رابطه ابعاد تجارب کودکی مراقبت با خودکارامدی مادری: نقش واسطه‌ای خودمراقبتی در زنان باردار

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد مدرس دانشگاه فرهنگیان مرکز خدیجه کبری دزفول، خوزستان، ایران

2 فارغ التحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز

3 عضو هیات علمی موسسه اموزش عالی نقش جهان

چکیده

باور یک مادر به توانمندی او در سازمان‌دهی و اجرای مجموعه تکالیف و مسئولیت‌های مادری، خودکارامدی مادری خوانده می‌شود که بر کنش‌های مادرانه اثرگذار است. پژوهش حاضر قصد دارد نقش ابعاد تجارب کودکی مراقبت را بر خودکارامدی مادری از طریق خودمراقبتی بیازماید. از این رو، 180 نفر از زنان باردار مراجعه‌کننده به چهار مرکز بهداشت شهر اهواز به شیوه نمونه‌گیری تصادفی مرحله‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه تجربه‌ی کودکی مراقبت و سوء‌استفاده، مقیاس خودمراقبتی آگاهانه و خرده‌مقیاس شایستگی والدگری را تکمیل نمودند. روش‌های تحلیل مورد استفاده در پژوهش حاضر، همبستگی و تحلیل مسیر بودند. یافته‌ها نشان داد که ابعاد مادر غافل (21/0- =) و مادر ناسازگار (22/0- =) به طور مستقیم با خودکارامدی مادری در رابطه بودند. تحلیل رابطه میانجی نیز نشان داد که دو مسیر غیرمستقیم مادر غافل و پدر غافل با خودکارامدی مادری از طریق خودمراقبتی به عنوان میانجی رابطه داشتند. در نتیجه، تلاش در جهت ارتقای ابعاد خودمراقبتی در زنان باردار می‌تواند یک نقش جبرانی برای نقایص مراقبتی دوران کودکی زنان داشته باشد و حتی بر خودکارامدی مادری آنان موثر باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The relationship between childhood experiences of care dimensions and maternal self-efficacy: the mediating role of self-care in pregnant women

نویسندگان [English]

  • simin zeqeibi ghannad 1
  • sahar baranian 2
  • sahar savadkouhi khoigani 3
1 lecturer of Farhangian University, khadijeh kobra center of Dezful (
2 Graduated of shahid chamran university of ahvaz, ahvaz, iran
3 Faculty member of Naqsh Jahan Institute of Higher Education
چکیده [English]

Maternal self-efficacy is defined as a mother's belief in her ability to organize and perform a set of tasks, that affects maternal actions. The purpose of this research is to investigate the role of childhood experiences of care on maternal self-efficacy through self-care. The research sample consisted of 180 pregnant women referring to four health centers in Ahvaz city, who were selected by staged random sampling method. Individuals completed the Childhood Experience of Care and Abuse Questionnaire, The Mindful Self-Care Scale and the Parenting Sense of Competence subscale. The research analysis methods included correlation and path analysis. The findings showed that the dimensions of neglectful mother (=-0.21) and incompatible mother (=-0.22) were directly related to maternal self-efficacy. The analysis of the mediation relationship also showed that two indirect paths of neglectful mother and neglectful father were related to maternal self-efficacy through self-care as a mediator. As a result, improving the dimensions of self-care in pregnant women can play a compensatory role for women's childhood care deficiencies and even affect their maternal self-efficacy.

کلیدواژه‌ها [English]

  • the Childhood Experience of Care
  • Self-Care
  • maternal self-efficacy

 

 

بررسی نقش ابعاد ناسازگاری و غفلت والدگری بر خودمراقبتی و خودکارامدی مادری: نمونه زنان باردار

 

سیمین زغیبی قناد [1]   | سحر بارانیان[2]   |سحر سوادکوهی خویگانی[3]

 

 

چکیده

شاپا چاپی: 4955-2645

الکترونیکی: 5269-2645

باور یک مادر به توانمندی او در سازمان‌‌دهی و اجرای مجموعه تکالیف و مسئولیت‌‌های مادری، خودکارامدی مادری خوانده می‌‌شود که بر کنش‌‌های مادرانه اثرگذار است. پژوهش حاضر قصد دارد نقش ابعاد والدگری (ناسازگاری و غفلت) را بر خودکارامدی مادری از طریق ابعاد خودمراقبتی (تغذیه، ورزش، خودتسکین‌‌بخشی، استراحت، روابط، مراقبت پزشکی، ذهن‌‌آگاهی، عوامل معنوی و محیطی) بیازماید. به منظور بررسی مدل پیشنهادی، 180 نفر از زنان باردار مراجعه‌‌کننده به چهار مرکز بهداشت شهر اهواز به شیوه نمونه‌‌گیری تصادفی مرحله‌‌ای انتخاب شدند و پرسشنامه تجربه‌‌ی کودکی مراقبت و سوء‌‌استفاده، مقیاس خودمراقبتی آگاهانه و خرده‌‌مقیاس شایستگی والدگری را تکمیل نمودند. داده‌‌های گردآوری شده با استفاده از نرم‌‌افزارهای 21-SPSS و AMOS (ویراست 21) تحلیل شدند. روش تحلیل مورد استفاده در پژوهش حاضر، مدلیابی معادلات ساختاری بود. نتایج تحلیل نشان داد که ناسازگاری مادر، غفلت مادر و ناسازگاری پدر به طور مستقیم یا از طریق خودمراقبتی با خودکارامدی مادری در رابطه بودند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که خودمراقبتی یکی از مکانیزم‌‌های میانجی رابطه‌‌ی مراقبت والدین با خودکارامدی مادری است. از این رو، تلاش در جهت ارتقای ابعاد خودمراقبتی در زنان باردار می‌‌تواند یک نقش جبرانی برای نقایص مراقبتی دوران کودکی زنان داشته باشد و حتی بر خودکارامدی مادری آنان موثر باشد.

 

کلیدواژه‌ها: ناسازگاری، غفلت، خودمراقبتی، خودکارامدی مادری، زنان باردار

 

مقدمه

بارداری دوره بی‌مانندی در زندگی هر زن است و به عنوان رویدادی که زمینه‌‌ی انتقال یک زن به نقش مادری را فراهم می‌‌آورد، از اهمیت و حساسیت بالایی در متن خانواده برخوردار است. از یک طرف، نرخ افسردگی حتی در بهترین شرایط در دوره‌‌ی انتقال یک زن به نقش مادری و اتخاذ مسئولیت‌‌های مرتبط با نگهداری کودک، سازگاری را برای بسیاری از مادران با استرس و دشواری همراه می‌‌کند (ویسنر[4] و همکاران، 2013). از طرف دیگر، تمام حالات جسمی و روانی مادر بر سلامت جنین تاثیرگذار هستند و نیرومندترین پیوند بین مادر و فرزند در همین دوره تجربه می‌‌شود. در واقع، توانایی توفیق در پرورش فرزند از بارداری آغاز می‌‌گردد. احساس مادر از توانایی مختص به فرزندپروری عنوان "خودکارامدی مادری[5]" گرفته است. منظور از این اصطلاح احساس خودکارامدی یک زن در قبال نقش مادری اوست (فلدهاوسن[6]، 2014). مادری با خودکارامدی بالا در ایجاد ارتباطی گرم و حساس با نوزاد و تفسیر درست علائم نوزاد موفق‌‌تر است. در مقابل، خودکارامدی مادری پایین با نااثربخشی والدگری، دلبستگی ناایمن و آسیب‌‌پذیری در ارتباط است (کولمان و کاراکر[7]، 1998). به طور کلی، خودکارامدی والدگری[8] در چارچوب نظریه بندورا به عنوان باورها یا قضاوت‌‌های یک والد از توانمندی‌‌ در سازمان‌‌دهی و اجرای یک مجموعه از وظایف والدگری تعریف می‌‌شود (مونتیگنی و لاچریت[9]، 2005). بندورا[10] (1997) چهار منبع اطلاعاتی را شناسایی کرد که افراد بر اساس آن‌‌ها باورهای خودکارامدی‌‌شان را شکل می‌‌دهند. اول، تجارب تسلط فعالانه (برای مثال، موفقیت‌‌های گذشته در یک هدف معین) که باور می‌‌رود تاثیرگذارترین منبع اطلاعاتی است که فرد در رابطه با قابلیت‌‌های خودش قضاوت می‌‌کند. دوم، تجارب جانشینی برای مثال، مشاهده و الگوسازی است. از آن‌‌جا که در بسیاری حوزه‌‌ها برای مثال، والد بودن سنجش مطلق موفقیت مطرح نیست، افراد توانایی‌‌شان را در مقایسه با دیگران قضاوت می‌‌کنند. سوم، متقاعدسازی کلامی و اجتماعی باورهای خودکارامدی افراد را تقویت می‌‌کنند. بندورا (1997) متذکر شده است که در رویارویی با موقعیت‌‌های دشوار، تشویق کلامی حقیقی از طرف افراد مهم زندگی شخص به حفظ خودکارامدی کمک می‌‌کند. چهارم، حالات روانشناختی و عاطفی در موقعیت‌‌های استرس‌‌زا که به عنوان نشانه‌‌های عدم کفایت یا آسیب‌‌پذیری عمل می‌‌کنند. نویسندگان متعددی نشان داده‌‌اند که ارتباط بین خودکارامدی و رفتارهای والدین وجود دارد. خودکارامدی والدگری عمده‌‌ترین تعیین‌‌کننده رفتارهای والدگری باکفایت است (جونز و پرینز[11]، 2005). تتی و گلفاند[12] (1991) دریافتند که خودکارامدی مادری با رفتارهای مادرانه شایسته در ارتباط است. همچنین، خودکارامدی والدگری با سطوح بالای رفتارهای والدینی حمایت‌‌گرانه و فعالانه و از سوی دیگر، با رفتارهای پرخاشگرانه و جبرگرایانه ارتباط منفی دارد (مورداک[13]، 2012). همچنین، خودکارامدی والدگری علاوه بر الگوی والدگری گرم و کنترل والدین سازگاری اجتماعی- عاطفی مثبت برای کودک را نیز پیش‌‌بینی می‌‌کند (ایزو، ویس، شاناهان و رودریگز-براون[14]، 2000). هیل و بوش[15] (2001) نیز شواهدی را به دست داده‌‌اند که خودکارامدی والدین از طریق تاثیر بر اعمال آن‌‌ها کودکان را در مقابل اضطراب محافظت می‌‌کند و رابطه منفی با قوانین ناهمخوان و خودداری از محبت‌‌ورزی دارد. مطابق یافته‌‌های مطالعات دیگر، خودکارامدی مادری با خودتنظیمی کودکان (برادی، فلور و گیبسون[16]، 1999)، ادراک نوجوانان از مسئولیت‌‌پذیری و نظارت والدین (بوگنشنیدر، اسمال و تسای[17]، 1997) و سازگاری عاطفی (شومو و لوماکس[18]، 2002) کودکان تاثیر دارد.

