مضمون‌شناسی خشونت زنان و مردان متأهل علیه همسران خود: معنا، دلایل و پیامدها

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی

2 دانشیار، گروه جامعه شناسی، دانشگاه خوارزمی

3 دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمی

4 دانشیار، گروه جامعه‌شناسی، دانشکده علوم اقتصادی - اجتماعی، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران.

چکیده

خشونت خانوادگی امری پیچیده است که عوامل گوناگونی در شکل‌گیری آن نقش دارند. با این وجود می‌‌توان این خشونت را به مثابه‌ی هر نوع عمل آسیب‌رسان از سوی همسران در نظر گرفت که موجب ایجاد‌مشکلاتی در روابط آنها و از دست دادن محبت،آرامش و احترام در‌خانواده می‌شود. هدف نوشتار حاضر فهم معنا، دلایل و پیامدهای خشونت خانوادگی تجربه شده‌ از سوی همسران است. در این مطالعه، 15 نفر از زنان و مردان متأهل‌که در سال 1400 از اردیبهشت‌ماه تا تیرماه به دادگاه خانواده درشهراصفهان مراجعه کرده بودند، مشارکت داشتند. مشارکت‌کنندگان به صورت هدفمند و بر اساس ملاک‌های متأهل بودن، سکونت در اصفهان و قرار داشتن در معرض خشونت خانوادگی به ویژه از سوی همسران انتخاب شدند. داده‌ها بر اساس رویکرد کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق گردآوری و به کمک «تحلیل مضمون» بررسی شد. در نهایت نتایج در هفت مضمون اصلی: «آسیب دیدگی جسمی و روانی و احساس نادیده گرفته شدن»، «تبدیل کانون محبت‌آمیز خانواده به کانون مشاجره» ، «ناهمسان همسری در زمینه خلق و خو و منش»، «نقش آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر»، «عدم قدرت تصمیم گیری و توان پاسخ دهی»، «ساختارهای تحمیلی و خشونت‌آفرین جامعه» و «شکل‌گیری چرخه متوالی و به هم پیوسته خشونت در همه ابعاد و سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی» دسته‌بندی شده است. به نظر می‌رسد، فهم معنای خشونت خانوادگی، در مردان و زنان به تناسب مصادیق تجربه شده متفاوت است. ازجمله پیامدهای خشونت خانوادگی شکل‌گیری نوعی چرخه‌ی مداوم خشونت بر اساس اتخاذ راهبرد انتقام‌گیری و تلافی‌جوئی است. این چرخه با عمل خشونت‌آمیز یک طرف شروع شده و با عکس‌العمل خشونت ‌بار طرف دیگر ادامه می یابد به گونه‌ای که ممکن است از خشونت اخلاقی آغاز شده و به خشونت روانی، جسمی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. به این ترتیب مهمترین پیامد خشونت خانوادگی، ادامه یافتن خشونت در یک چرخه‌ی متوالی و با موضوعات مختلف از حوزه فردی تا خانوادگی و اجتماعی خواهد بود.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Thematic analysis of violence of married men and women against their spouses

نویسندگان [English]

  • masoud golchin 1
  • alireza karimi 2
  • ali rezaei 3
  • mansoreh aazam azadeh 4
1 Associate Professor, Department of Sociology, Kharazmi University
2 Associate Professor, Department of Sociology, Kharazmi University
3 Doctoral student of Khwarazmi University
4 Associate Professor, Department of Sociology, Faculty of Economic and Social Sciences, Al-Zahra University , Tehran, Iran.
چکیده [English]

In the present era, the family has undergone extensive changes affected by social changes and deformations. The Iranian family has not been dismissed by these changes so that its structure, especially the relationships between people within the family has undergone fundamental changes, so that they have faced with various issues and problems such as family violence .The purpose of the present study is to understand the meaning, causes and consequences of family violence experienced by spouses among the people who referred to the court of the Isfahan. The data were collected on the basis of a qualitative research using deep interviews and analyzed with the help of "thematic analysis". Finally, the results were categorized in six main themes, "profiteering and preference for personal benefit to common interests", "heterogeneous thought and behavior and unsimilarity and understanding", "the pressures of children and spouse's family resulted from the negative role of spouse", "imposition of equality and mutual action", "imposed structures, reinforcing and violence in society" and "continuous cycle of violence. The understanding the meaning of family violence is different in men and women in proportion to experienced instances. The family violence is interwoven with a variety of reasons in its shaping .However, the violence can be considered as any kind of harm done by spouses, which causes the creation of problem in their relationships and loss of kindness, and calm and respect in family. Among the consequences of family violence is the type of continuous violence cycle based on the taking of revenge and repay strategies. This cycle starts with the act of violence of one party and continues with the opposite of violence of the other, such that it may start from moral violence and turn into psychological, physical, sexual, social and economic violence. Thus, the most important consequence of family violence will be the continuation of violence in a consecutive cycle and with different issues from the individual to family and social domains.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Family violence
  • Continuous cycle of violence
  • Moral violence and Thematic analysis

مضمون‌شناسی خشونت زنان و مردان متأهل علیه همسران خود: معنا، دلایل و پیامدها

مسعود گلچین[1]| علیرضا کریمی[2] | علی رضائی[3] | منصوره اعظم آزاده[4]

چکیده

خشونت خانوادگی امری پیچیده است که عوامل گوناگونی در شکل‌گیری آن نقش دارند. با این وجود می‌‌توان این خشونت را به مثابۀ هر نوع عمل آسیب‌رسان از سوی همسران در نظر گرفت که موجب ایجاد‌مشکلاتی در روابط آنها و از دست دادن محبت،آرامش و احترام در‌خانواده می‌شود. هدف نوشتار حاضر فهم معنا، دلایل و پیامدهای خشونت خانوادگی تجربه شده‌ از سوی همسران است. در این مطالعه، 15 نفر از زنان و مردان متأهلکه در سال 1400 از اردیبهشت‌ماه تا تیرماه به دادگاه خانواده درشهراصفهان مراجعه کرده بودند، مشارکت داشتند. مشارکت‌کنندگان به صورت هدفمند و بر اساس ملاک‌های متأهل بودن، سکونت در اصفهان و قرار داشتن در معرض خشونت خانوادگی به‌ویژه از سوی همسران انتخاب شدند. داده‌ها بر اساس رویکرد کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق گردآوری و به کمک «تحلیلمضمون» بررسی شد. در نهایت نتایج در هفت مضمون اصلی: «آسیب دیدگی جسمی و روانی و احساس نادیده گرفته شدن»، «تبدیل کانون محبت‌آمیز خانواده به کانون مشاجره» ، «ناهمسان همسری در زمینه خلق و خو و منش»، «نقش آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر»، «عدم قدرت تصمیم گیری و توان پاسخ دهی»، «ساختارهای تحمیلی و خشونت‌آفرین جامعه» و «شکل‌گیری چرخه متوالی و به هم پیوسته خشونت در همه ابعاد و سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی» دسته‌بندی شده است. به نظر می‌رسد، فهم معنای خشونت خانوادگی، در مردان و زنان به تناسب مصادیق تجربه شده متفاوت است. ازجمله پیامدهای خشونت خانوادگی شکل‌گیری نوعی چرخۀ مداوم خشونت بر اساس اتخاذ راهبرد انتقام‌گیری و تلافی‌جوئی است. این چرخه با عمل خشونت‌آمیز یک طرف شروع شده و با عکس‌العمل خشونت ‌بار طرف دیگر ادامه می‌یابد به‌گونه‌ای که ممکن است از خشونت اخلاقی آغاز شده و به خشونت روانی، جسمی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. به این ترتیب مهم‌ترین پیامد خشونت خانوادگی، ادامه یافتن خشونت در یک چرخۀ متوالی و با موضوعات مختلف از حوزه فردی تا خانوادگی و اجتماعی خواهد بود.

کلیدواژه‌ها: خشونت خانوادگی، رنج ناشی از آسیب دیدن، نادیده گرفته شدن، احساس قربانی‌شدن،

خشونت همسران علیه یکدیگر.

 

[1]. نویسنده مسئول: دانشیار گروه جامعه‌شناسی دانشگاه خوارزمی.                                                                             golchin@khu.ac.ir

[2]. دانشیار، گروه جامعه‌شناسی، دانشگاه خوارزمی.                                                                                         alireza.karimi@khu.ac.ir

[3]. دانشجوی دکتری دانشگاه خوارزمی.                                                                        a.rezaei1441@gmail.com

[4]. دانشیار، گروه جامعه‌شناسی، دانشکده علوم اقتصادی - اجتماعی، دانشگاه الزهرا(س)، تهران، ایران.       m.azadeh@alzahra.ac.ir

مقدمه

در‌ میان انواع خشونت‌ اعم از خشونت‌ خیابانی، اجتماعی و دولتی، خشونت خانوادگی یک آسیب جدی اجتماعی است که باوجود پیشرفت‌های فرهنگی و فکری همچنان در جوامع خودنمایی می‌کند (آبوت و والاس[1] 2010) با وجود این که خانواده، باید مرکز احترام، آرامش، و محبت باشد، در مواردی محل ایجاد و اعمال انواع خشونت علیه زنان و مردان و حتی کودکان و سالمندان است. با توجه به جایگاه خانواده در جامعه به عنوان مهم‌ترین سازمان رفع‌کنندۀ بسیاری از نیازهای اشخاص و اهمیت آن، مشکلات تعاملی در خانواده، یکی از مسائل بسیار بنیادی جامعه است که نظم جامعه را تهدید می‌کند (صدیق اورعی و همکاران، 1399 و مشونیس[2]،2010).

