نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 کارشناس ارشد مشاوره خانواده از دانشگاه علامه طباطبائی
2 عضو هیئت علمی دانشگاه حضرت معصومه (س)
3 عضو هیئت علمی گروه مشاوره دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The family environment before and after the parents' divorce is considered as an important factor in the children's adjustment. Therefore, this study was conducted with the aim of identifying the role of parents in children's adaptation to divorce. This present qualitative research was carried out using thematic analysis method. The studied population in this research was equal to the research participants who were selected from among young girls living in Tehran in 1401 who were between 20 and 30 years old and at least 5 years had passed since the divorce of their parents. Participants were selected based on purposive sampling from among individuals who met the criteria. The sampling process continued until theoretical saturation was achieved, and ultimately 12 participants were selected through Bell Adjustment Inventoty and studied through interviews. The data obtained were analyzed using the Brown & Clark's led to the identification of 3 main themes and 16 sub-themes. The main themes include "playing an effective parenting role after divorce", "changing parents' attitudes towards divorce" and "providing a tension-free environment after divorce". Based on this, the results of the present study can provide awareness and insight to concerned parents about their roles in the adjustment of their young daughters to divorce.
کلیدواژهها [English]
شناسایی نقش والدین در سازگاری دختران جوان با طلاق
زهره صالح بیگی [1] | ابوالفضل حاتمی ورزنه [2] | کیومرث فرحبخش [3]
چکیده
محیط خانواده قبل و بعد از طلاق والدین به عنوان عامل مهمی در سازگاری فرزندان در نظر گرفته شدهاست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش والدین در سازگاری فرزندان با طلاق انجام شد. این پژوهش کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل مضمون (تماتیک) به انجام رسید. نمونه پژوهش از بین فرزندان طلاق دختر ساکن تهران در سال 1401که بین 20 تا30 سال داشتند و حداقل 5 سال از طلاق والدینشان گذشته بود. مشارکت کنندگان بر مبنای منطق نمونه گیری هدفمند از بین مراجعان واجد شرایط انتخاب شدند. فرایند نمونهگیری تا حصول اشباع نظری ادامه یافت و در نهایت دوازده مشارکت کننده از طریق پرسشنامه سازگاری بل فرم بزرگسالان انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه موردمطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل یافتهها از طریق روش تحلیل مضمون براون و کلارک منجر به شناسایی
سه مضمون اصلی و شانزده مضمون فرعی گردید. مضامین اصلی شامل «ایفای نقش کارآمد والدینی بعد از طلاق»، «تغییر نگرش والدین نسبت به طلاق» و «تدارک محیط بدون تنش بعد از طلاق» است. براین اساس نتایج پژوهش حاضر میتواند به والدین دغدغه مند نسبت به نقش خود در جهت سازگاری دختران جوانشان با طلاق آگاهی و بینش برساند و راهگشا باشد.
کلیدواژهها: سازگاری دختران، طلاق، فرزندان طلاق، تحلیل مضمون.
مقدمه و بیان مسئله
خانواده یکی از مهم ترین کانونهای اجتماعی است و در بهداشت جسمی و روانی فرزندان اثرگذار است (حسینی یزدی و همکاران، 1394)؛ در فرهنگ ایرانی نیز از خانواده به عنوان بستری برای رشد و پرورش فرزندان و یادگیری و انتقال فرهنگ نام بردهاند (عزیزی، 1400) و طلاق والدین یکی از عواملی است که میتواند به کانون خانواده آسیب بزند(پارکر[4]و همکاران، 2022). به اعتقاد الیسون[5] و همکاران (2011) افزایش روزافزون طلاق آن را به یکی از مهمترین معضلات اجتماعی تبدیل کرد. همچنین تحقیقات نشان از افزایش آمار خانوادههای تک والدی داده است(کارلا و پتروجیانیس[6]، 2020).