خودکارامدی مادری به شدت به تجارب دوران کودکی وابسته است (آلوراز-سگورا[19] و همکاران، 2014). برازو[20] (2015) با بررسی پیشینه‌‌ی این موضوع اشاره کرده‌‌ است زنانی که در کودکی با ضربه دلبستگی مواجه بوده‌‌اند، در معرض خودکارامدی مادری پایین قرار می‌‌گیرند. اگر زنی حس کند در کودکی خود مورد عشق و مراقبت بوده، به احتمال بیش‌‌تری احساسات و تجارب مشابهی را برای فرزندانش فراهم می‌‌کند. مطالعات متعددی دریافته‌‌اند کودکانی که در محیطی گرم، حامی و عاشقانه پرورش می‌‌یابند عزت نفس و اطمینان بالاتری در بزرگسالی نشان می‌‌دهند. مادرانی که مراقبتی حساس و هماهنگ را در کودکی خود تجربه نکرده‌‌اند احساس افتخار و کارامدی ضعیف‌‌تری در رابطه با تکلیف والدگری خود دارند (کولهوف و بارنت[21]، 2013). خاطرات مربوط به ناسازگاری جدی (خصومت، آزار کلامی)، آزار جسمی، جنسی، عاطفی یا غفلت جسمی تحت عنوان سوء‌‌استفاده و غفلت در کودکی مفهوم‌‌سازی شده است (کیت، هارکنس، بروس و مارگارت[22]، 2006). منظور از غفلت، عدم توجه والدین نسبت به مراقبت جسمی از کودک (برای مثال، لباس پوشیدن و خوراک دادن و تغذیه‌‌ی‌‌ کودک)، بهداشت، انجام تکالیف مدرسه‌‌ و منظور از ناسازگاری سردی، خصومت و طرد کودک توسط والدین یا جانشینان والدین است (بیفولکو، برنازاری، موران و جاکوبز[23]، 2005). زنانی که سابقه غفلت یا بدرفتاری و ناسازگاری در کودکی خود دارند رویدادها را وحشت‌‌آور یا آسیب‌‌زا تعبیر می‌‌کنند، که بر کارکرد عمومی و احساس خودکارامدی آن‌‌ها اثر می‌‌گذارد (2002). مطالعه دیگری که اخیرا صورت گرفته نشان می‌‌دهد که زنانی با پرونده سوء استفاده در کودکی اغلب نگران توانایی خود برای محافظت از کودکانشان هستند و این بر ادراک خودکارامدی کلی آن‌‌ها اثر دارد (آلوراز- سگورا و همکاران، 2014).

یکی از مفاهیم تازه وابسته به مراقبت، خودمراقبتی[24] است. مطالعه حاضر قصد دارد خودمراقبتی را به عنوان یک مکانیزم پیشنهادی در رابطه‌‌ی مراقبت کودکی با خودکارامدی مادری بعدی معرفی نماید. خودمراقبتی مفهومی در ارتباط با مراقبت اساسی از سلامت جسمی و عاطفی و در حقیقت، بهداشت جسمی مثبت، سلامت عاطفی و بهداشت ذهنی می‌‌باشد. خودمراقبتی را فرایند روزمره پرداختن آگاهانه به نیازهای جسمانی و عاطفی تعریف کرده‌‌اند (کوک‌‌کاتون[25]، 2014). کوک‌‌کاتون (2014) ابعاد تغذیه، ورزش، مراقبت پزشکی، استراحت[26]، خودتسکین‌‌بخشی[27]، ذهن‌‌آگاهی[28]، خودشفقت‌‌‌‌ورزی[29]، روابط (حمایت عاطفی و اجتماعی)، عوامل محیطی و اعمال معنوی را برای خودمراقبتی معرفی کرده است. منظور از خودتسکین‌‌بخشی روش‌‌هایی است که افراد برای آرام کردن خود از آن‌‌ها استفاده می‌‌کنند (برای مثال، پیاده‌‌روی، نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی و ...). ذهن آگاهی شامل توجه آرام و بدون قضاوت افراد به جسم، ذهن و احساسات‌‌شان می‌‌شود. خودشفقت‌‌ورزی معرف آگاهی متعادل نسبت به هیجان‌‌های خود و توانایی مواجهه با افکار و احساسات رنج‌‌‌‌آور بدون اجتناب، بدون بزرگ‌‌نمایی و با احساس غم و تاسف برای خود می‌‌باشد. همچنین، منظور از عوامل محیطی تاثیری است که فرد در محیط زندگی خود با هدف آرام و جالب کردن آن اعمال می‌‌کند، برای مثال، داشتن برنامه، اجتناب از وظایف گرانبار و پر مشقّت، جذاب‌‌تر کردن محیط کار و زندگی و ... (کوک‌‌کاتون، 2014). پژوهش‌‌های متعددی نشان داده‌‌اند که شیوه‌‌های والدگری بر ابعاد خودمراقبتی و این ابعاد نیز بر خودکارامدی و به خصوص، خودکارامدی والدگری موثر است. برای مثال:

  1. کونسلر، اوسترمن، دمور، ورهیج و شونگل[30] (2016) به مطالعه‌‌ای با عنوان تاب آوری ضعیف در خودکارامدی مادری زنانی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته‌‌اند، پرداختند. پژوهش آزمایشی آن‌‌ها نشان می‌‌دهد که به موازات افزایش دشواری کودک، تفاوت معنی‌‌داری بین زنان مورد سوء استفاده در کودکی با زنان گروه عادی در خودکارامدی مادری پدید می‌‌آید. تبیینی که برای این یافته توسط نویسندگان پیشنهاد شد این بود که زنان دارای تجربه سوء استفاده اطمینان خود به توانایی والدگری‌‌شان را به آسانی از دست می‌‌دهند. پژوهش‌‌های دیگر نیز این رابطه را تایید کرده‌‌اند (شوتز و ایدن[31]، 2005؛ کالدول، شاور، لی و مینزنبرگ، 2011).
  2. لیرکس و کروکنبرگ[32] (2002) دریافتند زنانی که والدین خود را پذیرا و گرم در کودکی به شمار آوردند از عزت نفس و انتظارات شایستگی والدگری بالاتری برخوردار بودند.
  3. پژوهش‌‌های گذشته نشان داده است که بین والدگری سهل‌‌گیرانه و فعالیت جسمانی رابطه مثبت پیدا شد (هنسی، یوگس، گلدبرگ، هیات و اکونوموس[33]، 2010؛ برگ، وال، لوت و نیومارک- استینر[34]، 2010).
  4. والدگری اقتدارگرا با سبک زندگی سالم و محیط‌‌های سلامت در رابطه است (برگ و همکاران، 2010؛ اسلدن، جرارد، تایجس، ورایس و کرمرس[35]، 2011).
  5. بیورسوا، بارتوسوا، سرناک و نواکا[36] (2015) بین سبک‌‌های والدگری و آزاررسانی به خود در نوجوانان رابطه یافتند.
  6. موناگان، هورن، ونسا، کوگن و استریساند[37] (2013) نشان دادند والدگری مقتدر بر رفتارهای خودمراقبتی نوجونان مبتلا به دیابت نوع 1 نقش دارد و آن را ارتقا می‌‌دهد.
  7. فیلیپس، سایون، میششلز، اسلدن و هناو[38] (2014)، تاثیر سبک والدگری بر رفتارهای مرتبط با سلامت کودکان را تحت مداخله یک برنامه مورد سنجش قرار دادند.
  8. کیلیکگونا و کلیلکایاب[39] (2014) مشاهده کردند بین سهل‌‌انگاری و اقتدرگرایی مادران با حمایت از مهارت‌‌‌‌‌‌های خودمراقبتی فرزندان کوچک‌‌شان ارتباط منفی و بین استبدادگرایی با آن رابطه مثبت و معنی‌‌دار وجود دارد. والدین مستبد کنترل بالایی بر رفتار کودک خود دارند. نتایج پژوهش آنان نشان می‌‌دهد سازه‌‌های مثبت والدگری مثل کنترل رفتاری و ساختار بر رفتارهای سلامتی کودکان موثر است.
  9. پوسپیتا، جراینگمانکول و سانگوانپراسیت[40] (2015)، عوامل خودمراقبتی در زنان باردار هندی را بررسی کردند، آن‌‌ها به نقش حمایت اجتماعی به عنوان یکی از این عوامل اشاره داشتند.
  10. جاسم‌‌زاده، جعفرزاده، عبدالطیف خفایی، مالهی و آرابان[41] (2016) پیش‌‌بینی‌‌های رفتار خودمراقبتی زنان باردار در مقابل آلودگی هوا را شناسایی کردند که از بین آنان می‌‌توان به عامل حمایت اجتماعی اشاره کرد.
  11. پژوهش آزموده، جعفرنژاد و مظلوم (2015) نیز تایید می‌‌کند که یکی از پیش‌‌بین‌‌های خودکارامدی مادری در اوایل والد شدن حمایت اجتماعی است.
  12. جاودان و نیک کردار[42] (2011) نشان دادند بین سبک‌‌های والدگری و هوش معنوی رابطه وجود دارد. به نحوی که اقتدارگرایی رابطه مثبت و غفلت و استبدادگرایی رابطه منفی با آن برقرار کردند.
  13. یافته‌‌های مطالعه عباسپوریان، فرخی و برجعلی[43] (2015) نشان می‌‌دهد که والدگری اقتدارگرا رابطه مثبت و معنی‌‌داری با سلامت معنوی دارد و استبدادگرایی رابطه منفی و معنی‌‌داری نشان داد.
  14. وتستون[44] (2015) نقش بهزیستی معنوی بر باورهای خودکارامدی را بررسی کرده است. نتایج پژوهش وی رابط مثبت و معنی‌‌دار این دو متغیر را تایید می‌‌کند.
  15. مطالعه پاتر، یار، فرانسیس، شاستر و یاپ[45] (2014) به رابطه خودشفقت‌‌ورزی با انتقادگرایی والدین پرداخته است. یافته‌‌های آنان مشخص می‌‌سازد که انتقادگری والدین پیش‌‌بینی از خودشفقت‌‌ورزی پایین و اضطراب اجتماعی است.

در مجموع، پژوهش حاضر روابط ابعاد مراقبت والدین، خودمراقبتی و خودکارامدی مادری را در قالب یک الگو  تدوین و آزمون می‌‌کند. نمودار 1، نمایش گویایی از تمامی روابط ذکر شده در الگوی پژوهش حاضر می‌‌باشد. در پژوهش حاضر، یک فرضیه و چهار سوال کلی مطرح می‌‌شود که از این قرار هستند:

فرضیه

  1. بین ابعاد مراقبت والدین (ناسازگاری و غفلت) با خودکارامدی مادری رابطه منفی وجود دارد.

سوال‌‌های تحقیق

  1. آیا بین ابعاد مراقبت والدین (ناسازگاری و غفلت) با خودمراقبتی رابطه وجود دارد؟
  2. آیا بین خودمراقبتی با خودکارامدی مادری رابطه وجود دارد؟
  3. آیا مسیر غیرمستقیم ابعاد مراقبت والدین با خودکارامدی مادری با میانجی‌‌گری خودمراقبتی معنی‌‌دار است؟
  4. آیا مدل میانجی‌‌گر از روابط شیوه مراقبت والدین، خودمراقبتی و خودکارامدی مادری برازنده داده‌‌ها می‌‌باشد؟

 

نمودار 1. الگوی پیشنهادی پژوهش حاضر

روش

طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی/ همبستگی می‌‌باشد. روشی که برای تحلیل مدل پژوهش حاضر به کار می‌‌رود، تحلیل مسیر[46]، گسترشی از مدل‌‌های رگرسیونی است که یک ماتریس همبستگی را در مقایسه با مدل‌‌های مفروض علّی که پژوهش‌‌گر تنظیم می‌‌کند، می‌‌آزماید و به عنوان مدلیابی علّی شناخته می‌‌شود. در تحلیل مسیر جریان علیّت از متغیرهای مستقل به متغیرهای میانجی و از متغیرهای میانجی به متغیرهای وابسته لحاظ می‌‌شود (بشلیده، 1393).

