاطمه؛ ثابتی، علیرضا؛ رضوانی، سمانه (1389). «بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه». ش2، دوره11، صص254-239. 

صالحی، طیبه‌السادات و رضائیان‌بیلندی، حسین (1398). «نقش سبک‌های فرزندپروری ادراک شده و سبک‌های دلبستگی در پیش‌بینی صمیمیت زناشویی زنان»، مطالعات اجتماعی زنان و خانواده. ش11، دوره6، صص140-119.

فاتحیزاده، مریم؛ بارباز اصفهانی، نجمه؛ و پرچم، اعظم (۱۳۹۵). «مدیریت تعارضهای زناشویی با رویکرد حل مسئله از منظر مشاوره‌ی خانواده و اسلام»، مطالعات راهبردی زنان، ش74، دوره19، صص91-67. 

فرنودیان، پریسا؛ اسدزاده حسن؛ و ابراهیمیقوام، صغری (۱۳۹۲). «رابطه بین شیوه‌های فرزندپروری والدین با کمالگرایی و خود تنظیمی و مقایسه آن در دانش آموزان خانواده‌های تک فرزند و چند فرزند»، پژوهش‌ها و مطالعات علوم رفتاری، ش16، دوره5، صص121-99.

قنبری هاشمآبادی، بهرام علی؛ حاتمی‌ورزنه، ابوالفضل؛ اسمعیلی، معصومه و فرحبخش، کیومرث (1390). «رابطه بین سبکهای فرزندپروری، دلبستگی و تعهد زناشویی در زنان متاهل دانشگاه علامه طباطبایی»، فصلنامه جامعهشناسی زنان، ش2، دوره2، صص61-39.

کلینی، محمد بن یعقوب (1407). الکافی. تهران، دارکتب الاسلامیة.

محمدی‌ ری‌شهری، محمد (۱۳۹۱). دانش‌نامه قرآن و حدیث، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.

هراتیان عباسعلی؛ جانبزرگی، مسعود؛ و آگاه‌هریس، مژگان (1394). «رابطه پایبندی مذهبی و تعارض زناشویی و تفاوت آن‌ها در میان زوجین». پژوهش‌نامه اسلامی زنان و خانواده. ش5، دوره 2، صص117-101.

Amato, P. R., & Booth, A. (2001). The Legacy of parents’ marital discord: consequences for children’s marital quality. Journal of Personality and Social Psychology, 81, 627-638.

Baumrind, D. (1991). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. TheJournal of Early Adolescence, 11, 56-95.

Buri, J.R. (1991). Parental authority questionnaire. Journal ofPersonality Assessment, 57(1), 110-119.

Cecero, J. J., & Young, J. E.( 2001) .Case of Silvia: A Schema-Focused Approach. Journal of Psychotherapy Integration, 11, 2, 217-229.

Chauhan, Urmila; Sandeep Golhar; and Abhishek Madhura. (2016). Effects of different parenting styles on adolescent adjustment. Int J Res Med. 5(2); 6-11.

Coplan, R. J., Hastings, P. D., Lagace-Seguin, D. G., & Moulton, C. E. (2002). Authoritative and authoritarian mothers' parenting goals, attributions, andemotions across different childrearing contexts. Parenting: Science and Practice, 2, 1-26.

Curran, M., Ogolsky, B., Hazen, N., & Bosch, L. (2011). Understanding Marital Conflict 7 Years Later from Prenatal Representations of Marriage. Family Process, 50, 221-234.

Darling, N. (1999). Parenting style and its correlates. ERIC Identifier: ED427896.

Darling, N., & Steinberg, L. (1993). Parenting style as context: An integrative model. PSYCHOLOGICAL BULLETIN, 113(3), 487-496.

Darling, N., Cohan, C., Burns, A., & Thompson, L. (2008). Within-family conflict behaviors as predictors of conflict in adolescent romantic relations. Journal of Adolescence, 31, 671-690.

Davis & E.M. Cumming (1994). Marital Conflict and Child Adjustment: An Depressive Symptoms in Young Adult. Cognitive Therapy and Research, 26, 3, 405-416.

Fowers, B. J., & Olson, D. H. (1992). Four types of premarital couple. An empirical typology based on PREPARE.