در عصر حاضر، خانواده تحت ثأثیر تحولات و تغییرات اجتماعی از لحاظ کمّی و محتوایی، دچار دگرگونی‌هایی شده است. خانواده ایرانی نیز بر کنار از این تحولات نبوده به‌طوری که ساختار آن بخصوص روابط بین افراد درون خانواده دستخوش تغییرات اساسی شده که در نتیجۀ آنها، امروزه خانواده ایرانی با مسائل و مشکلات متنوعی از جمله پدیده خشونت خانوادگی مواجه است. خشونت خانوادگی، در محیط خصوصی به وقوع می‌پیوند و در میان افرادی رخ می‌دهد که به سبب صمیمت، ارتباط خونی یا قانونی با یکدیگر پیوند خورده‌اند(آبوت و والاس 2010). این پدیده، تحت عنوان همسر آزاری، خشونت زناشویی، مردآزاری، زن آزاری، شریک آزاری و نظایر آن نیز به کار رفته است. از دهه‌ی هفتاد میلادی توجه محققانی مانند «کمپ[3]» به مطالعه بر روی پدیدۀ بدرفتاری با کودکان در خانواده جلب شد و بعد از مدتی مسئله‌ی خشونت خانوادگی علیه زنان مطرح شده است. البته باید توجه داشت یکی از خلأهای اساسی در زمینه خشونت زنان علیه مردان در داخل کشور، این موضوع است که آمار دقیقی در این خصوص وجود ندارد و موضوع خشونت علیه مردان نیز بر محدودیت‌های دسترسی آمار و ارقام می‌افزاید(سلیمی و همکاران،1399). با وجود این پاره‌ای از پژوهشگران به صرف اینکه در یافته‌های پژوهشی، خشونت فیزیکی[4] زنان علیه مردان به صورت محسوس مشاهده نشده؛ بدون بررسی دقیق دیگر اشکال خشونت ازجمله خشونت روانی[5]،
خشونت اجتماعی[6]، خشونت مالی[7] و خشونت جنسی[8]، مسئلۀ خشونت خانوادگی علیه مردان را کم اهمیت شمرده و از آن غفلت کرده‌اند. اما در پژوهش‌‌هایی که امروزه در ارتباط با مسئلۀ خشونت‌های خانوادگی صورت می‎گیرد، این اعتقاد نسبتاً رایج شده است که مصادیق خشونت‌های خانوادگی علیه مردان نیز وجود دارد. رفتارهای خشونت آمیز و آزاردهنده زنان در محیط خانه از یکسو می‌تواند مردان را به لحاظ فردی متأثر نماید و برای آنها صدمات روحی و جسمی حتی (مرگ) در پی داشته باشد و از سوی دیگر رفتارهای خشونت آمیز زنان به نهاد خانواده لطمه وارد ساخته و در چنین شرایطی خانواده دستخوش آسیب‌های جدی می‌شود (کاستا و دیگران[9]، 2015).برای مفهوم خشونت و خشونت خانوادگی تاکنون، تعریف‌های گوناگونی ارائه شده است که از رویکردهای نظری صاحبنظران  مختلف متأثر است؛ به عنوان  مثال، ریشه‌های اجتماعی خشونت به عنوان یک کردار انحرافی، آسیب‌شناختی و گاه مجرمانه؛ ابعاد مرتبط با هویت و ساختار اجتماعی و ریشه‌های فرهنگی، تفکر یک جامعه دربارۀ مفاهیم مرد و زن، مردانگی و زنانگی و نظام جهت‌گیری‌ها و ترجیحات آنها در کنش‌های اجتماعی‌شان.

خشونت رفتاری عمدی است که هدف آن صدمه زدن فیزیکی یا کلامی به خود یا دیگران باشد.گروهی از صاحب‌نظران دلیل این رفتار را ذاتی و فطری و گروهی دیگر آن را اکتسابی می‌دانند« (آلوس[10]،2019). در همین راستا »خشونت خانوادگی به عمل و یا برخوردی اطلاق می‌شود که بر اساس آن، شخصی بر شخص دیگری، عمداً، در حومه و یا چارچوب خانواده، صدمۀ فیزیکی یا معنوی (روانی یا اخلاقی) وارد می‌نماید. این نوع برخورد، می‌تواند به گونه‌های مختلفی بروز نماید. شایع‌ترین انواع خشونت را ضرب و شتم، تجاوزات جنسی، تحقیر، تهدید، توهین و در برخی از حالات اِعمال محدودیت اقتصادی بر افراد، تشکیل می‌دهد« (اله نوری و همکاران ، 1401).

ناسازگاری و نزاع خانوادگی نوعی تعامل سرد در خانواده است. تعامل سرد، مطلوبیت ذاتیِ تعاملات را از بین می‌برد؛ یعنی اشخاص صرفاً از سر ناچاری و فقط با درنظرگرفتنِ مصالحی با یکدیگر کنش متقابل انجام می‌دهند (صدیق اورعی و همکاران، 1399).

باید توجه داشت که خشونت خانوادگی یک مسئله جهانی است. زیرا در کشورهای مختلف و بدون توجه به وضعیت توسعه‌‌یافتگی آن‌ها شاهد خشونت خانوادگی هستیم. مطابق آمار جهانی و منتشرشده از طرف سازمان بهداشت جهانی  بیش از 70 درصد از زنان در دنیا قربانی خشونت جنسی و فیزیکی ازسوی همسران یا شرکای زندگی خود می‌شون (ساندرزو الیوت[11]، 2020). خشونت خانوادگی آثار منفی متعددی را به بار می‌آورد. به‌طور مثال: احساس عدم کفایت در مدیریت خانواده، از کار افتادگی جسمی و روحی، عدم کارآیی در محیط کاری، خدشه‌دارشدن شرافت و عزّت نفس، کاهش منزلت خانوادگی و اجتماعی، پناه آوردن به داروهای روانگردان، الکل، موادمخدر، قمار و فالگیری، خودکشی، احساس درماندگی، افسردگی مزمن وغیره
(صدیق سروستانی، 1383). آسیب‌‌پذیری زمانی بیشتر می‌شود که اشخاص در معرض اضطرار و فشار روحی در دوران‌های خاص قرار گیرند، در دو سال گذشته (1400-1399) به علت شیوع ویروس کرونا و لزوم رعایت دستورالعمل‌های بهداشتی، قرنطینه خانگی، حضور طولانی مدت در خانه و کاهش روابط اجتماعی به نظر می‌رسد، آمار خشونت خانوادگی افزایش یافته و خشونت خانوادگی بیش از پیش تبدیل به یک مسئله جدی شده است (صفاری و همکاران،1400).

پژوهش‌های انجام‌گرفته در حوزه خشونت‌خانوادگی در شهر اصفهان در فاصلۀ سال‌های 1390تا 1392، شایع ترین خشونت اعمال شده را خشونت عـاطفی 82/52 درصـد، خشـونت کلامی 69/47 درصد، خشونت مالی 38/35 درصد و خشونت جسمی 87/24 درصد برآورد کرده‌اند(کیوان آرا و همکاران، 448:1394؛ پور افکاری و همکاران،1392؛ کیانی،1391).

بررسی منابع علمی و پژوهش‌های انجام شده در حوزۀ خشونت خانوادگی نشان می‌دهد تاکنون، پژوهشگران به مسائل و چالش‌های خشونت خانوادگی  با رویکردهای مختلف روان‌شناختی و جامعه‌شناختی توجه کرده و‌کوشیده‌اند برخی از جنبه‌ها و ابعاد آن را  بررسی کنند. در بسیاری از این  پژوهش‌ها کمتر به بررسی هم زمان موضوع خشونت خانوادگی در مردان و زنان به ویژه با تأکید بر فهم زنان و مردان از خشونت خانوادگی پرداخته شده است.

حمزئی ماشاری و همکاران (1400) در پژوهش خود نشان دادند در ایام کرونا مردان بیش از زنان خشونت خانوادگی را در چهار بعد روانی، فیزیکی، جنسی و اقتصادی تجربه کرده‌اند. اما به دلیل غرور مردانه، سرشکستگی و احساس شرم و ترس از به تمسخر گرفته شدن و جلوگیری از دستاویز شدن توسط دوستان و اطرافیان سکوت کرده و از طرح مورد خشونت واقع شدن طفره می‌روند.

شیرعلی (1400)، در بررسی فهم و تفسیر زنان از خشونت نشان داد که از دیدگاه آنان، خشونت در سه نوع علیه آنها اعمال شده است، خشونت فیزیکی، خشونت نهادی یا قانونی و خشونت اقتصادی. در خشونت فیزیکی عامل خشونت عمدتاً شوهران آنها بودند، در خشونت نهادی، قانون‌گذار برخی از حقوق زنان را حذف کرده است و در خشونت اقتصادی به زنان اجازه داده نمی‌شود در امور اقتصادی دخالت کنند و حق دخل و تصرف در اموال را ندارند.

سعیدی و همکاران(1399) در پژوهش خود نشان دادند، نوع تجارب زنان در زمینه خشونت، در نهایت تعریف شان را از خشونت علیه زن جهت می‌دهد. زنان به دخالت خانواده مرد، ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی مرد، عدم شناخت کافی از یکدیگر و اندیشه‌های مردسالاری اشاره کرده‌اند. همچنین زنانی که قدرت مقابله با همسر را درخود نمی‌بینند، به صورت منفعلانه به سازش و تحمل زندگی خشونت بار، پنهان کردن خشونت اعمال شده و در نهایت دفاع از خود در هنگام کتک خوردن می‌پردازند. آن دسته از زنان که توانایی مقابله با خشونت همسر را دارند، به صورت فعالانه دست به اقداماتی چون اتخاذ تدابیر برای بهبود اوضاع، عدم انجام خواسته‌های مرد، ناسزاگویی در مقابل خشونت کلامی شوهر و در نهایت با نتیجه ندادن اقدامات اشاره شده به قهر و ترک منزل دست می‌زنند.

حسینی و همکاران (1399)، مهم‌ترین عوامل به وجود آوردن خشونت خانوادگی را نارضایتی ناشی از مقایسه، ارتباطات منفی و پرخاشگری بیمارگونه می‌دانند. شرایط مداخله‌گر این پدیده عبارتند از خشونت ناشی از احساس محرومیت نسبی و سرکوبگری مردانه. استراتژی‌های مشارکت‌کنندگان، مبارزه، انتقام‌جویی و انزواگزینی است که به گسست در روابط عادی خانواده و اثرات منفی روانی و ارتباطی منجر می‌شود.

جان آبادی(1395) در پژوهش خود نشان داد تجربه  مردان و زنان از خشونت خانوادگی متفاوت است به طوری که مردان به ترتیب بیشتر خشونت روانی، اجتماعی، جنسی، فیزیکی، اقتصادی و زنان بیشتر خشونت اجتماعی، اقتصادی، جنسی، فیزیکی و روانی را تجربه می‌کنند. همچنین خشونت خانوادگی با متغیرهای همدلی، همفکری، تجربه خشونت در دوران کودکی، حمایت اجتماعی، قدرت اقتصادی و دینداری رابطه‌ای معناداری دارد.