در ابتدا چند تحلیل ابتدایی برای به دست آوردن بینش اولیه نسبت به داده‌‌ها (میانگین، انحراف معیار و همبستگی‌‌های ساده) انجام خواهد شد، سپس تحلیل‌‌های پیچیده‌‌تر با استفاده از روش‌‌های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای AMOS و SPSS (ویراست 21) انجام می‌‌گیرد. جامعه پژوهش حاضر را تمام زنان باردار مراجعه کننده به مراکز بهداشت شهر اهواز در سال 1395 تشکیل می‌‌دهند. در ارتباط با حجم نمونه مورد نیاز، یک قاعده سرانگشتی، انتخاب 10 آزمودنی به ازای هر پارامتر در مدل پیشنهاد می‌‌شود (بشلیده، 1393). در مجموع، در مدل مبسوط پژوهش حاضر، 18 پارامتر باید اندازه‌‌گیری شود. بنابراین، حداقل حجم نمونه قابل قبول برای آن 180 = 10 × 18 نفر باید باشد. روش نمونه‌‌گیری در پژوهش حاضر از نوع تصادفی مرحله‌‌ای بود. به این صورت که از بین مراکز بهداشت چهار مرکز بهداشت شرق اهواز تحت انتخاب تصادفی قرار گرفتند و سپس، 200 پرسشنامه به طور تصادفی در اختیار زنان باردار قرار گرفت که در نهایت، تعداد 180 پرسشنامه‌‌ به طور کامل پاسخ داده شده و قابل ورود به مرحله تحلیل تشخیص داده شدند. این نمونه شامل زنانی با میانگین و انحراف معیار سنی 06/29 و 73/4 سال، کمترین و بیشترین سن به ترتیب، 20 و 38 سال بود که تعداد 51 نفر از آن‌‌ها بارداری اول و 128 نفر از آن‌‌ها بارداری‌‌های بعدی خود را تجربه می‌‌کردند و 1 نفر نیز به این پرسش پاسخ نداده بود. همچنین، 161 نفر از آن‌‌ها خانه دار و 11 نفر شاغل و 8 نفر بی‌‌پاسخ بودند. به لحاظ تحصیلات، 30 نفر زیر دیپلم، 98 نفر دیپلم، 46 نفر کارشناسی و 1 نفر بی‌‌پاسخ بودند. سپس، داده‌‌های گردآوری شده توسط نرم‌‌افزارهای  SPSS (ویراست 21) و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه تجربه‌‌ی کودکی مراقبت و سوء‌‌استفاده، مقیاس خودمراقبتی آگاهانه و خرده‌‌مقیاس خودکارامدی والدینی مقیاس شایستگی والدینی به منظور گردآوری داده‌‌ها استفاده شده است.

مقیاس خودمراقبتی آگاهانه[47]: این مقیاس توسط کوک‌‌کاتون (2014) تدوین شده است. مقیاس خودمراقبتی آگاهانه 84 ماده‌‌ دارد که فراوانی رفتارهای خودمراقبتی توسط افراد را سنجش می‌‌کند. هدف این مقیاس شناساندن نقاط ضعف و قوت افراد در زمینه رفتارهای خودمراقبتی آنها و ارزیابی مداخلات مؤثر در بهبود خودمراقبتی می‌‌باشد. این مقیاس به 10 حیطه خودمراقبتی پرداخته است: تغذیه (برای مثال، من در مورد مصرف وعده های غذایی و تنقلات، برنامه دارم)، ورزش (برای مثال، حداقل 30 تا 60 دقیقه در هفته ورزش می‌‌کنم)، خودتسکین‌‌بخشی (برای مثال، من به چیزهای آرامبخشی مثل طبیعت و خاطرات شیرین فکر می‌‌کنم)، ذهن‌‌آگاهی (برای مثال، من به شکل‌‌های مختلف اهل عبادت و مراقبه هستم)، استراحت (برای مثال، من به اندازه کافی می خوابم تا احساس آسایش پیدا کنم)، روابط (برای مثال، من اوقاتی را با افرادی که دوستم دارند می‌‌گذرانم)، مراقبت پزشکی (به خدمات پزشکی و دندانپزشکی هر زمان لازم باشد، دسترسی دارم)، خودشفقت‌‌ورزی (برای مثال، من سختی ها و مشکلاتم را دلپذیر می دانم)، عوامل محیطی (برای مثال، من در محیط راحت و آرامی زندگی می‌‌کنم) و اعمال معنوی (برای مثال، من به مکان های مذهبی می‌‌روم). ماده‌‌های این مقیاس بر یک طیف لیکرت 5 نقطه ای از 0 به ازای هرگز تا 4 برای مکرر و برخی از آن‌‌ها به صورت معکوس نمره‌‌گذاری می‌‌شوند. نمره کل مقیاس از مجموع نمره افراد از خرده‌‌مقیاس‌‌ها حاصل می‌‌شود. در این پژوهش از خرده‌‌مقیاس‌‌ عوامل محیطی و سه ماده ارزیابی کلی استفاده نشده است. آلفای کرونباخ برای خرده‌‌مقیاس‌‌ها به ترتیب برای تغذیه 66/0، ورزش 70/0، خودتسکین بخشی 88/0، ذهن‌‌آگاهی 86/0، استراحت 76/0، روابط 80/0، مراقبت پزشکی 51/0، خودشفقت‌‌ورزی 74/0، برای عوامل محیطی 73/0، عوامل معنوی 76/0 و برای نمره کل خودمراقبتی 92/0 به دست آمد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روش تحلیل عامل تاییدی و روایی سازه استفاده شد. تحلیل عامل تاییدی نشان داد که تمام ماده‌‌های پرسشنامه به جز 10 ماده  از بار عاملی مناسب (بالای 30/0) برخوردار بودند. همچنین، ضرایب همبستگی بین خرده‌‌مقیاس‌‌ها با نمره کل مقیاس خودمراقبتی آگاهانه از 23/0 تا 80/0 و همگی در سطح آلفای 01/0 معنی‌‌دار بودند.

مقیاس شایستگی والدگری[48]: در پژوهش حاضر از خرده‌‌مقیاس شایستگی والدگری به منظور سنجش خودکارامدی (جانستون و ماش[49]، 1989) استفاده شد. این خرده‌‌مقیاس 7 ماده (برای مثال، اگر یک نفر بتواند بگوید که چه چیز برای بچه من بد است، آن هم خودم هستم) دارد که احساس‌‌های رضایت و کارامدی از والد بودن را سنجش می‌‌کند. نمره‌‌گذاری این مقیاس با استفاده از طیف شش نقطه‌‌ای لیکرت از کاملا موافقم تا کاملا مخالفم صورت می‌‌گیرد. مروری بر پژوهش‌‌های گذشته نشان می‌‌دهد که ساختار عاملی آن مورد تایید قرار گرفته است (اوهان، لیونگ و جانستون[50]، 2000) و همسانی درونی آن در پژوهش سازندگان مقیاس مناسب تشخیص داده شده است ( 76/0α =). همچنین در پژوهش حاضر تحلیل عامل تاییدی بار عاملی مناسب و کافی (بالای 3/0) را برای 7 ماده آن تایید کرد. ضریب آلفای کرونباخ خرده‌‌مقیاس کارامدی والدینی در پژوهش حاضر به مقدار 83/0 محاسبه شده است که باز هم پایایی قابل قبول و مناسب آن را نشان می‌‌دهد.

پرسشنامه تجربه‌‌ی کودکی مراقبت و سوء‌‌استفاده[51] (CECA-Q): توسط بیفولکو، برنازانی، موران و جاکوبز[52] (2005) با هدف سنجش تجارب افراد از چگونگی مراقبت والدین‌‌شان در دوران کودکی ساخته شد. این پرسشنامه دارای 49 سوال و  6 خرده‌‌مقیاس مادر غافل (8 سوال، برای مثال، به نگرانی‌‌های من توجه داشت)، پدر غافل (8 سوال)، مادر ناسازگار (8 سوال، برای مثال، اغلب اوقات او مرا نامنصفانه اذیت می‌‌کرد)، پدر ناسازگار (8 سوال)، سوء‌‌استفاده جسمی و سوء‌‌استفاده جنسی می‌‌باشد. در پژوهش حاضر از خرده‌‌مقیاس‌‌‌‌های سوء‌‌استفاده استفاده نشده است. خرده‌‌مقیاس مادر غافل، پدر غافل، مادر ناسازگار و پدر ناسازگار بر روی طیف لیکرت 5 درجه‌‌ای از 1 برای بله مطمئنم تا 5 برای نه اصلا نمره‌‌گذاری می‌‌شوند و سوالات هرکدام از خرده‌‌مقیاس‌‌های مربوط به غفلت و نیز خرده‌‌مقیاس‌‌های مربوط به ناسازگاری برای مادر و پدر مشابه می‌‌باشند. سازندگان پرسشنامه ضرایب پایایی به روش آزمون-بازآزمون را برای مادر غافل 84/0، پدر غافل، 53/0، مادر ناسازگار 74/0 و پدر ناسازگار 71/0 می‌‌باشد. سازندگان روایی پرسشنامه را نیز از طریق همبسته کردن خرده‌‌مقیاس‌‌های مراقبت مادرانه و پدرانه با مجموع نمرات غفلت و ناسازگاری  به میزان قابل قبول گزارش کرده‌‌اند. در پژوهش حاضر مقادیر آلفای کرونباخ برای خرده‌‌مقیاس‌‌های مادر غافل، پدر غافل، مادر ناسازگار و پدر ناسازگار به ترتیب، 81/0، 60/0، 70/0 و 78/0 بودند که نشان دهنده پایایی مناسب ابعاد مراقبت والدین در نمونه حاضر می‌‌باشد. همچنین، ضرایب همبستگی درونی بین خرده‌‌مقیاس‌‌ها از 41/0 تا 75/0 و در سطح آلفای 01/0 معنی‌‌دار بودند که روایی سازه مقیاس را تایید می‌‌کند. تحلیل عامل تاییدی نیز نشان داد در مجموع، تنها 8 ماده از بار عاملی مناسب و کافی (بالای 30/0) برخوردار نبودند.

یافته‌‌ها

یافته‌‌های توصیفی که شامل میانگین، انحراف‌‌ معیار، کشیدگی و چولگی متغیرها در جدول(1) و ماتریس همبستگی متغیرهای پژوهش در جدول(2) گزارش شده‌‌اند. یافته‌‌های جدول(1) شامل مقادیر کشیدگی و چولگی نشان می‌‌دهد که متغیرهای پژوهش از لحاظ توزیع فراوانی نرمال هستند (مقادیر عددی متغیرها کمتر از 2- و بالاتر از 2 نمی‌‌باشد).

جدول 1. میانگین، انحراف‌‌ معیار، کشیدگی و چولگی متغیرهای پژوهش

شاخص‌‌های توصیفی

میانگین

انحراف معیار

کشیدگی

چولگی

ناسازگاری پدر

43/12

22/5

17/0

97/0-

ناسازگاری مادر

38/21

17/6

13/0

33/0-

غفلت پدر

68/15

66/5

13/0-

88/0-

غفلت مادر

08/12

89/4

12/0

42/0-

تغذیه

79/10

92/3

67/0-

35/0-

ورزش

44/7

60/4

24/0

05/1-

خودتسکین‌‌بخشی

15/19

55/8

08/0

92/0-

ذهن‌‌آگاهی

31/24

14/7

15/0-

89/0-

خودشفقت‌‌ورزی

99/12

05/4

25/0-

88/0-

استراحت

53/16

63/5

27/0-

49/0-

مراقبت پزشکی

67/8

21/3

73/0-

39/0-

روابط

90/19

59/5

29/0-

64/0-

عوامل معنوی

74/14

74/3

16/0-

04/1-

عوامل محیطی

69/23

87/5

11/0-

54/0-

خودمراقبتی کلی

21/158

45/32

23/0-

41/0-

خودکارامدی مادری

76/29

94/7

57/0-

11/0-

جدول 2. ماتریس ضرایب همبستگی مربوط به متغیرهای پژوهش

 

1

2

3

4

5

6

7

8

9

10

11

12

13

14

15

16

متغیر

ناسازگاری پدر

ناسازگاری مادر

غفلت پدر

غفلت مادر

تغذیه

ورزش

خودتسکین‌‌بخشی

ذهن‌‌آگاهی

خودشفقت ورزی

استراحت

مراقبت پزشکی

روابط

عوامل معنوی

عوامل محیطی

خودمراقبتی کلی

خودکارامدی مادری

1

-

51/0**

41/0**

42/0**

09/0-

22/0**

26/0**

22/0-**

19/0-*

09/0

39/0-**

03/0

04/0

19/0*

08/0

18/0-*

2

 