Griffith, Lucy F. (2003). Combining Schema-Focused Cognitive Therapy and Psychodrama: AModel for Treating ClientsWith Personality Disorders. Journal of Group Psychotherapy, Psychodrama, & Sociometry. 55, 4, 128- 140

Gunty, Amy L.; Buri, John R. (2008). Parental Practices and the Development of Maladaptive Schemas. Online Submission, Paper presented at the Annual Meeting of the Midwestern Psychological Association (Chicago, IL), ERIC Number: ED502663.

Habiballahnataj, Leila; Mohsen Jadidi and abdolhakimTirgarei. (2013). A Comparison of Parenting Styles, Perfectionism and Psychological Problems of University Students. International Journal of Basic Sciences & Applied Research. Vol. 2 (7), 697-702.

Halford, W. K. (2001). Brief therapy for couples: Helping partners help
themselves. New York: Guilford Press

Harris and Curtin (2002). Parental Perception, Early Maladaptive Schemas and
Depressive Symptoms in Young Adult. Cognitive Therapy and Research, 26, 3, . 405-416.

Harris, Ashley E. and Lisa Curtin (2002). Parental Perception, Early Maladaptive Schemas and Depressive Symptoms in Young Adults. Cognitive Therapy and Research, 26, 3, pp 405–416.

Hatamy, Abolfazl and et.al. (2011). The Relationship between parenting styles and Attachment Styles in men and women with infidelity. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 15, 3743-3747.

Kabbur, Roopa. U. (2006). The Analysis of Parenting Style and Personality Disorder of the College Students. For the Degree of Master of Human Development, University of Agricultural Sciences.

Kaur, Jasjit and Manju Gera. (2016). Study of problem-solving ability of adolescents in relation to parenting styles and resilience. International Journal of Psychology and Counselling. Vol. 8(2), pp. 8-12. DOI: 10.5897/IJPC2015.0350.

Kumari, Vandana and Tejpreet Kaur Kang. (2017). Relationship between Aggressive Behaviour and Parenting Style. International Journal of Current Microbiology and Applied Sciences. 6(5): 1224-1231.

Laxmi, A.H.M. Vijaya and Kadapatti, Manjula. (2012). Analysis of Parenting Styles and Interpersonal Relationship among Adolescents. International Journal of Scientific and Research Publications, Vol 2, 8.

Loper, A. B. (2003). The relationship of Maladaptive Beliefs to Personality and Behavioral
Adjustment Among Incarcerted Women. Journal of Cognitive Psychotherapy 17, 3, 253-266.

Malouff, J. M., Thorsteinsson, E. B., Schutte, N. S., Bhullar, N., & Rooke, S. E. (2010). The Five-Factor Model of personality and relationship satisfaction of intimate partners: A meta-analysis. Journal of Research in Personality, 44, 124-127.

Overbeek, G., Stattin, H., Vermulst, A., Ha, T., & Engels, R. C. M. E. (2007). Parent-child relationships, partner relationships, and emotional adjustment: A birth-to-maturity prospective study. Developmental Psychology, 43(2), 429–437.

Schultheiss, D.P. Blustein, D.L.(1994). Contributions of family relationshipfactors to the identity formationprocess. Journal of counseling andDevelopment, 73, 159-166.

Seiffge-Krenke, I., Overbeek, G., &Vermulst, A. (2010). Parent-child relationship trajectories during adolescence: Longitudinal associations with romantic outcomes in emerging adulthood. Journal of Adolescence, 33, 159-171.

Sheffield, Alex Glenn Waller; Francesca Emanuelli;James Murray; and Caroline Meyer. Links between Parenting and Core Beliefs:Preliminary Psychometric Validationof the Young Parenting Inventory. Cognitive Therapy and Research, Vol. 29, No. 6, 2005 (C2006), pp. 787802DOI: 10.1007/s10608-005-4291-6.

Steinberg, L. (2001). We Knowsome thing: parent-adolesentrelationshipe in retrospect and prospect. Journal of Research on Adolesence; 11: 1-19.

Stroud, C. B., Durbina, C. E., Saigal, S. D., & Knobloch-Fedders, L. M. (2010). Normal and abnormal personality traits are associated with marital satisfaction for both men and women: An Actor–Partner Interdependence Model analysis. Journal of Research in Personality, 44, 466-477.