از آنجاییکه طلاق با یک سوگ و فقدان مبهم همراه است (آماروس[7] و همکاران، 2017)، فرزندان طلاق ممکن است درد روانی نامشخصی را تا پایان عمر خود تجربه کنند (سوماری[8]و همکاران، 2020). احساس خجالت از تجربه طلاق والدین، مشکل در تمرکز، ازدستدادن احترام نسبت به والدین و سرزنش آنها از دیگر تأثیرات ناشی از طلاق والدین است (ویبیسونو و ناپیتوپولو[9]، 2022). طلاق والدین موجب افزایش پریشانی روانی، افسردگی و مشکلات رفتاری در کودکان و نوجوانان است و آن را به یک چالش مبرمی برای بهداشت عمومی در جامعه تبدیل کرده است (تولیوس[10] و همکاران، 2020). آسپرگ[11] و همکاران (2019) در پژوهشی به بررسی تأثیرات بلندمدت طلاق بر فرزندان پرداختند، نتایج پژوهش حاکی از آن بود که استرس ناشی از ناامنی عاطفی با افزایش خطر مشکلات سازگاری در نوجوانی، مشکلات تحصیلی و خلق افسرده ارتباط معناداری داشت. در این میان سازگاری با طلاق والدین برای کاهش آسیب به فرد و جامعه و رشد شخصی و اجتماعی فرزندان از اهمیت زیادی برخوردار است.
لازاروس و فولکمن [12] (1984) سازگاری را تلاشهایی در جهت تغییر پیوسته شناخت و رفتار دانستند تا بهاینترتیب برخی نیازهای خاص درونی و بیرونی را که موردنیاز یا فراتر از منابع یک شخص ارزیابی میشوند، مدیریت کنند. همچنین ویتن و لوید[13] (2003) اعتقاد داشتند که تلاشهای مقابلهای افراد میتواند به عنوان سازگاری یا ناسازگاری (مانند خودسرزنشگری یا عدم تلاش بیشتر در حل مسائل) در نظر گرفته شود (دوپلی و رنزبرگ[14]، 2015).
از آنجا که تأثیرات ناشی از طلاق موجب بسیاری از اختلالات رفتاری، جسمی و روانی را در فرزندان طلاق است و در زندگی فردی و اجتماعی آنها تأثیرات نامطلوبی گذاشته است (زمانی زارچی و همکاران، 1397) و میتواند آنها را با نیازهای ویژه و مشکلات سازگاری مواجه کند و در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و عاطفی قرار دهد (کریمی و همکاران، 1400)، توجه به عوامل اثرگذار در سازگاری با طلاق والدین از اهمیت بسیاری برخوردار است. معیارهای متعددی همچون عوامل فردی و شخصیتی (سن فرزندان در هنگام وقوع طلاق، جنسیت، رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی) و عوامل خانوادگی (کیفیت حضور، همکاری و مشارکت والدین بعد از طلاق) در سازگاری با طلاق والدین اثر گذار است (رجان[15] و همکاران، 2022). در این میان عوامل خانوادگی از جمله مسائلی است که میتواند تاثیرات قابل توجهی در سازگاری فرزندان با طلاق والدینشان بگذارد (استین باچ و همکاران[16] 2021).
یکی از مهمترین عوامل در تعیین اثرات ناشی از طلاق بر فرزندان، کیفیت رابطه آنها با والدینشان است (نیتی، 1395). عملکرد خانواده، چگونگی و میزان تعارضات والدین و کیفیت رابطة والد - فرزندی در میزان و نحوة سازگاری فرزندان تأثیر بسیاری دارد (هانسون[17] و همکاران، 2014). تعارضات والدین قبل و بعد از طلاق نقش کلیدی و مهمی را در سازگاری فرزندان ایفا کرده است (اوهارا[18] و همکاران، 2021). پژوهش لامب[19] (2004) نشان داد که حضور و حمایت مالی، عاطفی و اجتماعی والدین از فرزندان در کیفیت و تسریع فرایند سازگاری آنها نقش بسیاری داشت. همچنین زمانی که والد حضانتی از وضعیت سلامت روان مطلوبی برخوردار و مجهز به مهارتهای فرزندپروری است، شرایط مطلوبتری برای سازگاری فرزندان فراهم شد (ماکوبی[20]و همکاران، 2014) و در پژوهشی آماتو و باث[21] (1996) نشان دادند کیفیت رابطة والدین با یکدیگر قبل و بعد از طلاق نقش معناداری در سازگاری فرزندان داشت.