-

67/0**

75/0**

12/0-

06/0

 

13/0

41/0-**

15/0-*

12/0-

13/0-

32/0-**

16/0-*

19/0-*

22/0-**

44/0-**

3

 

 

-

63/0**

08/0

12/0

28/0**

32/0-**

003/0-

10/0-

01/0

22/0-**

04/0-

26/0-**

10/0-

28/0-**

4

 

 

 

-

06/0

10/0

12/0

41/0-**

05/0-

12/0

18/0-*

41/0-**

22/0-**

14/0-

16/0-*

42/0-

5

 

 

 

 

-

15/0-*

15/0*

17/0*

30/0**

13/0

05/0-

23/0-**

12/0-

13/0-

23/0**

09/0

6

 

 

 

 

 

-

52/0**

32/0**

24/0**

54/0**

43/0-**

23/0**

42/0**

43/0**

58/0**

09/0

7

 

 

 

 

 

 

-

33/0**

56/0**

39/0**

23/0-**

30/0**

40/0**

36/0**

70/0**

07/0

8

 

 

 

 

 

 

 

-

40/0**

57/0**

10/0

75/0**

54/0**

42/0**

80/0**

33/0**

9

 

 

 

 

 

 

 

 

-

35/0**

06/0-

23/0**

62/0**

54/0**

69/0**

33/0**

10

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

10/0-

43/0**

47/0**

38/0**

72/0**

09/0

11

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

06/0-

08/0

14/0-

06/0-

02/0

12

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

39/0**

37/0**

69/0**

27/0**

13

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

62/0**

73/0**

47/0**

14

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

67/0**

59/0**

15

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

36/0**

16

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

-

تحلیل مدل با استفاده از نرم افزار AMOS (ویراست 21) انجام شد. سپس، به منظور ارزیابی مدل پیشنهادی، ترکیبی از شاخص‌‌های برازندگی محاسبه شدند که شامل مقدار مجذور کای[53] (χ2)، شاخص هنجارشده‌‌ی مجذور کای[54] (χ2 /df)، شاخص نیکویی برازش[55] (GFI)، شاخص نیکویی برازش تعدیل شده[56] (AGFI)، شاخص برازندگی تطبیقی[57] (CFI)، شاخص برازندگی افزایشی[58] (IFI)، و جذر میانگین مجذورات خطای تقریب[59] (RMSEA) می‌‌باشند. با توجه به محتویات جدول 3 شاخص‌‌های برازندگی تحلیل مدل پیشنهادی مناسب نبودند؛ بنابراین، به منظور ارتقای برازش مدل از نمره کل خودمراقبتی به جای متغیر مکنون متشکل از ابعاد آن و حذف مسیرهای مستقیم غیرمعنی‌‌دار استفاده شد که در نهایت منجر به حذف بعد غفلت پدر به دلیل عدم معنی‌‌دار تمامی مسیرهای مرتبط با آن گردید. در نهایت، مقادیر شاخص‌‌های برازندگی برای χ2 /df، GFI، AGFI، CFI، IFI و RMSEA به ترتیب 01/0، 99/0، 99/0، 99/0، 99/0 و 00/0 محاسبه شدند که همگی این شاخص‌‌ها نشان‌دهنده برازش عالی مدل اصلاح شده می‌‌باشند. نمودار (2) مدل پیشنهادی و نمودار(3) مدل اصلاح شده را پس از اعمال اصلاح نشان می‌‌دهد. ضرایب روی مسیرهای مدل استاندارد شده هستند.

 

نمودار 2. مدل پیشنهادی پژوهش حاضر

نمودار 3. مدل اصلاح شده پژوهش حاضر

جدول 3. برازش مدل پیشنهادی و نهایی با داده‌‌ها بر اساس شاخص‌‌های برازندگی

شاخص برازندگی مدل

χ2

df

χ2 /df

GFI

AGFI

IFI

CFI

RMSEA

مدل پیشنهادی

94/846

80

59/10

66/0

50/0

54/0

53/0

23/0

مدل اصلاح شده

02/0

2

01/0

99/0

99/0

99/0

99/0

00/0

مسیرهای مستقیم پژوهش حاضر مربوط به مدل‌‌ اصلاح شده در جدول 4 گزارش شده‌‌اند. مندرجات جدول (4) نشان می‌‌دهد که تمام مسیرهای مستقیم در مدل اصلاح شده معنی‌‌دار هستند.

جدول4. ضرایب استاندارد مسیرها در مدل اصلاح شده

مسیرها

مدل اصلاح شده

β

p

ناسازگاری پدر به خودمراقبتی

26/0

001/0

ناسازگاری مادر به خودکارامدی مادری

35/0-

000/0

ناسازگاری مادر به خودمراقبتی

22/0-

02/0

غفلت مادر به خودکارامدی مادری

21/0-

03/0

خودمراقبتی به خودکارامدی مادری

28/0

000/0

 

همچنین، جدول (5) روابط غیرمستقیم مدل پیشنهادی را نشان می‌‌دهد. مطابق مندرجات جدول 5 صفر در فاصله اطمینان هر دو مسیر غیرمستقیم قرار نمی‌‌گیرد، از این رو هر دو مسیر غیرمستقیم معنی‌‌دار هستند. 

 

 

جدول 5. روابط غیرمستقیم متغیرهای پژوهش

متغیر

سطح معنی‌‌داری

سطح اطمینان 95 درصد

حد پایین

حد بالا

رابطه ناسازگاری پدر با خودکارامدی مادری با میانجیگری خودمراقبتی

007/0

05/0

23/0

رابطه ناسازگاری مادر با  خودکارامدی مادری با میانجیگری خودمراقبتی

006/0

22/0-

06/0-

 

بحث و نتیجه‌‌گیری

پژوهش حاضر با هدف بررسی مدلی میانجی‌‌گر از روابط ابعاد مراقبت والدین، خودمراقبتی و خودکارامدی مادری تدوین و سپس در نمونه‌‌ای از زنان باردار مراجع به مراکز بهداشت شهر اهواز مورد آزمون قرار گرفت. مدل پیشنهادی با استفاده از نرم‌‌افزار AMOS تحلیل شد. نتایج نشان می‌‌دهد که فرضیه رابطه بین ابعاد مراقبت والدین با خودکارامدی مادری برای برخی ابعاد مراقبت والدین برقرار می‌‌باشد. در واقع، غفلت مادر و ناسازگاری مادر با خودکارامدی مادری در رابطه بودند و جهت این رابطه نیز مطابق پیش‌‌بینی ما منفی بود. این یافته نشان می‌‌دهد که مراقبت مادر اثر مستقیمی بر خودکارامدی مادری برای زنان باردار دارد. نتایج پژوهش‌‌های لیرکس و کروکنبرگ (2002)، شوتز و ایدن (2005)؛ کالدول و همکاران (2011)، آلوراز- سگورا و همکاران (2014) و برازو (2015) نیز با این یافته‌‌ها همسو بوده است. مانتیگنی و لاچاریت[60] (2005) چهار عامل را در ادراک خودکارامدی والدگری سهیم دانسته‌‌اند: تجربه مثبت از تسلط بر تکالیف والدگری، تجارب والدگری با ماهیت جانشینی، متقاعد شدن کلامی و تجارب متناسب عاطفی و فیزیولوژیکی. این که خودکارامدی مادری در زنان باردار به طور مستقیم تحت تاثیر ابعاد ناسازگاری و غفلت مادران در دوره کودکی این زنان داشته، نشان‌‌دهنده نقش الگو و یادگیری مشاهده‌‌ای است. تجارب کودکی مخالف با دلبستگی از جمله، غفلت، فقدان والدین یا محافظت‌‌‌‌گری افراطی به نظر می‌‌رسد که یک الگوی درونی ضعیف از مراقبت کننده، ادراک خودارزشمندی و توانمندی در ذهن فرد تشکیل می‌‌دهد(کولهوف و برنت، 2013). این الگوی درونی ضعیف انتظارات شخص در ارتباط با دسترسی‌‌پذیری و پاسخگویی افراد مورد علاقه‌‌اش را تحت تاثیر قرار می‌‌دهد. تجارب زندگی یک زن و ادراکاتی که ساخته و پرداخته‌‌ی این الگوی درونی هستند، با هم در رابطه‌‌‌‌اند. این الگو بر روشی که یک زن مهارت خود به عنوان یک مادر را ارزیابی می‌‌کند، اثر می‌‌گذارد که بر توانایی او برای گرایش به نیازها و نشانه‌‌های کودکش دلالت دارد(برازو، 2015). به باور بندورا یک عامل موثر بر یادگیری مشاهده‌‌ای شباهت الگو و یادگیرنده است(شولتز[61] و شولتز، ترجمه‌‌ی سیدمحمدی، 1389). دختران بیش از پسران تحت تاثیر مشاهده رفتار مادر در نحوه‌‌ی مراقبت از آن‌‌ها قرار می‌‌گیرند به این دلیل که به عنوان یک الگو از بعد جنسیت با مادر یکسان هستند و از لحاظ نقش اجتماعی مورد انتظار نیز به هم نزدیک می‌‌باشند.