Turner & Rose & Cooper (2005). Parental bonding and disorder symptoms in
adolescents: The meditating role of core beliefs. Eating Behaviours 6. 113-118.

Weylung–Fur, Linduany–Yi., Chingshu–Bih, and Yinlee, Fei (2004). Parental reading style: premorbidpersonality mental health and quality of life in chronieregional pain: a causal Analysis, Journal of comprehensive psychiatry. 45(3): 206-212.

 

[1]. نویسنده مسئول: استادیار، گروه روان‌شناسی، دانشگاه شاهد، تهران،‌ ایران.                                    mnour@shahed.ac.ir

[2]. دانشجوی دکتری روان‎شناسی، مجتمع آموزش عالی علوم انسانی، جامعه المصطفی‌العالمیه، قم، ایران.

 

[3]. Halford, W.

[4]. Fowers, B. J. & Olson, D. H.

[5]. Stroud, C. B.

[6]. Malouff, J. M.

[7]. Amato, P. R., & Booth, A.

[8]. Curran, M.

[9]. Gunty, Amy L.

[10]. Buri, J.R.

[11]. Jung, C. G.

[12]. Sheffield, A.W.

[13]. Harris, A. E., & Curtin, L.

[14]. Cecero, J. J., & Young, J. E

[15]. Griffith, Lucy F.

[16]. Loper, A. B.

[17].Turner,C. J.

[18]. Darling, N.

[19]. Baumrind, D.

[20]. Steinberg, L.

[21]. Coplan, R. J.

[22]. Emotionally depriving.

[23]. Overprotective.

[24]. Belittling.

[25]. Perfectionist.

[26]. Pessimistic/fearful.

[27]. Controlling.

[28]. Emotionally inhibited.

[29]. Punitive.

[30]. Conditionally/narcissistic.

[31]. Authoritative child-rearing style.

[32]. Authoritarian child-rearing style.

[33]. PermiPsive child-rearing style.

[34]. Weylung, F.

[35]. System approach.

[36]. Developmental.

[37]. Behavioral.

[38]. Problem solving.

[39]. Amato, P. R., & Booth, A.

[40]. Kabbur, R. U.

[41]. Seiffge-Krenke, I.

[42]. Overbeek, G.

[43]. Pearson correlation coefficient.

[44]. Regression.

[45]. Independent samples test.

[46] .Schultheiss, D.P & Blustein, D.L.

[47]. Bandura, A.

[48]. «شَرُّ الآباءِ مَن دَعاهُ البِرُّ إلَى الإِفراطِ، وشَرُّ الأَبناءِ مَن دَعاهُ التَّقصیرُ إلَى العُقوقِ؛ بدترین پدران [والدین]، کسى است که نیکى کردن، او را به زیاده روى وا دارد و بدترین فرزند، کسى است که کوتاهى کردن، او را به عاق شدن (نافرمانى و آزردن والدین) وا دارد» (محمدی ری‌شهری،۱۳۹۱).

Smiley face

 