مکراری و سانگا[12] (2020) در بررسی تأثیر قرنطینه بر خشونت خانوادگی در آمریکا نشان دادند در زمان قرنطینۀ خانگی به دلیل شیوع کرونا،  بیشتر خشونت‌ها، در طول روز اتفاق افتاده است. در ساعات کاری  خشونت  خانوادگی از 12 درصد به20 درصد و میزان آزار و خشونت  برای اولین  بار از 16 درصد به 23 درصد افزایش یافته است.  

کاستا، و دیگران ( 2015 )، برای بررسی علت و عوامل پیش‌بینی‌کننده خشونت زناشویی زنان و مردان، 25 پژوهش را مورد بررسی قرار دادند و به این نتیجه رسیدند که علت و عوامل زمینه ساز خشونت زناشویی را می‌توان در دو دوره رشدی مختلف مورد بررسی قرار داد.در دوران کودکی مواردی همچون آزارها و سوء استفاده‌های دوران کودکی، خطرات و ریسک‌های خانواده مبدأ، مشکلات رفتاری و خطرات اجتماعی و  جمعیت شناختی قرار می‌گیرد و در دوران نوجوانی مسائلی همچون مشکلات رفتاری، سوء مصرف مواد، خطرات نشأت گرفته از گروه همسالان و آزارهای دوران نوجوانی قرار دارد(کاستا و همکاران،2015).

ویلیام گود[13] در نظریه منابع مطرح می‌کند؛ خانواده مانند هر نظام یا واحد اجتماعی دیگری، دارای نظامی اقتداری است و هرکس که به منابع مهم خانواده بیش از دیگران دسترسی دارد می‌تواند سایر اعضا را به فعالیت در جهت امیال خود وا‌ دارد(اعزازی،80:1380). بر پایه این نظریه نظام خانواده مانند هر نظام یا واحد اجتماعی دیگر دارای نظام اقتداری است و هر کس به منابع مهم خانواده (مانند شغل، تحصیلات، درآمد، مهارت و ارتباطات) بیشتر از دیگران دسترسی داشته باشد می‌تواند سایر اعضا را به فعالیت در جهت امیال خود وا دارد و تصمیم‌گیری‌های مهم با اوست(کبیری و همکاران 1397).

بر مبنای این نظریه می‌توان اینگونه نتیجه گرفت: با توزیع مناسب منابع ارزشمند در جامعه در میان مردان و زنان، می‌توان به ایجاد روابط صحیح و منطقی کمک کرد. در واقع به هر میزان منابع ارزشمنداقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به صورت برابر در اختیار زوجین قرار گیرد، احتمال بروز خشونت در میان آنها می‌تواند کمتر شود.

از نظر بوردیو[14]، مفهوم خشونت نمادین با مفهوم «سرمایه نمادین» پیوند کاملى دارد. در واقع، خشونت یا قدرت نمادین صرفا یک ظرفیت و امکان اعمال قدرت یا خشونت است، اما همین امکان سبب مى‏شود که افراد به شدت رفتارهاى خود را کنترل کرده و خود را با منشأ بروز آن خشونت هماهنگ کنند. البته چنین خشونتى مى‏تواند سطوح کارایى بسیار پایین یا بسیار بالایى داشته باشد که این امر بستگى به سرمایه شخص، یعنى مجموعه‏اى از سرمایه‏هاى اجتماعى (روابط و مناسبات)، اقتصادى (ثروت)، نمادین (کاریزمایى و حیثیت اجتماعى) و فرهنگى (تحصیلات، دانش و مهارت‏هاى فرهنگى) دارد. بنابراین، خشونت نمادین براى نایل شدن به هدف خود باید بتواند از شکل صریح و تعارض مستقیم به شکلى غیرمستقیم درآید. خشونت نمادین، خشونت تحمیل‏کننده اطاعت‏هایى است که نه فقط به مثابه اطاعت درک نمى‏گردند، بلکه با اتکا بر «انتظارات جمعى» و باورهاى از لحاظ اجتماعى درونى‏شده فهمیده مى‏شوند. بنابر نظریه خشونت نمادین، خشونت‏هایى در جامعه وجود دارند که تحت تأثیر باورهاى فرهنگى اصلاً خشونت به شمار نمى‏آیند و حال این که بسیارى از خشونت‏هاى آشکار دیگر نیز ریشه در آنها دارند( ابراهیمی پور، 1390 :16).

مفهوم  نقش‌های جنسیتی (مردانگی و زنانگی) توسط جامعه‌شناس آمریکایی تالکوت پارسونز[15] بیان شد: کسی که اظهار داشت تمایز اجتماعی یکی از الزامات جامعه است و تقسیم کار در خانواده بین زن و مرد از الزامات اساسی اجتماعی شدن کودکان است. نهادهای خانواده، رسانه‌ها، گروه‌های همسالان و مدرسه عوامل اصلی اجتماعی شدن کودکان هستند. کودکان به واسطه تعامل با این نهادها نقش مناسب جنسیتی را یاد می‎گیرند و مرد یا زن می‎شوند. نکته قابل ملاحظه آن که امروزه نقش‌های جنسیتی سنتی و مرسوم کمتر مورد پذیرش زنان جوان جامعه است و برخی از آنها، نقش‌های جنسیتی متفاوتی از آنچه جامعه الزامی می‌داند را انتخاب نموده‌اند( یعقوبی دوست و عنایت،1392).

مطالعه مسئله خشونت خانوادگی و ارائه راه حل‌های علمی وکاربردی برای کاهش آن می‌تواند در حفظ و ارتقای سلامت جامعه و خانواده نقش اساسی و تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. در این راستا پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سوال است که در میان نمونه‌ای از زنان و مردان متأهل ناراضی از زندگی خانوادگی معنا، دلایل و پیامدهای خشونت زنان و مردان متأهل علیه همسران خود در شهر اصفهان چیست؟.

روش پژوهش

این پژوهش با رویکرد و شیوه‌ای کیفی به کمک روش تحلیل مضمون یا تحلیل تماتیک انجام شده است. روش مزبور فرایند شناسایی الگوها یا تم‌ها در بطن داده‌های کیفی است (قاسمی و‌ هاشمی،8:1398). هدف‌ تحلیل تماتیک، شناسایی تم‌ها یا الگوها در داده‌های مهم است. پژوهشگران از این تم‌ها برای پاسخ به سؤالات پژوهش یا ارائه مطالبی پیرامون مسئله تحقیق استفاده می‌کنند‌(ماگویره و دلاهانت[16]:2017). در این مقاله نیز تلاش شده است از طریق استنباط و استخراج مضامین پایه، سازمان‌دهنده و فراگیر، الگوهای معنایی و شبکه مضامین نهفته در سخنان زنان و مردان خشونت‌دیده آشکار شود. افراد مشارکت‌کننده در این تحقیق، 15 نفر شامل 7زن و 8 مرد ساکن شهراصفهان که دارای سن 28تا68 بوده و از اردیبهشت ماه تا تیرماه سال 1400 به دادگاه خانواده واقع در دادگستری شهر اصفهان (شعبه مرکزی ؛ شهید نیکبخت) مراجعه کرده‌اند. مشارکت‌کنندگان به صورت هدفمند و بر اساس ملاک‌های متأهل بودن، سکونت در اصفهان و قرار داشتن در معرض خشونت خانوادگی به ویژه از سوی همسران انتخاب شدند. در این فرایند کوشش شده در انتخاب نمونه‌ها بیشترین گوناگونی لحاظ و افراد  مشارکت‌کننده، از بین گروه‌های مختلف، شامل زنان و مردان متأهل با سطح تحصیلات مختلف، وضعیت سنی و وضعیت اشتغال متفاوت، انتخاب شوند.آنچه در نمونه‌گیری هدفمند اهمیت دارد، انتخاب نمونه‌هایی است که بتوانند» توصیف غنی« از تجربۀ زیستۀ خویش را دربارۀ پدیدۀ‌ مورد نظر (در اینجا قربانی خشونت خانوادگی بودن) در اختیار پژوهشگران قرار دهند. داده‌های این پژوهش با استفاده از مصاحبه‌های نیمه ساختارمند جمع آوری شد؛ مصاحبه‌هایی که براساس  گفت وگوی همدلانه میان پژوهشگر و مشارکت‌کننده شکل گرفت و براساس  شرایط، هر مصاحبه به مدت 30 تا70 دقیقه ادامه داشت. مصاحبه‌ها تا مرحله دست یافتن به اشباع نظری، که تقریباً از مصاحبه دوازدهم آغاز شده بود، ادامه یافت و در نهایت برای رعایت احتیاط و حصول اطمینان بیشتر از تکمیل اطلاعات مورد نظر، با پانزده مصاحبه کار جمع‌آوری اطلاعات به پایان رسید. برخی از سوالات پرسیده شده از مشارکت‌کنندگان در جهت فهم معنا، علل و دلایل و سرانجام پیامدهای خشونت خانوادگی به ویژه از سوی همسران نسبت به یکدیگر در نمونه مورد مطالعه از این قرارند: لطفاً بفرمایید دلیل حضور شما در دادگاه چیست؟ آیا همسر شما رفتاری داشته که باعث آزار و آسیب جسمی و یا روحی شما شود؟ اگر بله؛ فهم و برداشت شما از این رفتارهای همسرتان چیست؟ به نظرتان دلیل و علت این رفتارها چه بوده است؟ در حال حاضر از بابت رفتار ناراحت‌کنندۀ همسرتان برای شما چه مسائل و مشکلاتی به وجود آمده است؟

شایان ذکر است برای تشخیص آسان‌تر و سهولت ارجاع عبارات مصاحبه به مشارکت‌کنندگان، برای ایشان نام مستعار انتخاب شد (نگاه کنید به جدول شماره 1). ضمناً هیچگونه طبقه‌بندی خاصی در مورد مشاغل مشارکت‌کنندگان، مورد نظر نبوده و صرفاً آن چه خود اظهار داشته‌اند در جدول(1)، درج شده است.