در مورد سوال اول پژوهش حاضر که به بررسی رابطه ابعاد مراقبت والدین با خودمراقبتی می‌‌پردازد، بعد ناسازگاری پدر و ناسازگاری مادر رابطه معنی‌‌داری با خودمراقبتی نشان دادند، به این صورت که ناسازگاری مادر رابطه منفی و ناسازگاری پدر رابطه‌‌ی خلاف جهت و مثبت را ظاهر کرد. در مقابل، غفلت پدر و غفلت مادر هیچ‌‌کدام یک ارتباط معنی‌‌دار با خودمراقبتی نشان ندادند. یافته‌‌های گذشته در زمینه‌‌ی نقش شیوه‌‌های فرزندپروری و والدگری در خودمراقبتی همواره حاکی از رابطه مثبت بین شیوه‌‌های مثبت، صمیمانه و اقتدارگرایانه فرزندپروری با ابعاد گوناگون خودمراقبتی و رابطه منفی شیوه‌‌های منفی، انتقادی، استبدادی، ناسازگار، سهل‌‌گیر و غافل با ابعاد خودمراقبتی بوده‌‌اند. برای مثال، اقتدارگرایی با سبک زندگی سالم و محیط سلامت(برگ و همکاران، 2010؛ اسلدن و همکاران، 2011)، رفتارهای خودمراقبتی(موناگان و همکاران، 2013)، رفتارهای مرتبط با سلامت(فیلیپس و همکاران، 2014)، هوش معنوی(جاودان و نیک‌‌کردار، 2011)، سلامت معنوی(عباسپوریان و همکاران، 2015) و خودشفقت‌‌ورزی (پاتر و همکاران، 2011) در رابطه بوده است. متغیر غفلت به بی‌‌توجهی والدین نسبت به نیازهای رشدی فرزندان اشاره دارد، در حالی که ناسازگاری سردی، خصومت و طرد آشکار را شامل می‌‌شود. ویژگی‌‌های فرهنگی-تاریخی دوره کودکی نسلی که امروز در نمونه حاضر به عنوان مادران باردار شرکت کردند، می‌‌تواند تبیینی برای این تفاوت باشد، چرا که در نسل‌‌های گذشته خانواده‌‌ها به خصوص در اوایل زندگی به طور بارزی با والدین و خویشاوندان خود زندگی می‌‌کردند. از سوی دیگر تعداد فرزندان هر خانواده نیز بیش از تعداد فرزندان خانواده‌‌های جوان امروزی بود. از این رو، به کرّات پیش می‌‌آمد که بسیاری از وظایف مربوط به مراقبت فرزند توسط مادربزرگ، خاله، عمه، خواهر و برادر بزرگ‌‌تر و دیگر اعضای فامیل انجام شود و در مجموع، والدین سهم کمتری در مراقبت مستقیم فرزند خود ایفا می‌‌کردند. در زمینه‌‌ی رابطه مثبت ناسازگاری پدر با خودمراقبتی در زنان باردار این یافته دور از انتظار به نظر می‌‌رسد. هرچند برخی پژوهش‌‌ها از جمله مطالعه‌‌ی کیلیکگونا و کلیلکایاب (2014) نیز که مشاهده کردند بین سهل‌‌انگاری و اقتدرگرایی مادران با حمایت از مهارت‌‌‌‌‌‌های خودمراقبتی فرزندان کوچک‌‌شان ارتباط منفی و بین استبدادگرایی با آن رابطه مثبت و معنی‌‌دار وجود دارد، نتایج مشابهی به دست داده‌‌اند. با این حال، می‌‌توان به وجود عوامل مزاحمی اشاره کرد که می توانند در این رابطه تاثیر منفی بگذارند. به عنوان مثال، در صورتی که برخی شرایط مثل پایگاه اقتصادی-اجتماعی شرکت کننده ها، محیط زندگی، سطح سواد و سایر عواملی که می توانند تاثیرگذار باشند، مورد بررسی و کنترل قرار نگیرند، می توان انتظار چنین پیامدی را داشت. مرور ویژگی‌‌های جمعیت‌‌شناختی نمونه ی مورد مطالعه نشان داده که غالب جمعیت نمونه از زنان خانه‌‌دار (161 نفر) با تحصیلات در حد دیپلم (98 نفر) تشکیل شده بودند که تا حدودی به خصوصیات فرهنگی و طبقه‌‌ی اجتماعی-اقتصادی نمونه‌‌ای که مورد بررسی قرار گرفته، اشاره دارد. همچنین، تفاوت تاثیرپذیری دختران از مادر و پدر خود را نشان می‌‌دهد. نتایج ضرایب همبستگی بین ناسازگاری پدر با ابعاد خودمراقبتی نیز احتمالا به نتیجه‌‌گیری بهتر در این زمینه کمک کند. یافته‌‌ها نشان دادند که ناسازگاری پدر با مراقبت پزشکی، ذهن‌‌آگاهی و خودشفقت‌‌ورزی رابطه منفی اما با خودتسکین‌‌بخشی و ورزش رابطه مثبت نشان داده است. اندازه و جهت رابطه به دست آمده چه در مدل پیشنهادی به صورت متغیر مکنون و چه در مدل اصلاح شده که جمع آن‌‌ها در نظر گرفته شد، برایند تاثیر ناسازگاری پدر بر خودمراقبتی را آشکار کرده است و ماهیت و جهت واقعی رابطه‌‌ی ناسازگاری پدر با هریک از این ابعاد مخفی مانده است. ذهن‌‌آگاهی و خودشفقت‌‌ورزی هردو تحت تاثیر رفتارهای انتقادگرایانه ناشی از شیوه مراقبت ناسازگار کاهش پیدا می‌‌کنند چرا که نقطه اشتراک در تعریف هر دو این سازه‌‌ها عدم قضاوت و بزرگ‌‌نمایی احساس‌‌های منفی است. برخی پژوهش‌‌ها رابطه انتقادگری والدین با خودانتقادی را تایید کرده‌‌اند (برای مثال، ساش- اریکسون[62] و همکاران، 2006). خودانتقادی نوعی از خودارزیابی آسیب‌‌زننده است که احساس بی‌‌ارزشی و گناه، شکست و ادراک عدم پذیرش از سوی دیگران را در واکنش به فعالیت‌‌های روزمره شامل می‌‌شود (کاکس، فلیت و استین[63]، 2004). فاصله زمانی بین کودکی تا بزرگسالی فرصتی است برای این که انتقادگری والدین به دلیل اثرگذاری بر رشد هویت شخصی فرد درونی‌‌سازی شود. بنابراین، سطوح بالای انتقادگری والدین به کاهش در خودشفقت‌‌ورزی و ذهن‌‌آگاهی مبدل خواهد شد. در مقابل، می‌‌توان از ورزش به عنوان روشی مثبت یاد کرد که یکی از کارکردهای آن‌‌ کاهش اضطراب و ناآرامی‌‌های درونی می‌‌باشد (برای مثال، پوررنجبر و نعمت اله زاده ماهانی، 1384). خودتسکین‌‌بخشی نیز راهبردهای  بیرونی برای مثال، پیاده‌‌روی، نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی را شامل می‌‌شود که  فرد را در آرام کردن خود یاری می‌‌دهند که می‌‌تواند راهبرد مقابله‌‌ای موثری برای کاهش استرس محسوب شود. در نتیجه، ممکن است در اثر ناسازگاری پدر سطح استرس در افراد نمونه بالا باشد و به همین دلیل از راهبردهایی مثل ورزش و خودتسکین‌‌بخشی برای آرام‌‌سازی خود استفاده کنند. یکی از ابعاد خودمراقبتی معنویت است. بررسی ضرایب همبستگی نشان داد که ناسازگاری مادر رابطه منفی با اعمال معنوی در نمونه حاضر دارد اما ناسازگاری پدر رابطه معنی‌‌داری با آن ندارد. یافته‌‌های گذشته نیز نشان می‌‌دهند که خانواده یک عامل موثر بر ایجاد ارزش‌‌های معنوی است(کینگ[64]، 2008). کودکی فرصتی طلایی برای شکل‌‌گیری لایه‌‌های فکری و سطوح بالای هوش معنوی و بازشناسی گوهر وجود است (سیدی[65] و همکاران، 2009). والدینی که در کودکی در فهم معانی و نمادها فرزندشان را یاری می‌‌دهند، موجب تسهیل رشد هوش معنوی در بزرگسالی او خواهند بود. والدین صمیمی آزادی لازم را برای کودک‌‌شان فراهم می‌‌کنند و در استدلال‌‌های اخلاقی به او کمک می‌‌کنند تا رشد معنوی وی تسریع شود. همچنین در یافتن پاسخ برای پرسش‌‌های فرزندان در رابطه با هستی و زندگی همکاری می‌‌کنند (الهاگین[66]، 2004). تفاوت پدر و مادر در رابطه با اعمال معنوی احتمالا اول به دلیل سطح درگیری بیش‌‌تر مادران در تربیت فرزندان و دوم به علّت تعامل بیش‌‌تر مادران با دختران برای حضور در اماکن و مراسم مذهبی و معنوی در سطح جامعه است که به دلیل عرف موجود در جامعه به این صورت می‌‌باشد.

سوال دوم پژوهش حاضر به رابطه ابعاد خودمراقبتی با خودکارامدی مادری پرداخت و یافته‌‌ها نشان داد بین این دو متغیر رابطه مثبت و معنی‌‌داری وجود دارد. یافته‌‌های برخی مطالعات گذشته نیز از این رابطه حمایت کرده‌‌اند، برای مثال، حمایت اجتماعی در پیش‌‌بینی خودکارامدی مادری (تتی و گفلند، 1991؛ لیهی- وارن و همکاران، 2012؛ آزموده و همکاران، 2015) و نقش بهزیستی معنوی در باورهای خودکارامدی(وتستون، 2015)، مورد مطالعه قرار گرفته‌‌اند. در زمینه بعد خودشفقت‌‌ورزی، هرچه مادر از خودشفقت‌‌ورزی بالاتری برخوردار باشد، کمتر قضاوت منفی و مخرب نسبت به خودش می‌‌کند و در برابر فشار فرهنگی برای کمال‌‌گرایی یا تمرکز بر شکست‌‌های والدگری مقاومت نشان می‌‌دهد، که در نتیجه، احساس اطمینان بیش‌‌تری را به عنوان یک والد موثر تجربه خواهد کرد. سطوح بالای خودکارامدی به رویکردهای مثبت‌‌تری نسبت به قانون و نظم منجر شده هجمه کمتری به بدکارکردی والدگری وارد خواهد شد. این فرصت‌‌ها اگر با تجربیات مثبتی از والدگری تکرار شوند در احساس خودکارامدی سهیم شده و این چرخه دائمی خواهد بود. در زمینه تربیت کودک، مادر ضعف خود را  تشخیص داده، از اشتباهاتش یاد می‌‌گیرد و رویکرد موثرتری در آینده اتخاذ می‌‌کند، که احساس خودکارامدی والدگری وی را افزوده رفتارهای والدگری منفی را کاهش می‌‌دهد (ویتنی[67]، 2013). خودشفقت‌‌ورزی به والدین کمک می‌‌کند تا در تشخیص، پذیرش و تمرکززدایی از افکار منفی آگاه‌‌تر باشند و کمتر واکنش نشان دهند. این وضعیت به مادران کمک می‌‌کند تا توانایی بالاتری در حساسیت پاسخگویی به نیازهای فرزندشان داشته باشند(کابات‌‌زین[68] و کابات‌‌زین، 1998). والدین دارای خودشفقت‌‌ورزی بیش‌‌تر ظرفیت بالاتری برای پاسخ دادن سازگار به نوزادشان دارند و فراوانی الگوهای تفکر و رفتار خودکار بیش از حد آموخته در آنان کاسته می‌‌شود. این فرایندها توانایی پاسخ به چالش‌‌های والدگری به روش‌‌های حساس‌‌تر و تاب‌‌آورتر را می‌‌افزایند. والدین با شفقت بیش‌‌تر، گرمی و مسئولیت‌‌پذیری بالاتری نشان می‌‌دهند که بر والدین و کودکان هر دو موثر است. وقتی کودکی مادر خود را در حال پاسخگویی مشفقانه می‌‌یابد، در اثر الگوگیری رفتار مشابهی بروز می‌‌دهد و به دلیل نقش خودشفقت‌‌ورزی در افسردگی، از اثرات منفی افسردگی والدین باز داشته می‌‌شود (سایکوگیو[69] و همکاران، 2016). در زمینه‌‌ی ذهن‌‌آگاهی، افراد ذهن‌‌آگاه، واقعیات درونی و بیرونی را آزادانه و بدون تحریف درک می‌‌کنند و توانایی زیادی در رویارویی با دامنه گسترده‌‌ای از تفکرات، هیجان‌‌ها و تجربه‌‌ها (اعم از خوشایند و ناخوشایند) دارند (براون، رایان و کرسول[70]، 2007 .(بعد ذهن‌‌آگاهی خودمراقبتی یاری می‌‌دهد تا افرادی که تجارب ناخوشایندی از والدگری در کودکی خود داشته‌‌اند، کمتر تحت تاثیر افکار مربوط به آن قرار گیرند و در نتیجه، تجارب مثبت جدید را جذب کرده و خودکارامدی بالاتری را تجربه کنند. در ارتباط با متغیر روابط، تاثیر حمایت اجتماعی ضعیف در کاهش خودکارامدی مادری تایید شده است (برازو، 2015). روابط رضایت‌‌بخش و حمایت شخصی از مادران خودکارامدی مادری را از دو طریق ارتقا می‌‌دهد: تجربه جانشینی نگهداری از کودک و متقاعدسازی کلامی (لیهی‌‌وارن و همکاران، 2011). برازو (2015) بر مبنای بررسی پژوهش‌‌های گذشته حمایت اجتماعی را تعامل‌‌های بین فردی معرفی کرده که پشتیبانی عاطفی، کاهش استرس و عزت نفس را تامین و انتقال زنان به نقش مادری زنان تسهیل می‌‌کنند. ابعاد سلامت جسمی خودمراقبتی مطابق مفهوم‌‌سازی کوک‌‌کاتون (2014)، رعایت تغذیه سالم، ورزش، مراقبت پزشکی و استراحت کافی را شامل می‌‌شوند. به نظر می‌‌رسد این ابعاد حداقل از دو طریق بر خودکارامدی مادری تاثیرگذار هستند. مهم‌‌ترین منبع خودکارامدی تجارب تسلط فعالانه در یک هدف معین است (بندورا، 1997). مادری که به دانش و عمل گسترده و صحیح برای مراقبت جسمانی خود دسترسی دارد، در مراقبت از فرزندش نیز احساس کارامدی بیش‌‌تری می‌‌کند. منبع دیگر تشکیل احساس خودکارامدی بر مبنای نظریه بندورا (1997)، حالات روانشناختی و عاطفی در موقعیت‌‌های استرس‌‌زا است که به عنوان نشانه‌‌های عدم کفایت یا آسیب‌‌پذیری عمل می‌‌کنند. افزایش سلامت جسمانی و کاهش نیاز به خدمات پزشکی سطح تنش و استرس روانی مادر را می‌‌کاهد. هرچه فرد از سلامت جسمی و به تبع آن سلامت روانی بالاتری برخوردار باشد، در مواجهه با موقعیت‌‌های عملکردی برای مثال، آرام کردن نوزاد زمانی که گریه می‌‌کند، آرامش خود را بهتر حفظ کرده و در نتیجه، از روش‌‌های موثرتری برای حل این مشکل بهره می‌‌گیرد، نتایج بهتری دریافت کرده و خودکارامدتر می‌‌شود.