منابع
ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی(۱۴۰۴ق). تحف العقول. قم: جامعه مدرسین.
امیرسرداری، لیلی؛ اسمعلی، احمد و خادمی، علی (1395). «کفایت شاخص‌های روانسنجی پرسشنامه فرزندپروری یانگ (YPI)»،روانشناسی تربیتی، ش1، دوره7، صص10-1.
امینینژاد، مینا و  شاهنظری، مهدی (1395). «پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس شیوههای فرزندپروری ادراک‌شده و سبک‌های هویت». روانشناسی تربیتی ، ش2، دوره7، صص42-31.
باقرپورکماچالی، صغری؛  بهرامیاحسان، هادی؛ فتحیآشتیانی، علی؛ احمدی، خدابخش و احمدی، علی اصغر (۱۳۸7). «بررسی رابطه الگوهای فرزندپروری با میزان سلامت روانی و موفقیت ‏تحصیلی»، روانشناسی و علوم تربیتی، ش85، دوره1، صص100-87.  
برجعلی، احمد (1380). تحول شخصیت در نوجوان، تهران: انتشارات ورای دانش.
بشارت، محمدعلی؛ هوشمند، سیدهنعیمه؛ رضازاده، سیدمحمدرض و غلامعلیلواسانی، مسعود(1394). «پیش‌بینی رضایت زناشویی فرزندان بر اساس سبک‌های فرزندپروری والدین»، رویش روانشناسی، ش3، دوره صص 60-51.
بطحایی، سیده‌مریم؛ آزاد فلاح، پرویز (1400). «بررسی رابطه تعارض زناشویی و سبک فرزندپروری والدین با سلامت عمومی کودک»، دومین کنفرانس بین‌المللی فقه، حقوق، روانشناسی و علوم تربیتی در ایران و جهان.
بهرامی‌احسان، هادی و  اسلمی، الهه (۱۳۸۸). «رابطه سازگاری زناشویی و سبکهای فرزندپروری والدین با سلامت جسمی و روانی فرزندان»، روانشناسی و علوم تربیتی، ش1، دوره 39، صص81-63.
پرچم، اعظم؛ فاتحیزاده، مریم و الهیاری، حمید (1391). «مقایسه سبک‌های فرزندپروری بامرید با سبک فرزندپروری مسئولانه در اسلام». پژوهش در مسایل تعلیم و تربیت اسلامی، ش14، دوره 20، صص138-115. 
پهلوان، مینا؛ موتابی، فرشته و مظاهری، محمدعلی (1394). «واکنش به تعارض زناشویی: مطالعه ای بین نسلی». مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، ش3، دوره 21، صص214-202.
توزندهجانی، حسن؛ توکلیزاده، جهانشیر؛ و لگزیان، زهرا (۱۳۹۰). «اثربخشی شیوههای فرزندپروری بر خودکارآمدی و سلامت روان دانشجویان علوم انسانی»، فصلنامه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی گناباد، ش2، دوره17، صص64-56.
ثنائی، باقر؛ علاقمند، ستیلا؛ فلاحتی، شهره و هومن، عباس (1387). مقیاس‌های سنجش خانواده و ازدواج، تهران: انتشارات بعثت.
چناری، مهین (۱۳۷۴). «بررسی رابطة  نگرش تربیتی والدین و خودپنداری فرزندان»، پایاننامة کارشناسی ارشد، دانشگاه تربیت مدرس تهران.
حقیقی، ماه‌منیر و خلیل‌زاده، رحیم (1391). «بررسی ارتباط بین رضایت زناشویی و سبک‌های فرزندپروری»، دوماهنامه مجله پرستاری و مامایی، ش1، دوره10، صص ۰-۶. 
خواجه‌نوری، بیژن و دهقانی،‌ رودابه (1395). «مشکلات نوجوانان و ارتباط آن با نهاد خانواده»، دوفصلنامه جامعه شناسی نهادهای اجتماعی، ش7، دوره3، صص66-37.
دانشورپور، زهره، علی‌اکبری‌دهکردی، مهناز، خدایی، علی و شکری، امید (1392). «تغییرناپذیری بین گروهیِ ساختار عاملی سیاهه سبک هویت در نوجوانان ایرانی»، روانشناسی تحولی، ش35، دوره9، صص248-237.
زینالی، علی (1392). «تأثیر شیوههای تربیتی والدین بر نوع دلبستگی فرزندان»، فصلنامه خانواده پژوهی، ش1 دوره صص81-63.
سالاریفر، محمد رضا و همکارن (1392). روان‌شناسی اجتماعی با نگرشی به منابع اسلامی، تهران: سمت.
سپهرمنش، زهرا؛ احمدوند، افشین؛ یاوری، پروین؛ و ساعی، رضوان (١٣٨٧). «سلامت روان نوجوانان دبیرستانی شهر کاشان در سال ١٣٨٣»، مجله تخصصی اپیدمیولوژی ایران، ش2، دوره4، صص49-43.
شهامت، فاطمه؛ ثابتی، علیرضا؛ رضوانی، سمانه (1389). «بررسی رابطه سبکهای فرزندپروری و طرحواره های ناسازگار اولیه». ش2، دوره11، صص254-239. 
صالحی، طیبه‌السادات و رضائیان‌بیلندی، حسین (1398). «نقش سبک‌های فرزندپروری ادراک شده و سبک‌های دلبستگی در پیش‌بینی صمیمیت زناشویی زنان»، مطالعات اجتماعی زنان و خانواده. ش11، دوره6، صص140-119.
فاتحیزاده، مریم؛ بارباز اصفهانی، نجمه؛ و پرچم، اعظم (۱۳۹۵). «مدیریت تعارضهای زناشویی با رویکرد حل مسئله از منظر مشاوره‌ی خانواده و اسلام»، مطالعات راهبردی زنان، ش74، دوره19، صص91-67. 