بیشتر مصاحبه‌ها  با اجازۀ مشارکت‌کنندگان ضبط‌ و به افراد اطمینان  داده  شد که همه اطلاعات آنها، محرمانه و تا پایان پژوهش در اختیار پژوهشگران محفوظ می‌ماند. مکان مصاحبه‌ها با هماهنگی پژوهشگران و مشارکت‌کننده تعیین و در بیشتر موارد با توجه به خواست آنها، مصاحبه بیرون از محیط دادگستری شهر اصفهان انجام می‌شد. در فرآیند تحلیل داده‌ها، چارچوب و روش  6 مرحله‌ای براون  و کلارک[17](2006) مورد توجه محققان بوده و از این الگو پیروی شده است.

جدول شماره 1. مشخصات فردی و خانوادگی افراد مشارکت‌کننده در پژوهش

شماره مشارکت‌کننده

سن

تحصیلات

شغل

مدت تأهل

تعداد فرزند

1

38

دیپلم

مشاغل خانگی-قالی بافی

8

1

2

45

کارشناسی

کارمند شرکت نفت

14

2

3

68

زیر دیپلم

بازنشسته

43

3

4

39

پزشکی

پزشک

1

0

5

34

کارشناسی

آزاد

5

1

6

28

کارشناسی ارشد

دانشجو

6

0

7

28

کارشناسی

خانه دار

2

0

8

50

کارشناسی

مدرس

28

3

9

37

کارشناسی ارشد

آزاد

7

1

10

32

کارشناسی ارشد

بازاریاب شرکت دولتی

4

0

11

30

کارشناسی

معلم

4

0

12

42

کارشناسی

آزاد

12

1

13

55

زیر دیپلم

آزاد

25

3

14

49

زیر دیپلم

خانه دار

30

5

15

55

زیر دیپلم

بازنشسته

30

5

یافته‌ها

پس از مطالعه عبارات مرتبط با خشونت خانوادگی، گویه‌ها و مفاهیم مشابه در قالب مضامین پایه دسته‌بندی و درادامه مضامین سازمان‌دهنده با ارتباطات معنایی و وجوه مشترک تعیین شدند. سرانجام از مضامین سازمان‌دهنده، مضامین فراگیر استخراج شده است.تجزیه و تحلیل یافته‌های پژوهش در راستای پاسخ به سوالات نشان می‌دهد، خشونت خانوادگی شامل 16 مضمون سازمان‌دهنده و 7 مضمون فراگیر است که در ادامه در قالب جدول و نمودار شبکه مضامین به آنها اشاره شده است.

جدول 2. مضامین استخراج شده در فرآیند پژوهش از مضمون پایه تا سازمان‌‌دهنده و فراگیر (معنا، دلایل و پیامدها)[18]

گویه‌ها یا مضامین پایه

مضامین سازمان دهنده

مضامین فراگیر

افشای رازهای خصوصی

ایجاد رنج و ناراحتی جسمی یا روحی

آسیب دیدگی جسمی و روانی و احساس نادیده گرفته شدن

لجبازی و تلافی‌جوئی

  شک و تردید به همسر

نظارت و کنترل بیش از حد نسبت به همسر

خودداری از ارتباط رضایت بخش(عاطفی و جنسی)

صدمه جسمی و روحی

زیر پا گذاشتن علائق همسر

عدم توجه به نیازهای همسر

بی تفاوتی نسبت به همسر

 بی‌احترامی به همسر و خانواده او

نداشتن حق اظهار نظر و تصمیم گیری

نگاه یکجانبه ی مادی به زندگی

نگاه ابزاری به زندگی خانوادگی

تبدیل کانون محبت‌آمیز خانواده به کانون مشاجره

قراردادن خانواده به عنوان وسیله کسب ثروت و قدرت

بی‌اعتنایی به حریم و حرمت خانواده

به حاشیه رفتن زندگی مشترک

از بین رفتن آسایش و آرامش

عدم محبت و صمیمیت میان همسران

ضعیف پنداشتن جنس زن

اقتدارگرائی سنتی مردان

ناهمسان همسری در زمینه خلق و خو و منش

قیّم دانستن مردان نسبت به زنان

بی توجهی نسبت به نقش همسری

فردگرایی خودخواهانه

عدم مسئولیت پذیری

خود محوری

عدم تفاهم فکری

نداشتن تفاهم فکری و اخلاقی

فقدان درک و فهم مشترک

سوء استفاده زنان از مردان

برتری‌جوئی یک سویه زنان

میل شدید به آزادی‌های فردی و اجتماعی

مداخله خانواده همسر در موضوعات شخصی

دخالت نابجای خانواده همسر

نقش آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر

خود برتربینی همسر و خانواده او

حرف شنوی همسر از دیگران

تصمیم‌گیری خانواده همسر برای زندگی مشترک

ایجاد دوگانگی میان همسران توسط خانواده‌ها

 ایجاد فشار روحی روانی از طریق فرزندان

استفاده ابزاری از فرزندان

اولویت بخشی به فرزندان

ورود فرزندان به حریم زن و شوهر

احساس ناتوانی در پاسخ به نیازهای همسر

مواجه بودن با مشکلات و ناتوانی در پاسخگویی مناسب

عدم قدرت تصمیم‌گیری و توان پاسخ‌دهی

نبود ابتکار عمل ناشی از اجبار و محدودیت

 افزایش مشکلات اقتصادی و معیشتی

آماده نشدن جوانان برای ازدواج توسط نهادهای اجتماعی

فقدان آموزش مهارت‌های تشکیل خانواده و زندگی مشترک

ساختارهای تحمیلی و خشونت‌آفرین جامعه

نداشتن همسرگزینی به هنگام، آگاهانه و آسان

نداشتن مهارت کنترل و مدیریت خشم

الگوگیری نادرست از رسانه‌های جمعی

‌ریشه‌یابی نشدن مشکلات همسران توسط دادگاه خانواده

سیستم قضائی و تنبیهی غیربازدارنده از خشونت

وضع قوانین ناکارآمد و یکطرفه

منفعت گرایی وکلا و مشاورین خانواده

ضرب و جرح منجر به نقص عضو

پیامدهای فردی آزاردهنده 

شکل‌گیری چرخه متوالی و به هم پیوسته خشونت در همه ابعاد و سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی

از کار افتادگی جسمی و روحی

احساس درماندگی و افسردگی مزمن و خودکشی

پناه آوردن به داروهای روانگردان، الکل، موادمخدر، قمار،فالگیری و روابط غیر اخلاقی

ناکارایی در محیط شغلی

بی احترامی همسران به یکدیگر و ایجاد فشار روانی

پیامدهای خانوادگی آزاردهنده

تشدید و تداوم بی‌توجهی به نیازهای طرفین

نارسائی در تربیت فرزندان

تضعیف شرافت، عزت نفس، منزلت خانوادگی

احساس عدم کفایت در مدیریت خانواده

افزایش انواع آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد

پیامدهای اجتماعی آزاردهنده

تشدید مسائل فرهنگی، اقتصادی، امنیتی جامعه

افزایش هزینه‌های کنترل و ایجاد نظم اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1- نتیجه تجزیه و تحلیل مصاحبه‌ها درباره معناشناسی و فهم مفهوم خشونت خانوادگی در مردان و زنان متأهل، دربردارنده چهار مضمون سازمان‌‌دهنده و دو مضمون فراگیر زیر است‌:

» آسیب دیدگی جسمی و روانی و احساس نادیده گرفته شدن«

این مضمون فراگیر از دو مضمون سازمان دهنده؛ »ایجاد رنج و ناراحتی جسمی یا روحی« و »عدم توجه به نیازهای همسر« تشکیل شده است. از نظر برخی از مردان و زنان مشارکت‌کننده در این پژوهش، معنا و مفهوم خشونت همسران به مثابه ی هر نوع عمل آسیب رسان از سوی همسر است که موجب ایجاد مسئله در روابط آنهاست و نتیجه آن باعث از دست دادن محبت،آرامش واحترام در خانواده است. در واقع فهم خشونت همسران به مثابه رفتاری است که باعث ایجاد رنج و ناراحتی شدید در آنها شده است. عموم مردان و زنان مشارکت‌کننده در پژوهش معتقدند همسر آنها با اعمال خشونت، باعث ایجاد انزجار و احساس تنفر در محیط خانه شده است. مشارکت‌کننده شماره11، آقا 30ساله می‌گوید:

((چیزی که من را آزار می‌داد دخالت‌های خیلی زیاد خانواده‌اش مخصوصاٌ مادرش تو زندگی ما بود. مثلا مادرش از جزئی‌ترین حرف‌های خصوصی بین ما باخبر بود همیشه و من هم که اعتراض می‌کردم فایده نداشت بازم کار خودش می‌کرد. حرف اصلا گوش نمی‌داد و اعصاب من را مدام با لجبازی‌هاش خرد می‌کرد. هرچی برای من مهم بود اون برخلافش عمل می‌کرد. می‌گفتم دوست ندارم فلان جا بدون من بری می‌رفت. فلان کار را نکن بد تر می‌کرد. این کارهاش من را آزار داده و باعث شده تصمیم به جدائی بگیرم)) و مشارکت‌کننده شماره10، خانم 36 ساله می‌گوید: ((نمی‌تونه راحت صحبت و گفتگو کنه اگر کمترین موضوعی خلاف باب میلش و نظرش باشه شروع میکنه به بهانه گیری و جر و بحث، منم اگر حرفی بزنم که درگیری پیش میاد و زد و خورد ولی اگر حرفی نزنم و سکوت کنم خودش آروم میشه.))