     سوال سوم پژوهش حاضر در ارتباط با نقش میانجی خودمراقبتی در رابطه ابعاد مراقبت والدین با خودکارامدی مادری بود. یافته‌‌های پژوهش نشان داد که تنها ناسازگاری پدر و ناسازگاری مادر از طریق خودمراقبتی با خودکارامدی مادری رابطه معنی‌‌دار نشان دادند. بنابراین، حداقل تا حدی جزئی تاثیر ناسازگاری والدین بر خودکارامدی مادری زنان باردار به دلیل نقش ابعاد خودمراقبتی است. نتایج تحلیل نشان داد مدل پیشنهادی در ابتدا از برازش مناسبی برخوردار نبود. به منظور ارتقای برازش مدل تغییراتی در نحوه‌‌ی ارائه آن صورت گرفت، از این قرار که در پی حذف مسیرهای غیرمعنی‌‌دار متغیر غفلت پدر نیز از مدل حذف گردید و نمره کل متغیر خودمراقبتی به جای حالت مکنون آن جایگزین شد. پس از اعمال این تغییرات بار دیگر با تغییر روش تحلیل از مدلیابی معادلات ساختاری به تغییر مسیر، برازش مدل آزمون شد که این بار شاخص‌‌های مناسبی به دست آمد.

بر اساس دیدگاه بندورا خودکارامدی به عنوان یک ویژگی شخصیتی ثابت تلقی نمی‌‌شود بلکه یک فرایند پویا است که با تغییر تکلیف، الزامات موقعیتی و عوامل فردی تغییر می‌‌کند. از این رو تقویت باورهای خودکارامدی مرکز توجه مداخله‌‌های درمانی روانی- اجتماعی به خصوص در حیطه فرزندپروری بوده است (بلوم‌‌فیلد و کندال[71]، 2012). گذشته هیچ انسانی قابل تغییر و بازگشت نیست، اما ابعاد خودمراقبتی (مراقبت‌‌های جسمانی، ذهن‌‌آگاهی، روابط، خودشفقت‌‌ورزی، خودتسکین‌‌بخشی، اعمال معنوی و تغییر محیط) که همگی در دسته عوامل درون‌‌فردی قرار می‌‌گیرند، قابل انعطاف و آموزش می‌‌باشند. مداخله در هر یک از این ابعاد یا مجموعه‌‌ای از آن‌‌ها در قالب اصلاح سبک زندگی زنان باردار، می‌‌تواند پیامدهای مثبت بسیاری برای مادر و فرزندش داشته باشد که یکی از آن‌‌ها خودکارامدی مادری است. به طور کلی، زنان بارداری که از روش‌‌هایی برای آرامش بخشیدن به خود استفاده می‌‌کنند(برای مثال، پیاده‌‌روی، نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی و ...)، به افکار و احساسات‌‌ افراد بدون قضاوت توجه می‌‌کنند، آگاهی متعادلی نسبت به هیجان‌‌های خود دارند، با افکار و احساسات رنج‌‌‌آور مواجهه غیراجتنابی کرده، به آسایش و استراحت خود اهمیت می‌‌دهند، به اعمال مذهبی و کسب هدف و معنی زندگی می‌‌پردازند و احساسی از حمایت اجتماعی و عاطفی بسنده دارند، از خودکارامدی مادری بالاتری برخوردار هستند. نقش اطرافیان زن باردار به خصوص در زمینه روابط مشخص می‌‌شود. به وفور مشاهده شده که زنان در این دوره حمایت اجتماعی لازم را دریافت نمی‌‌کنند و برای بسیاری زنان، بارداری دوره‌‌ای از تنهایی محسوب می‌‌شود (رازورل، کایسر، سلنت و اپینی[72]، 2013). خودکارامدی والدگری به خوبی واریانس مهارت‌‌ها و رضایت از والدگری را در بر می‌‌گیرد و تعیین‌‌کننده‌‌ی عمده‌‌ای از رفتارهای والدگری شایسته است (جونز و پرینز[73]، 2005) که چه به شکل مستقیم و چه از طریق رفتارهای والدگری و تعامل بین کودک و والدین بر رشد کودک اثر دارد. حتی تحقیقی که اخیرا توسط رویز- زالدیبار[74] و همکاران (2021) انجام شده است نشان می‌‌دهد نتایج این خودکارامدی مادری بر سبک زندگی سلامت فرزندان نیز اثر می‌‌گذارد. در ایران هم فرشی صبح خیز، نامور و زارع سال 1400 تحقیقی صورت دادند که بنا بر یافته‌‌های آن شاخص‌‌های والدگری والدین در هنگام ازدواج سال‌‌ها بعد اثر خود را بر رضایت زناشویی فرزندان می‌‌گذارد. پژوهش حاضر نشان داد که خودمراقبتی و خودکارامدی مادری تا چه اندازه از ابعاد مراقبت والدین به خصوص از ناسازگاری و غفلت مادران متاثر هستند. بنابراین، باید به آموزش زنان باردار امروز و مادران فردا در زمینه‌‌ی شیوه‌‌های مراقبت و والدگری صحیح اقدام کرد.

تعمیم یافته‌‌های این پژوهش با برخی محدودیت‌‌ها همراه است. از جمله این که تنها از ابزارهای نوشتاری و خودسنجی برای بررسی متغیرها استفاده شد. گزارش زنان باردار از شیوه‌‌های مراقبت والدین خود ممکن است تحت تاثیر گذشت زمان و حساسیت‌‌های دوران بارداری گزارشی دقیق و کاملا منطبق بر واقعیت نباشد. از این رو، تکمیل این سنجش‌‌ها با روش‌‌ مشاهده و مصاحبه با اطرافیان نزدیک، به افزایش اعتبار نتایج این مطالعه کمک می‌‌کند. به علاوه، در جهت تعمیم‌‌پذیری بهتر نتایج پژوهش حاضر بهتر است این مدل را در نمونه‌‌های دیگر نیز مورد تحلیل قرار داد. همچنین، ممکن است نقش عوامل فرهنگی و طبقه اجتماعی-اقتصادی در زمینه روابط این متغیرها تفاوت ایجاد کند. بنابراین شاید بهتر باشد که پژوهش‌‌های بعدی مقایسه‌‌هایی از این نظر صورت دهند.

منابع

بشلیده، کیومرث (1393). روش‌‌های پژوهش و تحلیل آماری مثال‌‌هایی پژوهشی با SPSS و AMOS. انتشارات دانشگاه شهیدچمران اهواز.

پوررنجبر، محمد و نعمت اله زاده ماهانی، کاظم (1384). تاثیر ورزش های هوازی و بی هوازی بر میزان اضطراب. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان، 13 (1)، 51-56.

شولتز، دوان پی. و شولتز، سیدنی الن. (1389). نظریه‌‌های شخصیت، یحی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، چاپ هفدهم.

فرشی صبح خیز، فاطمه، نامور، هومن و زارع، زهرا (1400). نقش شاخصهای والدگری ازدواج بر رضایت زناشویی فرزندان: یک پژوهش کیفی. فصلنامه خانواده و بهداشت، 11(2)، 60-78.

Abaspoorazar, Z., Farrokhi, N. A., & Borjali, A. (2015). Explaining the relationship between parenting styles, identity styles and spiritual health in adolescents. European Online Journal of Natural and Social Sciences, 4 (3), 450-460.

Alvarez-Segura, M., Garcia-Esteve, L., Torres, A., Plaza, A., Imaz, M. L., Hermida-Barros, L., San, L., & Burtchen, N. (2014). Are women with a history of abuse more vulnerable to perinatal depressive symptoms? A systematic review. Arch Womens Ment Health, 17(5), 343-57.

Azmoude, E., Jafarnejade, F., & Mazlom, S. R. (2015). The Predictors for Maternal Self-efficacy in Early Parenthood. Journal of Midwifery and Reproductive Health, 3(2), 368-376.

Bandura, A. (1997). Self-efficacy: The exercise of control. New York, NY: W. H. Freeman.

Berge, J. M., Wall, M., Loth, K., Neumark-Sztainer, D. (2010). Parenting style as a predictor of adolescent weight and weight-related behaviors. J. Adolesc. Health, 46, 331–338.

Bifulco, O. B., Bernazzani, O., Moran, P. M. & Jacobs, C. (2005). The childhood experience of care and abuse questionnaire (CECA.Q): Validation in a community series. British Journal of Clinical Psychology; 44, 563–581.

Bloomfield, L. & Kendall, S. (2012). Parenting self-efficacy, parenting stress and child behaviour before and after a parenting programme. Primary Health Care Research & Development, 13, 364-372.

Bogenschneider, K., Small, S. A., & Tsay, J. C. (1997). Child, parent, and contextual influences on perceived parenting competence among parents of adolescents. Journal of Marriage and the Family, 59, 345-362.

 Brazeau, N. (2015). The association between compromised caregiving, social support and maternal self-efficacy. Mills College. 

Brody, G. H., Flor, D. L., & Gibson, N. M. (1999). Linking maternal self-efficacy beliefs, developmental goals, parenting practices, and child competence in rural single parent African American families. Child Development, 70, 1197-1208.

Brown, K. W., Ryan, R. M., & Creswell, J. D. (2007). Addressing Fundamental Questions about Mindfulness. Psychological Inquiry, 18, 272-281.

Buresova, I., Bartosova, K., Cernak, M., & Novaka, A. (2015). Connection between parenting styles and self-harm in adolescence. Social and Behavioral Sciences,  171, 1106-1113.

Caldwell, J. G., Shaver, P. R., Li, S., & Minzenberg, M. J. (2011). Childhood maltreatment, adult attachment, and depression as predictors of parental self-efficacy in at-risk mothers. Journal of Aggression, Maltreatment & Trauma, 20, 595–616.

Coleman, P. K., & Karraker, K. H. (1998). Self-efficacy and parenting quality: findings and future applications. Developmental Review, 18, 47–85.

Conroy S., Pariante, C. M., Marks, M. N., Davies, H. A., Farrelly, S., Schacht, R., & Moran, P. (2012). Maternal psychopathology and infant development at 18 months: The impact of maternal personality disorder and depression. Journal of the American Academy of Child & Adolescent Psychiatry, 51(1), 51-61.

Cook-Cottone, C. P. (2014). The Mindful Self-Care Scale: Self-care as a tool to promote physical, emotional, and cognitive well- being. Retrieved from http://gse.buffalo.edu/about/directory/faculty/cook-cottone.

Cox, B. J., Fleet, C., & Stein, M. B. (2004). Self-criticism and social phobia in the US national comorbidity survey. Journal of Affective Disorders, 82, 227-234.

de Montigny, F., & Lacharite, C. (2005). Perceived parental efficacy: concept analysis. Journal of Advanced Nursing, 49, 387-396.

Eerkes, E. M., & Crockenberg, S. C. (2002). The development of maternal self-efficacy and its impact on maternal behavior. Infancy, 3, 227–47.