فرنودیان، پریسا؛ اسدزاده حسن؛ و ابراهیمیقوام، صغری (۱۳۹۲). «رابطه بین شیوه‌های فرزندپروری والدین با کمالگرایی و خود تنظیمی و مقایسه آن در دانش آموزان خانواده‌های تک فرزند و چند فرزند»، پژوهش‌ها و مطالعات علوم رفتاری، ش16، دوره5، صص121-99.
قنبری هاشمآبادی، بهرام علی؛ حاتمی‌ورزنه، ابوالفضل؛ اسمعیلی، معصومه و فرحبخش، کیومرث (1390). «رابطه بین سبکهای فرزندپروری، دلبستگی و تعهد زناشویی در زنان متاهل دانشگاه علامه طباطبایی»، فصلنامه جامعهشناسی زنان، ش2، دوره2، صص61-39.
کلینی، محمد بن یعقوب (1407). الکافی. تهران، دارکتب الاسلامیة.
محمدی‌ ری‌شهری، محمد (۱۳۹۱). دانش‌نامه قرآن و حدیث، قم، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث.
هراتیان عباسعلی؛ جانبزرگی، مسعود؛ و آگاه‌هریس، مژگان (1394). «رابطه پایبندی مذهبی و تعارض زناشویی و تفاوت آن‌ها در میان زوجین». پژوهش‌نامه اسلامی زنان و خانواده. ش5، دوره 2، صص117-101.
Amato, P. R., & Booth, A. (2001). The Legacy of parents’ marital discord: consequences for children’s marital quality. Journal of Personality and Social Psychology, 81, 627-638.
Baumrind, D. (1991). The influence of parenting style on adolescent competence and substance use. TheJournal of Early Adolescence, 11, 56-95.
Buri, J.R. (1991). Parental authority questionnaire. Journal ofPersonality Assessment, 57(1), 110-119.
Cecero, J. J., & Young, J. E.( 2001) .Case of Silvia: A Schema-Focused Approach. Journal of Psychotherapy Integration, 11, 2, 217-229.
Chauhan, Urmila; Sandeep Golhar; and Abhishek Madhura. (2016). Effects of different parenting styles on adolescent adjustment. Int J Res Med. 5(2); 6-11.
Coplan, R. J., Hastings, P. D., Lagace-Seguin, D. G., & Moulton, C. E. (2002). Authoritative and authoritarian mothers' parenting goals, attributions, andemotions across different childrearing contexts. Parenting: Science and Practice, 2, 1-26.
Curran, M., Ogolsky, B., Hazen, N., & Bosch, L. (2011). Understanding Marital Conflict 7 Years Later from Prenatal Representations of Marriage. Family Process, 50, 221-234.
Darling, N. (1999). Parenting style and its correlates. ERIC Identifier: ED427896.
Darling, N., & Steinberg, L. (1993). Parenting style as context: An integrative model. PSYCHOLOGICAL BULLETIN, 113(3), 487-496.
Darling, N., Cohan, C., Burns, A., & Thompson, L. (2008). Within-family conflict behaviors as predictors of conflict in adolescent romantic relations. Journal of Adolescence, 31, 671-690.
Davis & E.M. Cumming (1994). Marital Conflict and Child Adjustment: An Depressive Symptoms in Young Adult. Cognitive Therapy and Research, 26, 3, 405-416.
Fowers, B. J., & Olson, D. H. (1992). Four types of premarital couple. An empirical typology based on PREPARE.
Griffith, Lucy F. (2003). Combining Schema-Focused Cognitive Therapy and Psychodrama: AModel for Treating ClientsWith Personality Disorders. Journal of Group Psychotherapy, Psychodrama, & Sociometry. 55, 4, 128- 140
Gunty, Amy L.; Buri, John R. (2008). Parental Practices and the Development of Maladaptive Schemas. Online Submission, Paper presented at the Annual Meeting of the Midwestern Psychological Association (Chicago, IL), ERIC Number: ED502663.
Habiballahnataj, Leila; Mohsen Jadidi and abdolhakimTirgarei. (2013). A Comparison of Parenting Styles, Perfectionism and Psychological Problems of University Students. International Journal of Basic Sciences & Applied Research. Vol. 2 (7), 697-702.
Halford, W. K. (2001). Brief therapy for couples: Helping partners help
themselves. New York: Guilford Press
Harris and Curtin (2002). Parental Perception, Early Maladaptive Schemas and