»تبدیل کانون محبت‌آمیز خانواده به کانون مشاجره«

این مضمون فراگیر از دو مضمون سازمان‌دهنده؛ »نگاه ابزاری به زندگی خانوادگی« و
»به حاشیه‌رفتن زندگی مشترک« تشکیل شده است. تحلیل مصاحبه‌ها نشان می‌دهد برای بیشتر مشارکت‌کنندگان، فهم خشونت همسران به مثابه رفتاری است که باعث ایجاد خشم و ناراحتی شدید در آنها شده است. عموم مردان و زنان مشارکت‌کننده در پژوهش معتقدند همسر آنها با اعمال خشونت، علیه مناقع و ارزش‌های آنها  اقدام کرده است. که ادامه. مشارکت‌کننده شماره4، خانم 39 ساله می‌گوید: ((بعد از 5 ماه از عروسی، شوهرم هیچ چیزی برای خانه خرید نمی‌کند همه کاری می‌کندکه من بدون درخواست مهریه از خونه بزنم بیرون .اصلا فکرش اینه که پول جمع کند.  بابای من مگر چقدر توان داره، هنوز داره قسط وام جهیزیه من را میده. باباش زنگ زده میگه  اگر دامادتان را دوست دارید باید برای اینا هم گوشت و مرغ بخرید. 5 ماه است داره با من اینجوری رفتار می‌کنه دیگه دارم احساس خطر می‌کنم ، اصلا تو اون خونه تپش  قلب گرفتم. این دیگه نمی‌خواد زندگی کند. وقتی مقابل فامیل منو اینقدر خراب کردن، مقابل همسایه منو خراب کردن . جلوی همه نشستن میگن سر پسر ما داد میزنه. خودش دیگه نمی‌خواد  اومده من را اذیت کنه.)) و مشارکت‌کننده شماره14، خانم 49 ساله می‌گوید:

((30 ساله که هراتفاقی افتاد تو خودم ریختم گفتم آبروم حفظ بشه، بچه‌ها کوچک‌اند. هیچی نمی‌گفتم. اما الان دیگه طاقت ندارم. دیگه پیش خودم گفتم برم بنزین بگیرم بریزم، خودم رو آتش بزنم. ادامه این زندگی هیچ نفعی نداره،خسته شدم دیگه.))

2- نتیجه تجزیه و تحلیل مصاحبه‌ها درباره شناخت علت‌ها و دلایل خشونت در میان مردان و زنان متأهل، دربردارنده نه مضمون سازمان‌‌دهنده و چهار مضمون فراگیر زیر است:

» ناهمسان همسری در زمینه خلق و خو و منش «

این مضمون فراگیر از مضامین سازمان‌دهنده؛ » اقتدارگرائی سنتی مردان«، » فردگرایی خودخواهانه«، » نداشتن تفاهم فکری و اخلاقی« و »برتری‌جوئی یک سویه زنان« تشکیل شده است.

مردان و زنان مشارکت‌کننده در پژوهش تأکید داشتند که همسران آنها به جهت محیط و محتوای آموزشی، تربیتی و جغرافیایی مختلف، جهان بینی، ادراک و رفتار متفاوتی نسبت به موضوعات مختلف داشته و تفاهم و یکسان همسری در آنها وجود ندارد. بنابراین آنها، این نوع اداراک و خلق و خو و منش متفاوت را یکی از علل و دلایل خشونت خانوادگی فهم می‌کنند. مشارکت‌کننده شماره8،آقای 50ساله می‌گوید: ((درسته می‌گه من قوی‌ام و من تحصیل کردم و بالارفتم و فلان. ولی بازم هرجور حساب کنی زن ضعیف تر است از مرد. نیاز دارد پشتیبانی بشه.)) و مشارکت‌کننده شماره9، خانم 37 ساله می‌گوید: (( من اولویتم تو زندگی این بچه است. الان اگر اینجا(دادگاه) هستم به خاطر آینده این بچه است. نمی‌خوام بابایی داشته باشه که تعهدی به زندگی نداره.)) یا و مشارکت‌کننده شماره4، خانم 39ساله می‌گوید: ((فکر می‌کنه چند بار که ریش سفید فرستادیم جلو ما باید مدام نازش را بکشیم اصلاً نمی‌بینه که این زندگی وسطه، منطق را بگزاره وسط. نمیبینه مثل یک دختر 14 ساله که ناز می‌کنه هرچی نازش را بکشی تازه بیشتر قهر می‌کنه اینجوری شده.  من نشستم باهاش حرف زدم این یک آدم یاغی است. فایده نداره منطق اصلاً سرش نمیشه. رفتیم مشاوره خیلی بدتر شد تازه مثلا ً قبلا زودتر می‌آمد خونه حالا دیرتر میاد.)) یا مشارکت‌کننده شماره12، آقا 42 ساله می‌گوید: ((خودش و خانواده‌اش حرفشون را می‌زنن ولی میگن تو جواب نده. حتی حرف معمولی من تو خانواده‌اش چون ریش سفید نیست فایده ندارد. مشاوره هم بدون خروجی است و نمی‌پذیره. خانواده شان زن سالاراند.))

»نقش‌آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر«

این مضمون فراگیر از دو مضمون سازمان دهنده»دخالت نابه جای خانواده همسر« و » استفاده ابزاری از فرزندان« تشکیل شده است. در مصاحبه با مردان و زنان مشارکت‌کننده در  پژوهش مشخص شد،  خانواده همسر و فرزندان در مسئله آفرینی در روابط خصوصی همسران و ایجاد خشونت خانوادگی نقش پر رنگی دارند. افراد خشونت دیده، دخالت‌های نابه جای خانواده همسر و سوء استفاده از فرزندان در روابط خانوادگی را، یکی از علل و دلایل خشونت خانوادگی فهم و بیان می‌کنند. مشارکت‌کننده شماره1، 38 خانم ساله می‌گوید:(( اگر من هم بخوام برم سر زندگی پدرم نمی‌گذاره. پدرم میگه: چون این مرد دروغ گفته که خانه دارد ولی ندارد پس خیانت کرده)). همچنین مشارکت‌کننده شماره11، آقا 30 سال می‌گوید: ((زندگی خوبی داشتیم اما دخالت‌های زیاد و نابه جای خانواده خانمم زندگیم رو خراب کرد. البته خانواده من هم تأثیر داشتند چون به هر حال نمی‌تونستند جواب کارهای اونا را ندن. اختلاف خانواده‌ها به ما هم رسید.)) خانمم بیشتر برای کسای دیگه زندگی می‌کنه تا خودمون، همش نگران کسی ناراحت نشه، به من مدام میگفت این کار را بکن چون زشت که انجام ندی اگر اقوام ما بفهمن زشته. مشارکت‌کننده شماره9، خانم37 ساله می‌گوید: ((مشکل من اینه که تصمیمات زندگی  ما را بقیه می‌گیرن.حرف‌های من اصلاً فایده نداشت براش، فقط و فقط حرف مادرش را گوش می‌داد و خیلی برای اون زندگی می‌کرد. وقتی مامانش به من اهانت می‌کرد شوهرم تایید می‌کنه. اگر به مادرش می‌گفت این زن من است به زن من اهانت نکن و جواب او را می‌داد و از من حمایت می‌کرد خوب بود. ولی مدام از مادرش حرف شنوی داره و خط میگیره.)) مشارکت‌کننده شماره8،  آقای 54 سال می‌گوید: ((به من گفت بگزار بچه‌هام بزرگ شن می‌دونم چه بلایی سرت بیارم. مدام دوگانگی ایجاد می‌کند این خانم در خانواده بین من و فرزندانم. پسرم به من گفت بابا یک کاری بکن شما نمی‌تونی با مامان کنار بیای و جنگ اعصاب باهم دارید (من گفتم :من جنگ ندارم مامانت توقع زیاد داره). گفت بیا خانه را به مامان بده به اسمش کن و مهریه اش را هم بده.)) و مشارکت‌کننده شماره2، آقا 45 ساله می‌گوید: ((بدون اجازه من با پسر 11 ساله ام اومدن اصفهان، پسرم زنگ زده از من پول می‌خواد بهش می‌گم کجایی میگه آمادیم اصفهان منزل پدر بزرگ . من از این گذشتم چیزی نگفتم که چرا بدون اذن من رفتی. گفتم من هرچی دارم و ندارم مال تو و بچه‌هاست.))

» عدم قدرت تصمیم‌گیری و توان پاسخ‌دهی «

این مضمون فراگیر از یک مضمون سازمان‌‌دهنده »مواجه بودن با مشکلات و ناتوانی در پاسخگویی مناسب «تشکیل شده است. مردان و زنان خشونت دیده دسترسی نابرابر به منابع قدرت را یکی از دلایل و عوامل خشونت خانوادگی فهم می‌کنند. تحلیل این مضمون بیانگر این نکته است که، افراد به موجب برخورداری از برخی جایگاه‌های اجتماعی و یا حدی از قدرت و ثروت، می‌توانند دست به خشونت زده و یا در صورت نداشتن جایگاه و قدرت لازم در جامعه، به جهت نداشتن توان و قدرت پاسخ دهی، مورد خشونت قرار می‌گیرند. در این رابطه مشارکت‌کننده شماره10، خانم32ساله می‌گوید: ((یعنی احساس می‌کنم در برابر کسی قرار گرفتم که همه قوانین را بلده و خوب می‌دونه چکار کنه که گیر قانون نیوفته.بد تر از همه در برابر رفتارش هیچکاری نمی‌تونم انجام بدم.)) یا مشارکت‌کننده شماره11، آقا 30 ساله می‌گوید: ((موقع خرید‌های ازدواج که شد ما برای دخترشان از بهترین مکان‌ها و گران ترین لباس‌ها و اجناس خرید کردیم ولی اونا مارا بردن پایین ترین نقطه شهر و حتی خودشون از قبل اجناس را انتخاب کرده بودن فقط گفتن تو تنها بدون خانواده بیا بریم خرید.خوب این موضوع خیلی برای من گران تمام شد)).

»ساختارهای تحمیلی و خشونت آفرین جامعه«

این مضمون فراگیر از دو مضمون سازمان دهنده» فقدان آموزش مهارت‌های تشکیل خانواده و زندگی مشترک« و»سیستم قضائی و تنبیهی غیربازدارنده از خشونت« تشکیل شده است. مردان و زنان خشونت دیده معتقدند، عدم کفایت تسهیلگران اجتماعی و یا نقص در فرآیند اجتماعی شدن صحیح، می‌تواند عاملی باشد برای ایجاد و اعمال انواع خشونت خانوادگی همسران علیه آنها. از نگاه مشارکت کنندگان، بسترهای اجتماعی موجود می‌تواند باعث ایجاد و تشدید خشونت خانوادگی باشد. مشارکت‌کننده شماره10، خانم 32 ساله می‌گوید: ((واقعا زندگی باهاش سخته تا وقتی که با خانواده خودشه، خیلی راحت و خوش برخورده ولی هرموقع اومده سمت ما مهمونی بعدش ما دعوا داشتیم و حتی زد و خورد توی ماشین. به نظرم هنوز بچه است و کوچک مانده.حتی فکر بچه دار شدن این مدت نکردم. واقعا نامتعادله و اگر عصبانی بشه خطرناک میشه، نمی‌دونم چرا  با این روحیات، ازدواج کرده.)) و مشارکت‌کننده شماره6، خانم 28ساله می‌گوید: ((خیلی خشونت‌هایی که روی من اجرا میکنه، قبلاً تو فیلم‌های مختلف دیده؛ بهش میگم مجبوری این جور فیلم‌های خشن رو ببینی و بعد روی من اجرا کنی؟!. )).