Feldhousen, E. B. (2014). The relationships between stress, social support, maternal self-efficacy, maternal depression, maternal reports of child demandingness and maternal reports of child social and emotional quality of life in a sample of overweight and obese women two years post childbirth. Dissertation for the degree of Doctor of Philosophy in Marriage and Family Therapy. Syracuse University.

Hennessy, E., Hughes, S. O., Goldberg, J. P., Hyatt, R. R., & Economos, C. D. (2010). Parent-child interactions and objectively measured child physical activity: A cross-sectional study. Int. J. Behav. Nutr. Phys. Act., 7 (71), 1-14. 

Hill, N. E., & Bush, K. R. (2001). Relationships between parenting environment and children's mental health among African American and European American mothers and children. Journal of Marriage and the Family, 63, 954-966.

Izzo, C., Weiss, L., Shanahan, T., & Rodriguez-Brown, F. (2000). Parental self-efficacy and social support as predictors of parenting practices and children's socioemotional adjustment in Mexican immigrant families. Journal of Prevention and Intervention in the Community, 20, 197-213.

Jasemzadeh, M., Jaafarzadeh, N., Abdullatif Khafaie, M., & Araban, M. (2016). Predicator of Pregnant Women’s Self-care Behavior against Air Pollution: An explanation based on the Extended Parallel Process Model (EPPM). Electronic physician, 8 (9), 2871-2877.

Javdan, M. & Nickkerdar, M. A. (2011). The study relationship between parenting styles and spiritual intelligence. J. Life Sci. Biomed, 1(1), 24-27.

Johnston, C., & Mash, E. J. (1989). A measure of parenting satisfaction and efficacy. Journal of Clinical Child Psychology, 18, 167-175.

Jones, T. L., & Prinz, R. J. (2005). Potential roles of parental self-efficacy in parent and child adjustment: A review. Clinical Psychology Review, 25, 341-363.

Jones, T. L., & Prinz, R. J. (2005). Potential roles of parental self-efficacy in parent and child adjustment: A review. Clinical Psychology Review, 25, 341-363.

Kate, L. Harkness, A., E. Bruce, & Margaret, N. L. (2006). The Role of Childhood Abuse and Neglect in the Sensitization to Stressful Life Events in Adolescent Depression. Journal of Abnormal Psychology, 115(4), 730–741.

Kilicgun, M. Y., & Kilickaya, A. (2014). Predictor effect of parental authority on the children’s self-care skills. European Proceedings of Social & Behavioural Sciences, 5 (8), 60-68.

King, D. B. (2008). Rethinking claims of spiritual intelligence: A definition, model, and measure. Master of science thesis, Trent University, Canada, Ontario.

Kohlhoff J., Barnett B. (2013). Parenting self-efficacy: links with maternal depression, infant behaviour and adult attachment. Early Hum. Dev. 89 249–256.

Kunseler, F. C., Oosterman, M., de Moor, M. H. M., Verhage, M. L., Schuengel, C. (2016). Weakened Resilience in Parenting Self-Efficacy in Pregnant Women Who Were Abused in Childhood: An Experimental Test. PLoS ONE, 11(2), 1-14.

Leahy-Warren, P., & McCarthy, G. (2007). Postnatal depression: Prevalence, mothers' perspectives, and treatments. Archives of Psychiatric Nursing, 21(2), 91-100.

Leahy-Warren, P., McCarthy, G., & Corcoran, P. (2011). First-time mothers: social support, maternal parental self-efficacy and postnatal depression. Journal of Clinical Nursing, 21 (3-4), 1-10.

Leerkes, E. M. & Crockenberg, S. C. (2002). Mothers’ accurate identification of negative infant emotions: The role of childhood history and emotional competencies. Poster presented at the Biennial Meeting of the International Society of Infant Studies, Toronto.

Monaghan, M. , Horn, I. B.,  Vanessa, A., Cogen, F. R. , & Streisand, R. (2013). Authoritative parenting, parenting stress, and self-care in pre-adolescents with type 1 diabetes. J Clin Psychol Med, 19(3), 255–261.

Murdock, K. W. (2012). An examination of parental self-efficacy among mothers and Fathers. Psychology of Men & Masculinity. Advance online publication.

Philips, N., Sioen, I., Michels, N., Sleddens, E., De Henauw, S. (2014). The influence of parenting style on health-related behavior of children: findings from the ChiBS study. Int J Behav Nutr Phys Act, 23 (11), 1-14.

Potter, R. F., Yar, K., Francis, A. J. P., Schuster, S., Yap, K. (2014). Self-Compassion Mediates the Relationship between Parental criticism and Social Anxiety. International Journal of Psychology and Psychological Therapy, 14 (1), 33-43.

Psychogiou, L.,  Legge, K.,  Parry, E.,  Mann, J.,  Nath, S.,  Ford, T.,  & Kuyken, W. (2016).  Self-Compassion and Parenting in Mothers and Fathers with Depression. Mindfulness, 7, 896–908.

Puspita, T., Jerayingmongkol, P., & Sanguanprasit, B. (2015). Factors predicting self-care behaviors among pregnant women in garut district, West Java Province, Indonesia.

Razurel, C., Kaiser, B., Sellenet, C., & Epiney, M. (2013). Relation between perceived stress, social support, and coping strategies and maternal well-being: A review of the literature. Women & Health, 53, 74-99.

Regina, P. R. S. (2013). Understanding parental self-efficacy in fathers. A thesis for the Degree of Doctor of Philosophy in Clinical Psychology. University of Regina.

Ruiz-Zaldibar, C., Serrano-Monzo, I., Lopez-Dicastillo, O., Pumar-Mendez, M. J., Iriarte, A., Bermejo-Martins, E., & Mujika, A. (2021). Parental Self-Efficacy to Promote Children’s Healthy Lifestyles: A Pilot and Feasibility Study. Int. J. Environ. Res. Public Health, 18(4794), 1-17. 

Sachs-Ericsson, N., Verona, E., Joiner, T., & Preacher, K. J. (2006). Parental verbal abuse and the mediating role of self-criticism in adult internalizing disorders. Journal of Affective Disorders, 93, 71-78.

Saidy, E. P., Hassan, A., Pertiwi, E., Fadzulahmm, A. R., Habibian, E J., IsmiArif, I. & Krauss, S. E. (2009). Influence of emotional and spiritual intelligence from the national education philosophy towards language skills among secondary school students. European Journal of Social Sciences, 9(1), 61-71.

Schuetze, P., & Eiden, R. D. (2005). The relationship between sexual abuse during childhood and parenting outcomes: Modeling direct and indirect pathways. Child Abuse Negl, 29, 645–59.

Shumov, L., & Lomax, R. (2002). Parental self-efficacy: Predictor of parenting behavior and adolescent outcomes. Parenting, Science and Practice, 2, 127-150.

Sleddens, E. F. C., Gerards, S. M. P. L., Thijs, C., de Vries, N. K., Kremers, S. P. J. (2011). General parenting, childhood overweight and obesity-inducing behaviors: A review. Int. J. Pediatr. Obes., 6, 12–27.

Teti, D. M., & Gelfand, D. M. (1991). Behavioral competence among mothers of infants in the first year: The mediational role of maternal self-efficacy. Child Development, 62, 919-929.

Whetstone, T. D. (2015). Gender-Homogenous Mentoring, Spiritual Wellbeing, and Self-Efficacy Beliefs in African American Male Adolescents: A Test of Three Models. Dissertation for the doctoral degree of Philosophy. Loyola University Chicago.

Whitney, T. B. (2013). Self-Compassion and the Parenting Behaviors of Mothers of Young Children.  Dissertation for the degree of Doctor of Philosophy. The University of Texas.

Wisner, K. L., Sit, D. K., McShea, M. C., Rizzo, D. M., Zoretich, R. A., Hughes, C. L., . . . Costantino, M. L. (2013). Onset timing, thoughts of self-harm, and diagnoses in postpartum women with screen-positive depression. JAMA Psychiatry, 70(5), 490-498.

 

|||

 

 

 

.[1] نویسنده مسئول: دکتری روانشناسی تربیتی، استاد مدرس دانشگاه فرهنگیان مرکز خدیجه کبری دزفول، دزفول، ایران

                                                                                                                         siminghannad1366@gmail.com 

[2]. فارغ التحصیل دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران

[3]. عضو هیات علمی موسسه اموزش عالی نقش جهان

[4]. Wisner

[5]. maternal self-efficacy

[6] . Feldhousen

[7]. Coleman & Karraker

[8] .parenting self-efficacy

[9]. Montigny & Lacharite

[10]. Bandura

[11]. Jones & Prinz

[12]. Teti & Gelfand

[13] .Murdock

[14] .Izzo, Weiss, Shanahan & Rodriguez-Brown

[15]. Hill & Bush

[16]. Brody, Flor & Gibson

[17]. Bogenschneider, Small & Tsay

[18]. Shumov & Lomax

[19] .Alvarez-Segura

[20] .Brazeau

[21]. Kohlhoff & Barnett

[22]. Kate, Harkness, Bruce & Margaret

[23]. Bifulco, Bernazzani, Moran & Jacobs

[24]. Self-care

[25]. Cook-Cottone

[26] .Rest

[27]. Self-soothing strategies

[28] . Mindfulness

[29].Self-compassion

[30]. Kunseler, Oosterman, de Moor, Verhage, & Schuengel

[31]. Schuetze, & Eiden

[32]. Leerkes & Crockenberg

[33]. Hennessy, Hughes, Goldberg, Hyatt & Economos

[34]. Berge, Wall, Loth  &Neumark-Sztainer

[35]. Sleddens, Gerards, Thijs, Vries & Kremers

[36]. Buresova, Bartosova, Cernak & Novaka

[37]. Monaghan, Horn, Vanessa,  Cogen & Streisand

[38]. Philips, Sioen, Michels, Sleddens, & De Henauw

[39]. Kilicguna & Kilickayab

[40]. Puspita, Jerayingmongkol & Sanguanprasit

[41]. Jasemzadeh, Jaafarzadeh, Abdullatif Khafaie & Araban

[42]. Javdan & Nickkerdar

[43]. Abaspoorazar, Farrokhi & Borjali

[44]. Whetstone

[45] . Potter, Yar, Francis, Schuster &Yap

[46]. path analysis

[47]. The Mindful Self-Care Scale

[48]. the Parenting Sense of Competence Scale

[49]. Johnston & Mash

[50]. Ohan, Leung

[51]. The Childhood Experience of Care and Abuse Questionnaire

[52]. Bifulco, Bernazzani, Moran & Jacobs

[53]. Chi square

[54]. Normed χ2  measure

[55]. Goodness of fit

[56]. Adjusted goodness of fit

[57]. Comparative fit index

[58]. Incremental fit index

[59]. Root mean square error of approximation

[60] . Montigny and Lacharite

[61] .Schultz

[62]. Sachs-Ericsson

[63]. Cox, Fleet, & Stein

[64]. King

[65]. Saidy

[66]. Elhageen

[67]. Whitney

[68]. Kabat-Zinn

[69]. Psychogiou

[70]. Brown, Ryan & Creswell

[71]. Bloomfield & Kendall

[72]. Razurel, Kaiser, Sellenet, & Epiney

[73]. Jones & Prinz

[74]. Ruiz-Zaldibar

Smiley face

 