Depressive Symptoms in Young Adult. Cognitive Therapy and Research, 26, 3, . 405-416.
Harris, Ashley E. and Lisa Curtin (2002). Parental Perception, Early Maladaptive Schemas and Depressive Symptoms in Young Adults. Cognitive Therapy and Research, 26, 3, pp 405–416.
Hatamy, Abolfazl and et.al. (2011). The Relationship between parenting styles and Attachment Styles in men and women with infidelity. Procedia-Social and Behavioral Sciences. 15, 3743-3747.
Kabbur, Roopa. U. (2006). The Analysis of Parenting Style and Personality Disorder of the College Students. For the Degree of Master of Human Development, University of Agricultural Sciences.
Kaur, Jasjit and Manju Gera. (2016). Study of problem-solving ability of adolescents in relation to parenting styles and resilience. International Journal of Psychology and Counselling. Vol. 8(2), pp. 8-12. DOI: 10.5897/IJPC2015.0350.
Kumari, Vandana and Tejpreet Kaur Kang. (2017). Relationship between Aggressive Behaviour and Parenting Style. International Journal of Current Microbiology and Applied Sciences. 6(5): 1224-1231.
Laxmi, A.H.M. Vijaya and Kadapatti, Manjula. (2012). Analysis of Parenting Styles and Interpersonal Relationship among Adolescents. International Journal of Scientific and Research Publications, Vol 2, 8.
Loper, A. B. (2003). The relationship of Maladaptive Beliefs to Personality and Behavioral
Adjustment Among Incarcerted Women. Journal of Cognitive Psychotherapy 17, 3, 253-266.
Malouff, J. M., Thorsteinsson, E. B., Schutte, N. S., Bhullar, N., & Rooke, S. E. (2010). The Five-Factor Model of personality and relationship satisfaction of intimate partners: A meta-analysis. Journal of Research in Personality, 44, 124-127.
Overbeek, G., Stattin, H., Vermulst, A., Ha, T., & Engels, R. C. M. E. (2007). Parent-child relationships, partner relationships, and emotional adjustment: A birth-to-maturity prospective study. Developmental Psychology, 43(2), 429–437.
Schultheiss, D.P. Blustein, D.L.(1994). Contributions of family relationshipfactors to the identity formationprocess. Journal of counseling andDevelopment, 73, 159-166.
Seiffge-Krenke, I., Overbeek, G., &Vermulst, A. (2010). Parent-child relationship trajectories during adolescence: Longitudinal associations with romantic outcomes in emerging adulthood. Journal of Adolescence, 33, 159-171.
Sheffield, Alex Glenn Waller; Francesca Emanuelli;James Murray; and Caroline Meyer. Links between Parenting and Core Beliefs:Preliminary Psychometric Validationof the Young Parenting Inventory. Cognitive Therapy and Research, Vol. 29, No. 6, 2005 (C2006), pp. 787802DOI: 10.1007/s10608-005-4291-6.
Steinberg, L. (2001). We Knowsome thing: parent-adolesentrelationshipe in retrospect and prospect. Journal of Research on Adolesence; 11: 1-19.
Stroud, C. B., Durbina, C. E., Saigal, S. D., & Knobloch-Fedders, L. M. (2010). Normal and abnormal personality traits are associated with marital satisfaction for both men and women: An Actor–Partner Interdependence Model analysis. Journal of Research in Personality, 44, 466-477.
Turner & Rose & Cooper (2005). Parental bonding and disorder symptoms in
adolescents: The meditating role of core beliefs. Eating Behaviours 6. 113-118.
Weylung–Fur, Linduany–Yi., Chingshu–Bih, and Yinlee, Fei (2004). Parental reading style: premorbidpersonality mental health and quality of life in chronieregional pain: a causal Analysis, Journal of comprehensive psychiatry. 45(3): 206-212.