مشارکت‌کننده شماره12، آقا 42 ساله می‌گوید: ((حل مشکل مردم برای این دادگستری مهم نیست. بجای این که برای نفقه، زود مرد را بندازن زندان،  یک گفتگو بکنن شاید مشکل حل شه. این دادگاه نمی‌دونم چرا درک نمی‌کنه و بفهمد درد و مشکل مردم چیه تا مشکل حل شود. وکیل‌ها هم که دنبال این هستند، ی زندگی رو برای چند میلیون پول راحت بهم بریزن، خیلی راحت به خانم من پیشنهاد می‌داد تو دادگاه که چکار کن تا بتونی طلاقت را با مهریه کامل بگیری.)) و یا مشارکت‌کننده شماره13، آقا 55ساله می‌گوید:((در مورد مشکلی که با خانمم داشتم، قاضی نگفت چه اختلافی دارید و سریع نوشت کارشناسی و تو روی ما ایستاد و برای اینا نفقه تعیین کردن و از همان موقع اختلاف و درگیری را پایه ریزی کردن برای ما.))

3- نتیجه تجزیه و تحلیل مصاحبه‌ها درباره پیامدها و تبعات خشونت در میان مردان و زنان متأهل، دربردارنده سه مضمون سازمان‌‌دهنده و یک مضمون فراگیر زیر است :

» شکل‌گیری چرخه متوالی و به هم پیوسته خشونت در همه ابعاد و سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی«

این مضمون فراگیر از سه مضمون سازمان‌‌دهنده »پیامدهای‌ فردی آزاردهنده«، »پیامدهای ‌خانوادگی آزاردهنده« و »پیامدهای اجتماعی آزاردهنده« تشکیل شده است. در پیامد اصلی خشونت‌خانوادگی شکل‌گیری نوعی چرخه مداوم خشونت بر اساس اتخاذ راهبرد انتقام‌گیری و تلافی‌جوئی است. این چرخه با عمل خشونت‌آمیز یک طرف شروع شده و با عکس العمل خشونت بار طرف دیگر ادامه می‌یابد به گونه ای که ممکن است از خشونت اخلاقی آغاز شده و به خشونت روانی، جسمی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. بنابراین مهمترین پیامد خشونت خانوادگی، ادامه یافتن خشونت در یک چرخه متوالی و با موضوعات مختلف از حوزه فردی تا خانوادگی و اجتماعی خواهد بود. مشارکت‌کننده شماره12، آقا 42ساله می‌گوید: ((یک شب خواستم کارت بانکی را از خانمم بگیرم خانم در ورودی ساختمان را محکم زد و یکم درگیر شدیم، زدم به صورتش نزدیک بود دماغش شکسته شود،افتاد زمین و بعد هم رفت تقاضای دیه کرد.)) و مشارکت‌کننده شماره7، خانم 28ساله می‌گوید: ((من که نمی‌تونم بشینم او هرکاری می‌خواد بکنه و منو بزنه، چند بار هم من اونو زدم. یعنی اون زد توصورتم منم زدم تو صورتش و تو پاهاش.)) یا مشارکت‌کننده شماره1، خانم 38 ساله می‌گوید: ((شوهرم یکبار به بابام زنگ زد و هرچی دلش خواست به بابام گفت(فحش ناموسی)، مامانش هم(مادر شوهر) به من گفته عقب مانده.))  و فریبز44ساله می‌گوید: ((چند وقت پیش باهاش تماس گرفتم گفتم صرف آبروی دختر من، رفتارت رو اصلاح کن؛ به من میگه دیوانه، میگه روانی آمده توی گوش من زده.چند وقت پیش حمله ور شد به من و گفت آبرو برات نمیزارم.به دخترم میگه برو بیرون بدون اجازه پدر که من را عصبانی کند، دخترم 20 سالشه. اگر بخواهد دخترم را هم از من بگیرد من قانون و قرآن فراموش می‌کنم. من به خاطر دخترم خودم را هم می‌سوزنم.)) و  مشارکت‌کننده شماره5، آقا 34 ساله می‌گوید((بعد از یک مدت زندگی مشترک، دیدیم مثل قبل نیست، مدام می‌خوابه فکر کردم مشکلی شاید داره، نگو اول اعتیادش بود. به مرور متوجه شدم داخل وسایلش قرص‌های آرام بخش هست.  بعد که بچه را خدا به ما داد، دیدم بچه مثل بچه‌های دیگه نیست بخنده و عادی باشه . تو شش ماهگی تشنج کرد،  به خاطر اینکه مادرش هم تو حال اعتیاد خودش بود، سر موقع داروهاش را نداد و رسیدگی به او نشد، بچه به لحاظ ذهنی کند ذهن شد و  الان تو بهزیستی نگهداری میشه)).

 

بحث و نتیجه‎گیری

بروز مسائل اجتماعی از جمله خشونت خانوادگی ،  به ویژه همزمان با تغییرات اجتماعی و فرهنگی عمدتاً بین‌الملی در سال‌های اخیر، نتیجه عوامل مختلفی است که با شناخت صحیح و کنترل این عوامل می‌توان نسبت به کاهش خشونت خانوادگی اقدام کرد.  از منظر جامعه شناسی هر کوششی در زمینه  فهم  خشونت خانوادگی، مستلزم در نظرگرفتن  ماهیت  خانواده  به عنوان یک جزء متصل به کل جامعه است.

هدف اصلی پژوهش حاضر، استخراج مضامین مرتبط با معنا، دلایل و پیامدهای خشونت زنان و مردان متأهل علیه همسران خود در شهر اصفهان بود. بنابراین در راستای پاسخ به سوالات پژوهش، هفت مضمون فراگیر «آسیب دیدگی جسمی و روانی و احساس نادیده گرفته شدن» ، «تبدیل کانون محبت‌آمیز خانواده به کانون مشاجره» ، «ناهمسان همسری در زمینه خلق و خو و منش»، « نقش آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر» ، «عدم قدرت تصمیم گیری و توان پاسخ دهی» ، «ساختارهای تحمیلی و خشونت‌آفرین جامعه» و «شکل‌گیری چرخه متوالی و به هم پیوسته خشونت در همه ابعاد و سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی»دسته بندی شده است.

طبق تحلیل نتایج به‌دست آمده و در پاسخ به سؤال معناشناسی و فهم مفهوم خشونت خانوادگی در مردان و زنان متأهل شهر اصفهان، به نظر می‌رسد معنای خشونت خانوادگی میان مردان و زنان به صورت کلی مشترک است. چرا که هر دو به مضامین «آسیب دیدگی جسمی و روانی و احساس نادیده گرفته شدن» و «تبدیل کانون محبت‌آمیز خانواده به کانون مشاجره» اشاره دارند. البته، تجارب و مصادیق خشونت خانوادگی در مردان و زنان متفاوت بوده که این موضوع به روحیه، فیزیک، قدرت جسمی و کلیشه‌های زنانه یا مردانه مرتبط است. این بخش از نتایج با پژوهش‌های سعیدی و همکاران(1399) و جان آبادی (1395) هماهنگی دارد. به نظر سعیدی و همکاران او "نوع تجارب زنان در زمینه خشونت، در نهایت تعریف شان را از خشونت علیه زن جهت می‌دهد".  همچنین جان آبادی (1395)معتقد است. "تجربه  مردان و زنان از خشونت خانگی متفاوت است به طوری که مردان به ترتیب بیشتر خشونت روانی، اجتماعی، جنسی، فیزیکی، اقتصادی و زنان بیشتر خشونت اجتماعی، اقتصادی، جنسی، فیزیکی و روانی را تجربه می‌کنند".

در ادامه تحلیل نتایج، و در راستای پاسخ به سؤال علل و دلایل خشونت‌خانوادگی، چهار مضمون  فراگیر »ناهمسان همسری در زمینه  خلق و خو و منش «، » نقش آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر« ، »عدم قدرت تصمیم‌گیری و توان پاسخ‌دهی« و »ساختارهای تحمیلی و خشونت آفرین جامعه« از سوی مشارکت‌کنندگان بیان و توسط پژوهشگران استخراج شده است.

مضمون فراگیر »ناهمسان همسری در زمینه  خلق و خو و منش «شامل چهار مضمون سازمان دهنده»اقتدارگرائی سنتی مردان‌«، »فردگرایی خودخواهانه«، » نداشتن تفاهم فکری و اخلاقی« و »برتری‌جوئی یک سویه زنان« است که نشان می‌دهد در خانواده به‌عنوان یک‌  نهاد اجتماعی، هرگونه اختلاف اساسی و عدم تفاهم در خلق و خو ومنش همسران می‌تواند زمینه وقوع رفتارهای خشونت بار را فراهم آورد. نتایج این مضمون با نتایج پژوهش ابراهیمی (1399) که نشان می‌دهد "در خانواده‌های سهل‌انگار، به دلیل ضعف شناخت اعضاء از یکدیگر و فقدان فضای گفتگو تنش در میان افراد افزایش پیدا می‌کند"، هماهنگی دارد. در این راستا همفکری و تلاش در جهت رسیدن به تفاهم، همفکری و همدلی همسران و مهمتر از آن دقت در انتخاب همسر می‌تواند از ایجاد و اِعمال خشونت خانوادگی جلوگیری نماید.