بشلیده، کیومرث (1393). روش‌‌های پژوهش و تحلیل آماری مثال‌‌هایی پژوهشی با SPSS و AMOS. انتشارات دانشگاه شهیدچمران اهواز.
پوررنجبر، محمد و نعمت اله زاده ماهانی، کاظم (1384). تاثیر ورزش های هوازی و بی هوازی بر میزان اضطراب. مجله دانشگاه علوم پزشکی کرمان، 13 (1)، 51-56.
شولتز، دوان پی. و شولتز، سیدنی الن. (1389). نظریه‌‌های شخصیت، یحی سیدمحمدی، تهران، ویرایش، چاپ هفدهم.
فرشی صبح خیز، فاطمه، نامور، هومن و زارع، زهرا (1400). نقش شاخصهای والدگری ازدواج بر رضایت زناشویی فرزندان: یک پژوهش کیفی. فصلنامه خانواده و بهداشت، 11(2)، 60-78.
Abaspoorazar, Z., Farrokhi, N. A., & Borjali, A. (2015). Explaining the relationship between parenting styles, identity styles and spiritual health in adolescents. European Online Journal of Natural and Social Sciences, 4 (3), 450-460.
Alvarez-Segura, M., Garcia-Esteve, L., Torres, A., Plaza, A., Imaz, M. L., Hermida-Barros, L., San, L., & Burtchen, N. (2014). Are women with a history of abuse more vulnerable to perinatal depressive symptoms? A systematic review. Arch Womens Ment Health, 17(5), 343-57.
Azmoude, E., Jafarnejade, F., & Mazlom, S. R. (2015). The Predictors for Maternal Self-efficacy in Early Parenthood. Journal of Midwifery and Reproductive Health, 3(2), 368-376.
Bandura, A. (1997). Self-efficacy: The exercise of control. New York, NY: W. H. Freeman.
Berge, J. M., Wall, M., Loth, K., Neumark-Sztainer, D. (2010). Parenting style as a predictor of adolescent weight and weight-related behaviors. J. Adolesc. Health, 46, 331–338.
Bifulco, O. B., Bernazzani, O., Moran, P. M. & Jacobs, C. (2005). The childhood experience of care and abuse questionnaire (CECA.Q): Validation in a community series. British Journal of Clinical Psychology; 44, 563–581.
Bloomfield, L. & Kendall, S. (2012). Parenting self-efficacy, parenting stress and child behaviour before and after a parenting programme. Primary Health Care Research & Development, 13, 364-372.
Bogenschneider, K., Small, S. A., & Tsay, J. C. (1997). Child, parent, and contextual influences on perceived parenting competence among parents of adolescents. Journal of Marriage and the Family, 59, 345-362.
 Brazeau, N. (2015). The association between compromised caregiving, social support and maternal self-efficacy. Mills College. 
Brody, G. H., Flor, D. L., & Gibson, N. M. (1999). Linking maternal self-efficacy beliefs, developmental goals, parenting practices, and child competence in rural single parent African American families. Child Development, 70, 1197-1208.
Brown, K. W., Ryan, R. M., & Creswell, J. D. (2007). Addressing Fundamental Questions about Mindfulness. Psychological Inquiry, 18, 272-281.
Buresova, I., Bartosova, K., Cernak, M., & Novaka, A. (2015). Connection between parenting styles and self-harm in adolescence. Social and Behavioral Sciences,  171, 1106-1113.
Caldwell, J. G., Shaver, P. R., Li, S., & Minzenberg, M. J. (2011). Childhood maltreatment, adult attachment, and depression as predictors of parental self-efficacy in at-risk mothers. Journal of Aggression, Maltreatment & Trauma, 20, 595–616.
Coleman, P. K., & Karraker, K. H. (1998). Self-efficacy and parenting quality: findings and future applications. Developmental Review, 18, 47–85.
Conroy S., Pariante, C. M., Marks, M. N., Davies, H. A., Farrelly, S., Schacht, R., & Moran, P. (2012). Maternal psychopathology and infant development at 18 months: The impact of maternal personality disorder and depression. Journal of the American Academy of Child & Adolescent Psychiatry, 51(1), 51-61.
Cook-Cottone, C. P. (2014). The Mindful Self-Care Scale: Self-care as a tool to promote physical, emotional, and cognitive well- being. Retrieved from http://gse.buffalo.edu/about/directory/faculty/cook-cottone.
Cox, B. J., Fleet, C., & Stein, M. B. (2004). Self-criticism and social phobia in the US national comorbidity survey. Journal of Affective Disorders, 82, 227-234.
de Montigny, F., & Lacharite, C. (2005). Perceived parental efficacy: concept analysis. Journal of Advanced Nursing, 49, 387-396.
Eerkes, E. M., & Crockenberg, S. C. (2002). The development of maternal self-efficacy and its impact on maternal behavior. Infancy, 3, 227–47.
Feldhousen, E. B. (2014). The relationships between stress, social support, maternal self-efficacy, maternal depression, maternal reports of child demandingness and maternal reports of child social and emotional quality of life in a sample of overweight and obese women two years post childbirth. Dissertation for the degree of Doctor of Philosophy in Marriage and Family Therapy. Syracuse University.
Hennessy, E., Hughes, S. O., Goldberg, J. P., Hyatt, R. R., & Economos, C. D. (2010). Parent-child interactions and objectively measured child physical activity: A cross-sectional study. Int. J. Behav. Nutr. Phys. Act., 7 (71), 1-14. 
Hill, N. E., & Bush, K. R. (2001). Relationships between parenting environment and children's mental health among African American and European American mothers and children. Journal of Marriage and the Family, 63, 954-966.
Izzo, C., Weiss, L., Shanahan, T., & Rodriguez-Brown, F. (2000). Parental self-efficacy and social support as predictors of parenting practices and children's socioemotional adjustment in Mexican immigrant families. Journal of Prevention and Intervention in the Community, 20, 197-213.
Jasemzadeh, M., Jaafarzadeh, N., Abdullatif Khafaie, M., & Araban, M. (2016). Predicator of Pregnant Women’s Self-care Behavior against Air Pollution: An explanation based on the Extended Parallel Process Model (EPPM). Electronic physician, 8 (9), 2871-2877.
Javdan, M. & Nickkerdar, M. A. (2011). The study relationship between parenting styles and spiritual intelligence. J. Life Sci. Biomed, 1(1), 24-27.
Johnston, C., & Mash, E. J. (1989). A measure of parenting satisfaction and efficacy. Journal of Clinical Child Psychology, 18, 167-175.
Jones, T. L., & Prinz, R. J. (2005). Potential roles of parental self-efficacy in parent and child adjustment: A review. Clinical Psychology Review, 25, 341-363.
Jones, T. L., & Prinz, R. J. (2005). Potential roles of parental self-efficacy in parent and child adjustment: A review. Clinical Psychology Review, 25, 341-363.
Kate, L. Harkness, A., E. Bruce, & Margaret, N. L. (2006). The Role of Childhood Abuse and Neglect in the Sensitization to Stressful Life Events in Adolescent Depression. Journal of Abnormal Psychology, 115(4), 730–741.
Kilicgun, M. Y., & Kilickaya, A. (2014). Predictor effect of parental authority on the children’s self-care skills. European Proceedings of Social & Behavioural Sciences, 5 (8), 60-68.
King, D. B. (2008). Rethinking claims of spiritual intelligence: A definition, model, and measure. Master of science thesis, Trent University, Canada, Ontario.
Kohlhoff J., Barnett B. (2013). Parenting self-efficacy: links with maternal depression, infant behaviour and adult attachment. Early Hum. Dev. 89 249–256.
Kunseler, F. C., Oosterman, M., de Moor, M. H. M., Verhage, M. L., Schuengel, C. (2016). Weakened Resilience in Parenting Self-Efficacy in Pregnant Women Who Were Abused in Childhood: An Experimental Test. PLoS ONE, 11(2), 1-14.
Leahy-Warren, P., & McCarthy, G. (2007). Postnatal depression: Prevalence, mothers' perspectives, and treatments. Archives of Psychiatric Nursing, 21(2), 91-100.
Leahy-Warren, P., McCarthy, G., & Corcoran, P. (2011). First-time mothers: social support, maternal parental self-efficacy and postnatal depression. Journal of Clinical Nursing, 21 (3-4), 1-10.
Leerkes, E. M. & Crockenberg, S. C. (2002). Mothers’ accurate identification of negative infant emotions: The role of childhood history and emotional competencies. Poster presented at the Biennial Meeting of the International Society of Infant Studies, Toronto.
Monaghan, M. , Horn, I. B.,  Vanessa, A., Cogen, F. R. , & Streisand, R. (2013). Authoritative parenting, parenting stress, and self-care in pre-adolescents with type 1 diabetes. J Clin Psychol Med, 19(3), 255–261.
Murdock, K. W. (2012). An examination of parental self-efficacy among mothers and Fathers. Psychology of Men & Masculinity. Advance online publication.
Philips, N., Sioen, I., Michels, N., Sleddens, E., De Henauw, S. (2014). The influence of parenting style on health-related behavior of children: findings from the ChiBS study. Int J Behav Nutr Phys Act, 23 (11), 1-14.
Potter, R. F., Yar, K., Francis, A. J. P., Schuster, S., Yap, K. (2014). Self-Compassion Mediates the Relationship between Parental criticism and Social Anxiety. International Journal of Psychology and Psychological Therapy, 14 (1), 33-43.
Psychogiou, L.,  Legge, K.,  Parry, E.,  Mann, J.,  Nath, S.,  Ford, T.,  & Kuyken, W. (2016).  Self-Compassion and Parenting in Mothers and Fathers with Depression. Mindfulness, 7, 896–908.
Puspita, T., Jerayingmongkol, P., & Sanguanprasit, B. (2015). Factors predicting self-care behaviors among pregnant women in garut district, West Java Province, Indonesia.
Razurel, C., Kaiser, B., Sellenet, C., & Epiney, M. (2013). Relation between perceived stress, social support, and coping strategies and maternal well-being: A review of the literature. Women & Health, 53, 74-99.
Regina, P. R. S. (2013). Understanding parental self-efficacy in fathers. A thesis for the Degree of Doctor of Philosophy in Clinical Psychology. University of Regina.
Ruiz-Zaldibar, C., Serrano-Monzo, I., Lopez-Dicastillo, O., Pumar-Mendez, M. J., Iriarte, A., Bermejo-Martins, E., & Mujika, A. (2021). Parental Self-Efficacy to Promote Children’s Healthy Lifestyles: A Pilot and Feasibility Study. Int. J. Environ. Res. Public Health, 18(4794), 1-17. 
Sachs-Ericsson, N., Verona, E., Joiner, T., & Preacher, K. J. (2006). Parental verbal abuse and the mediating role of self-criticism in adult internalizing disorders. Journal of Affective Disorders, 93, 71-78.
Saidy, E. P., Hassan, A., Pertiwi, E., Fadzulahmm, A. R., Habibian, E J., IsmiArif, I. & Krauss, S. E. (2009). Influence of emotional and spiritual intelligence from the national education philosophy towards language skills among secondary school students. European Journal of Social Sciences, 9(1), 61-71.
Schuetze, P., & Eiden, R. D. (2005). The relationship between sexual abuse during childhood and parenting outcomes: Modeling direct and indirect pathways. Child Abuse Negl, 29, 645–59.
Shumov, L., & Lomax, R. (2002). Parental self-efficacy: Predictor of parenting behavior and adolescent outcomes. Parenting, Science and Practice, 2, 127-150.
Sleddens, E. F. C., Gerards, S. M. P. L., Thijs, C., de Vries, N. K., Kremers, S. P. J. (2011). General parenting, childhood overweight and obesity-inducing behaviors: A review. Int. J. Pediatr. Obes., 6, 12–27.
Teti, D. M., & Gelfand, D. M. (1991). Behavioral competence among mothers of infants in the first year: The mediational role of maternal self-efficacy. Child Development, 62, 919-929.
Whetstone, T. D. (2015). Gender-Homogenous Mentoring, Spiritual Wellbeing, and Self-Efficacy Beliefs in African American Male Adolescents: A Test of Three Models. Dissertation for the doctoral degree of Philosophy. Loyola University Chicago.
Whitney, T. B. (2013). Self-Compassion and the Parenting Behaviors of Mothers of Young Children.  Dissertation for the degree of Doctor of Philosophy. The University of Texas.
Wisner, K. L., Sit, D. K., McShea, M. C., Rizzo, D. M., Zoretich, R. A., Hughes, C. L., . . . Costantino, M. L. (2013). Onset timing, thoughts of self-harm, and diagnoses in postpartum women with screen-positive depression. JAMA Psychiatry, 70(5), 490-498.