مضمون فراگیر »نقش‌آفرینی منفی فرزندان و خانواده همسر« که از دو مضمون سازمان‌‌دهنده  »دخالت نابه جای خانواده همسر« و »استفاده ابزاری از فرزندان« تشکیل شده است. در واقع به ناتوانی مردان و زنان در مدیریت مستقل زندگی و دخالت‌های نابه جا خانواده همسران و یا سوء استفاده از فرزندان برای اعمال فشار به همسر جهت دستیابی به اهداف شخصی اشاره دارد.  سعیدی و همکاران (1399) در پژوهش خود برای جستجوی علل وقوع خشونت خانوادگی، به مواردی مشابه دست یافته اند  :"زنان به دخالت خانواده مرد، ویژگی‌های شخصیتی و اخلاقی مرد، عدم شناخت کافی از یکدیگر و اندیشه‌های مردسالاری اشاره کرده‌اند". به این ترتیب می‌توان گفت دلایل وقوع برخی از خشونت‌های خانوادگی، نداشتن مهارت‌های مدیریت زندگی مشترک، عدم آشنایی با شیوه تربیت و رفتار صحیح فرزندان و عدم استقلال زوجین از خانواده و دخالت‌های مداوم و مخرب خانواده آنها است.

مضمون فراگیر »عدم قدرت تصمیم‌گیری و توان پاسخ‌دهی« ، دیگر مضمون تشریح‌کننده دلایل و عوامل خشونت خانوادگی است و از یک مضمون سازمان دهنده»مواجه بودن با مشکلات و ناتوانی در پاسخگویی مناسب« تشکیل شده است. بر این اساس، وقتی مردان یا زنان نسبت به همسران خود منابع بیشتری در اختیار داشته باشند، توان آن‌ها برای به کرسی نشاندن خواسته‌هایشان افزایش یافته و به عکس همسر آنها دچار ناتوانی در اعمال نظر خواهد شد. این افزایش توان، در فرایند تصمیم‌گیری درون خانواده رخ می‌نماید و مردان و زنانی که نسبت به همسران خود از پایگاه اجتماعی-اقتصادی بالاتر و منابع قدرت بیشتری برخوردارند، سهم بیشتری نیز در اخذ تصمیمات دارند. اگر شرکت در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری درون خانواده، عادلانه و بنا به اقتضاء نقش، جایگاه، حقوق و وظایف زنان و مردان صورت نگیرد،  ممکن است به ایجاد تعارض و در ادامه به افزایش خشونت خانوادگی منجر شود. بنابراین به نظر می‌رسد به هر میزان که، زنان یا مردان نسبت به همسر خود به منابع قدرت بیشتری از قبیل درآمد، تحصیلات و منزلت اجتماعی دست یابند، ممکن است هنجارهای اجتماعی از جمله همراهی و همدلی با همسر را زیر پا گذاشته و در مقابل علائق و نیازهای همسر خود مقاومت بیشتری نشان دهند. این یافته‌ها با "نظریه منابع ویلیام گود"  و پژوهش کبیری و همکاران(1397) مطابقت دارد. بر این اساس خانواده مانند هر نظام یا واحد اجتماعی دیگر دارای نظام اقتداری است و هر مرد یا زنی که به منابع مهم خانواده (مانند شغل، تحصیلات، درآمد و غیره) بیشتر از همسر خود دسترسی داشته باشد، می‌تواند شریک زندگی خود  را به فعالیت در جهت امیال خود مجبور کرده و تصمیم‌گیری‌های مهم را نیز خود به تنهایی انجام دهد.

مضمون فراگیر »ساختارهای تحمیلی و خشونت‌آفرین جامعه« از دو مضمون سازمان‌‌دهنده ؛ »فقدان آموزش مهارت‌های تشکیل خانواده وزندگی مشترک« و » سیستم قضائی و تنبیهی غیربازدارنده از خشونت« تشکیل شده است. مفاهیم استخراج شده از این مضمون با نظریه خشونت نمادین بوردیو و پژوهش ابراهیمی(1390)هماهنگی دارد. ابراهیمی معتقد است: خشونت‏هایى در جامعه وجود دارند که تحت تأثیر باورهاى فرهنگى اصلاً خشونت به شمار نمى‏آیند".این موارد در واقع بسترهای اجتماعی موجود در جامعه هستند که به نوعی خشونت خانوادگی را در مردان و زنان ایجاد، تقویت و تسهیل می‌کنند. بنابراین لازم است نهادهای حاکمیتی(قوه قضائیه، دولت و مجلس)و مردمی نسبت به شناسایی و حذف بسترهای ایجاد کننده خشونت در خانواده اهتمام ویژه داشته باشند. نقش رسانه‌ها و به ویژه صدا و سیما در آموزش مهارت‌های زندگی و نیز در جلوگیری از ترویج فرهنگ خشونت در جامعه، و تدوین قوانین بازدارنده و تنبیهی مؤثر در راستای کاهش خشونت خانوادگی، قابل توجه است.

در نهایت برای پاسخ به سؤال پیامدهای خشونت‌خانوادگی، مضمون فراگیر »شکل‌گیری چرخه متوالی و به هم پیوسته خشونت در همه ابعاد و سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی« از تحلیل نتایج مصاحبه با خشونت دیدگان، استخراج شده است.این مضمون فراگیر از سه مضمون سازمان‌‌دهنده »پیامدهای فردی آزاردهنده«، »پیامدهای‌خانوادگی آزاردهنده« و »پیامدهای اجتماعی آزاردهنده « تشکیل شده و بیانگر این نکته است که، پیامد اصلی خشونت خانوادگی شکل‌گیری نوعی چرخه مداوم خشونت بر اساس اتخاذ راهبرد انتقام‌گیری و تلافی‌جوئی است. این چرخه با عمل خشونت‌آمیز یک طرف شروع شده و با عکس العمل خشونت بار طرف دیگر ادامه می‌یابد به گونه ای که ممکن است از خشونت اخلاقی آغاز شده و به خشونت روانی، جسمی، جنسی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شود. بنابراین مهم‌ترین پیامد خشونت خانوادگی، ادامه یافتن خشونت در یک چرخه متوالی و با موضوعات مختلف از حوزه فردی تا خانوادگی و اجتماعی خواهد بود. این نتایج با پژوهش حسینی و همکاران (1399) و اله نوری و همکاران (1401)  هماهنگی دارد آنها معتقدند: "استراتژی‌های مشارکت‌‌کنندگان، مبارزه، انتقام‌جویی و انزواگزینی است که به گسست در روابط عادی خانواده و اثرات منفی روانی و ارتباطی منجر می‌شود." 

سایر پیامدهای ناشی از خشونت خانوادگی شامل ضرب و جرح منجر به نقص عضو، بی احترامی به یکدیگر، ایجاد فشار روانی ، بی‌توجهی به نیازهای طرفین، از دست دادن محبت، صمیمیت و آرامش، خدشه دارشدن شرافت و عزت نفس، کاهش منزلت خانوادگی و اجتماعی، گرایش به انواع آسیب‌های اجتماعی، احساس درماندگی، افسردگی مزمن، طلاق و در نهایت خودکشی است. همچنین پیامد خشونت خانوادگی در خصوص فرزندان قربانیان، ایجاد مشکلات تربیتی، افت تحصیلی، ایجاد رفتارهای نابهنجار، فرار از خانه و نفرت شدید نسبت به پدر و مادر است. از میان انواع خشونت خانوادگی، پنج نوع آن شامل »خشونت جسمی«، »خشونت روانی«، »خشونت جنسی«،  »خشونت اجتماعی« و »خشونت اقتصادی« پیشتر در پژوهش‌های دیگر ذکر شده‌اند. به نظر می‌رسد خشونت اخلاقی نوع تازه‌ای از خشونت خانوادگی باشد که می‌تواند یافته جدید این پژوهش به حساب آید. به اذعان مردان و زنان خشونت دیده، خشونت اخلاقی در فرآیند استقرار آرامش و صمیمیت خانواده ایجاد مشکل اساسی کرده و فراوانی  وقوع آن در مردان و زنان نگران کننده است. این نوع از خشونت مبتنی بر روحیه و خلق و خوی افراد مانند غرور، تعصب، لجبازی، عدم همراهی، تلافی جویی و اصرار و پافشاری بر اندیشه و رفتار غلط است که معمولاً در فرایند تربیت و اجتماعی شدن از گذشته و حتی در کودکی آموخته و تقویت شده، در رفتارهای گوناگون فرد بروز و ظهور می‌یابد. و می‌تواند در تمامی تعاملات اجتماعی از جمله ارتباط با همسر مسائل و مشکلاتی را به وجود آورد. از سوی دیگر ممکن است این گونه از خشونت را بر اساس بیماری‌های روانی یا عادت‌های بیمارگون و بعضاً اکتسابی روان‌شناختی که تعاملات آدمی را دچار مشکل می‌سازد، تعبیر کرد. شایسته است برای روشن شدن ماهیت و ابعاد این نوع از خشونت خانوادگی مطالعات تخصصی و بین رشته ای صورت گیرد.بنابراین در راستای کنترل و کاهش مسئله خشونت خانوادگی پیشنهاد می‌شود ساختارهای قانونی، اداری و پشتیبانی توسط نهادهای حاکمیتی همچون مجلس، قوه قضائیه و دولت جمهوری اسلامی جهت رسیدگی تخصصی و حمایت کافی از خانواده با محوریت موضوعات زیر تشکیل شود:

تربیت، آموزش و توانمند سازی جوانان در سن ازدواج با استفاده از ظرفیت آموزش و پرورش و آموزش با تأکید بر: مهارت‌های زندگی مشترک، اصول ارتباط زوجین، شیوۀ تعاملات  بین فردی،  مهارت  حل  مسئله، حل تعارض و خشونت در خانواده. ارائه خدمات تربیتی و حمایت گرایانه، مشاوره‌ و اورژانس‌اجتماعی توسط سازمان بهزیستی به افراد دچار خشونت خانوادگی  به ویژه افراد ضعیف و فاقد حمایت، خانواده‌های محروم و دچارآسیب‌های اجتماعی به صورت تخصصی و مسئله محور. توجه به نقش آموزشی و تربیتی صدا و سیما و سایر رسانه‌های نو پدید مانند رسانه‌های دیجیتال، شبکه‌های اجتماعی، شبکه نمایش خانگی و ... در گرایش به محبت، آرامش و یا ایجاد خشونت و درگیری در جامعه. برنامه‌ریزی مناسب، نسبت به تولید محصولات رسانه‌ای در جهت افزایش آرامش، محبت و صمیمیت در خانواده‌ها و جلوگیری قاطع از انتشار محتوای مروج خشونت در فضای رسانه ای داخلی. تربیت کودکان و نوجوانان با تأکید بر روش‌های اخلاقی، تربیت نفس و تزکیه اخلاقی و مطالعه و معرفی کتب اخلاقی و شرح حال انسان‌های با اخلاق.

محدودیت اصلی پژوهش عدم همکاری تعدادی از مشارکت کنندگان، به دلیل ترس از افشای اطلاعات زندگی‌ خصوصی آنها بود؛ چراکه آن‌ها تمایلی به برملا کردن زوایای پنهان زندگی شخصی خود نداشتند.همچنین نبود آمارهای رسمی، جدید و قابل استناد در خصوص خشونت خانوادگی به ویژه درشهر اصفهان، محدودیت دیگر این پژوهش بود.

 

 

 

 

[1]. Abbott، P   Wallace، C

[2]. Macionis, J

[3]. Camp,H

[4]. Physical Violence 

[5]. Social violence

[6]. Economic violence

[7]. sexual Violence

[8]. Costa, K & et al

[9]. Costa, K & et al

[10]. Alos.R

[11]. Saunders, D. J., Eliot.M

[12]. McCrary, J & Sanga, S

[13]. William Goode

[14]. Pierre Bourdieu

[15]. Talcott Parsons

[16]. Maguire, M & Delahunt, B

 

[17]. Braun, V & Clarke, V

[18]. شایان ذکر است آنچه در جدول شمارۀ(2) آمده، حاصل مرور همه مصاحبه‌ها در بخش مربوطه بوده است اما به منظور رعایت اختصار تنها بخش‌هایی از مصاحبه‌ها به عنوان مستند، ذکر می‌شود.

 

 

Smiley face

 

منابع
آبوت، پاملا و کلر والاس. (2010).  جامعه شناسی زنان، ترجمه منیژه نجم عراقی(1400)، چاپ ششم شانزدهم، تهران: نشر نی.
ابراهیمی پور، قاسم. (1390). «خشونت نمادین در خانواده»، فصلنامه معرفت، 20(162)، صص 30ـ15).
ابراهیمی، محمد.(1399).سنخ شناسی‌ مواجهه‌ خانوادة ایرانی‌ با ‌بحران ‌کرونا، بررسی مسائل اجتماعی ایران، 11(1)، صص 249-225.
اعزازی، شهلا. (1380). خشونت خانوادگی "زنان کتک ‌خورده"، تهران: نشر سالی.
اعظم آزاده، منصوره و‌دهقان فرد، راضیه. (1385). «خشونت علیه زنان در تهران، نقش جامعه‌پذیری جنسیتی، منابع در دسترس زنان و روابط خانوادگی»، فصلنامه­ی علمی پژوهشی زنان،4 (2-1)، صص 175- 159.
پورافکاری، نصراله.(1383). نزاع‌های جمعی محلی. در مجموعه مقالات اولین همایش ملی طرح مسائل جامعه‎شناسی ایران. تهران: دانشگاه علامه طباطبایی: 386-373.
جان آبادی، سعید.(1395). مطالعه جامعه‌شناختی نوع و میزان خشونت خانگی تجربه‌شده توسط زنان و مردان متاهل در شهر زابل، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه خوارزمی، تهران.
حریــری، نجــلا. (1385). اصــول و روش‌های پژوهش کیفی، تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی.
حسینی، نامدار؛ سفیری، خدیجه و سیدمیرزایی، سیدمحمد. (1399). واکاوی جامعه‌شناسی زمینه‌ها و عوامل اجتماعی و فردی خشونت خانگی (مورد مطالعه قربانیان خشونت خانگی شهرهای زلزله‌زده تازه‌آباد و جوانرود). پژوهش‌های جامعه‌شناسی معاصر، 9(17)، صص 49 – 27.
سعیدی، ایمانه؛ معمار، ثریا و کیانپور، مسعود. (1399). تجربه زیسته زنان از خشونت خانگی (مورد مطالعه: زنان مراجعه کننده به واحد کاهش طلاق ، مرکز اورژانس اجتماعی شهر اصفهان)، مسائل اجتماعی ایران، 11(1)، صص 142-123.
سلیمی، منیژه ؛ چیت سار، محمد علی و امین جعفری، بتول.(1399). بکارگیری رویکرد ساختاری-تفسیری جهت طراحی مدل عوامل موثر بر خشونت خانگی علیه مردان در جوامع شهری( مطالعه موردی مردان شهر زنجان)، مطالعات جامعه شناسی شهری، 10(37) ، صص40-1.
شکری، امید؛ خدائی، علی و معزالدینی، شیرین.(1400). تحلیل پدیدارشناختی تجربة زیسته زنان دربارة خشونت خانگی در دوران قرنطینه کوید 19، روانشناسی کاربردی،15(3) صص402-381.
شیرعلی، اسماعیل (1400). فهم و تفسیر زنان از خشونت خانوادگی و ابعاد چندگانه آن با رویکرد پدیدارشناسانه ون مانن (مطالعه موردی: زنان در معرض طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده مجتمع قضایی شهید باهنر تهران). پژوهش‌نامه زنان. پژوهشگاه علوم انسانی ومطالعات فرهنگی.12(38) صص 136 – 107.
صادقی فسایی، سهیلا. (1389). «خشونت خانگی و استراتژی‌های زنان در مواجهه با آن (مطالعه‌ای کیفی)»، مجله‌ی بررسی مسائل اجتماعی ایران، 1(1) صص 142-108.
صدیق سروستانی، رحمت‌الله .(1383.). آسیب شناسی اجتماعی(جامعه‌شناسی انحرافات). انتشارات سمت، چاپ دوم
فیروزجاییان، علی‌اصغر و رضایی، زهرا (1394). «تحلیل جامعه‌شناختی خشونت زنان علیه مردان»، فصلنامه توسعه اجتماعی (توسعه انسانی سابق). 9(2) صص 130-105.
صدیق اورعی و همکاران.(1399) . مسئلۀ تعامل اجتماعی در خانوادۀ ایرانی . مجله مسائل اجتماعی ایران،11(2) صص64-33.
قاسمی، یارمحمد و‌هاشمی، علی.(1398). انجام پژوهش به روش تحلیل تماتیک،فرهنگ ایلام،20(65-64) صص33-7.
کرسول،ج.(1394).پویش کیفی و طرح پژوهش انتخاب از میان پنج رویکرد، ترجمۀ: حسن دانایی فرد و حسین کاظمی، تهران: انتشارات صفار، چاپ دوم.
کیانی، مژده.(1393).تجربه زنان از خشونت خانگی: یک مطالعه کیفی، مجله تحقیقات کیفی در علوم سلامت، 3(1)26-14.
کیوان آرا، محمود و همکاران.(1390).بررسی میزان همسرآزاری و برخی عوامل مرتبط با آن در شهر اصفهان، مجله سلامت و بهداشت،4(6) صص 4۵۷-۴۴۸
مارابی، محسن (1384). بررسی عوامل خانوادگی موثر بر خشونت علیه زنان در شهرستان کامیاران، پایان‌نامه کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه علامه طباطبایی.
محمدخانی، پروانه؛ رضایی دوگاهه، ابراهیم؛ محمدی، محمدرضا .(1385). «شیوع الگوی خشونت خانگی، ارتکاب یا تجربه آن در مردان وزنان» ، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، 5(21)، صص 223-205.
نیکدل، فریبرز.، و جاویدیان، صادق. (1398) .طرحواره‌های شناختی پرخاشگر، شیوه‌های کنترل خشم و رضایت جنسی با گرایش مردان به خشونت علیه زنان. فصلنامه پژوهش‌های روانشناسی اجتماعی، 9(33)،52-35.
هابرماس، یورگن. (1384). نظریه ی کنش ارتباطی(جلد 1 ،عقل و عقلانیت جامعه)، ترجمه کمال پولادی.تهران: انتشارات روزنامه ایران.
صفاری، علی؛ صابری، راضیه؛  لکی، زینب و رضایی، عباس. (2021). تأثیر شیوع بیماری کووید 19 و فاصله‌گذاری اجتماعی بر نرخ جرایم (مطالعه موردی: استان تهران) .پژوهشهای حقوق جزا و جرم شناسی 9(17) صص237-207.
یعقوبی دوست، محمود؛ عنایت، حلیمه (1392). «بررسی رابطه بین میزان دینداری والدین با خشونت خانگی آن‌ها نسبت به فرزندان»، مجله جامعه‌شناسی مطالعات جوانان، (11) صص 94-69.
کبیری، افشار ؛ سعادتی، موسی و نوروزی، وحید.تحلیل جامعه شناختی عوامل موثر بر خشونت خانگی علیه زنان(مورد مطالعه: زنان متاهل شهر ارومیه) فصلنامه علمی - پژوهشی زن و جامعه،2(9) صص  319-295.
 
Braun, V., & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology. Qualitative research in psychology, 3(2), 77-101.
Costa BM, Kaestle CE, Walker A, Curtis A, Day A, Toumbourou JW, (2015). Longitudinal predictors of domestic violence perpetration and victimization: A systematic review. Aggres Violent Behav. 2015; 24:261-72. doi: 10.1016/j.avb.2015.06.001
Dobash, R. P., & Dobash, R. E. (2004). Women's violence to men in intimate relationships: Working on a puzzle. British journal of criminology, 44(3), 324-349.
Sanga, S., & McCrary, J. (2020). The Impact of the Coronavirus Lockdown on Domestic Violence. Available at SSRN 3612491.
Saunders, D. J., Eliot.M.(1989). Who this First and who Hurts most? Evidence for the Greater Victimization of Women in Intimate Relationships, American Society of Criminology, Reno, NV. 6(2), 105-122.
Sanders, C. K. (2015). Economic abuse in the lives of women abused by an intimate partner: A qualitative study. Violence against Women, 21(1), 3– 29.
Macionis, John (2010), Sociology, United States of America: Prentice Hall.
Maguire, Moira; Delahunt, Brid (2017), Doing a Thematic Analysis: A Practical, Step-by-Step Guide for Learning and Teaching Scholars, AISHE-J,Volume 8, Number 3, Autumn 2017, pp 3351-3364.
 
| | |