به اعتقاد تریلور[22] (2018) طلاق با تعارضهای بالا میتواند آشفتگی هیجانی بلندمدتی را برای زوجین و فرزندان ایجاد کند؛ همچنین لالتاس و خاسین[23] (2021) در مطالعهای با عنوان بررسی تجربه معلمان از کودکان و نوجوانان طلاق با تعارض بالا، نشان دادند فرزندان طلاقی که والدینشان بعد از جدایی تعارضات و مشکلات زیادی داشتند از نظر تحصیلی و رفتاری با مشکلات بیشتری مواجه شدند؛ در نتیجه تجربه آشفتگی هیجانی در یک بازه زمانی نسبتاً طولانی میتواند در فرایند سازگاری فرزندان اثرات نامطلوبی داشته باشد. همچنین به اعتقاد سارازین و کایر[24] (2007) در حدود یکچهارم زوجین، تعارضات والدین بعد از طلاق نهتنها ادامه داشت؛ بلکه تشدید نیز شد که این مسئله موجب بروز آسیبهای بسیاری بر فرزندان است (سورک[25]، 2019). تعارضات والدین بهعنوان عامل استرسزا در سازگاری فرزندان اثرگذار است (رینولدز و هولستون[26]، 2014) و میتواند آنها را با مشکلات متعدد اضطراب، افسردگی، عزتنفس پایین و مشکلات رفتاری و اجتماعی مواجه کند (ون دی جک[27] و همکاران، 2020). به اعتقاد الام[28] و همکاران (2019) تعارضات والدین در زمینه فرزندپروری قبل و بعد از طلاق میتواند آسیبهایی را به فرزندان وارد کند. همچنین سازگاری با طلاق والدین در افرادی که زندگی پرتنش و چالش برانگیزی را پشت سر گذاشتند، سریعتر رخ داد (آماتو و آنتونی[29]، 2014) و ازدواج مجدد و شراکت مجدد والدین با فرد دیگر میتواند در فرایند و مسیر سازگاری فرزندان اثر بگذارد و در حقیقت شرایط را چالشبرانگیز و پیچیده کند (ریلی و سویینی[30]، 2020).
کووا[31] و همکاران (2022) در پژوهشی به بررسی فرایند طلاق و مسیرهای سازگاری فرزندان با طلاق والدینی با تمرکز بر تعارضات والدین پرداختند. یافتههای حاصل از این پژوهش نشان داد که تعارضات والدین قبل و بعد از طلاق تأثیرات نامطلوبی بر سازگاری فرزندان داشت. این پژوهش همچنین به عواملی چون رشد شناختی و عاطفی، سبک ارتباط فرزندان با والدین، سن، جنس و میزان و کیفیت حمایت پدر و مادربزرگ در سازگاری با طلاق والدینی اشاره کرد. آماتو[32] (2000) نشان داد والدینی که بعد از طلاق رابطة مثبت والدینی را حفظ کردند، فرزندانشان راحتتر و سریعتر با شرایط جدید خود سازگار شدند (تولیوس و همکاران، 2022). همچنین پژوهش دان لوپ[33] (2022) در زمینة سازگاری جوانان با طلاق والدینشان، نشان داد که سطوح درک شده از شادکامی خانواده، درجة تعارض خانوادگی و کیفیت رابطة والدین و فرزندان در سازگاری آنها با طلاق والدینشان اثرگذار است. مطالعه کمی افیفی[34] و همکاران (2006) نشان داد کیفیت ارتباط جوانان و والدینشان رابطة معناداری با توانایی آنها برای سازگاری با طلاق والدین داشت (سوماری و همکاران، 2020). دوپلی و رنزبرگ (2015) در پژوهشی با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی و مصاحبه با 15 بزرگسال، به بررسی تجربه افراد از سازگاری با طلاق والدین در نوجوانی و کودکی پرداختند که یافتههای این پژوهش نشان داد که برقراری ارتباط مؤثر یکی از ارزشمندترین راهبردهای مقابلهای است (هررو[35] و همکاران، 2020). همچنین سوماری و همکاران (2020) در مالزی با بررسی سازگاری با طلاق والدینی به پنج مقولة بخشش والدین، پذیرش طلاق والدین، حفظ ارتباط با هر دو والد، حمایت عاطفی از سمت دیگران، رهاکردن و حرکت به جلو در زندگی اشاره کردند.
غالب پژوهشها در زمینه طلاق والدین به بررسی تاثیرات طلاق بر فرزندان پرداخته است و کمتر به سازگاری فرزندان به ویزه دختران با طلاق والدین توجه شده است. همچنین بیشتر پژوهش های انجام شده در کشور ما در ارتباط با مسئله طلاق در زمینه کودکان و نوجوانان انجام گرفته است و در ارتباط با فرزندان جوان پژوهشهای اندکی صورت گرفته است؛ بنابراین پژوهش حاضر با در نظر گرفتن اهمیت و نقش والدین در سازگاری فرزندان با طلاق پژوهش حاضر به شناسایی نقش والدین در سازگاری دختران جوان با طلاق پرداخت. از آن جایی که والدین طلاق گرفته با چالش هایی در خصوص سازگاری دختران جوان با طلاقشان مواجه میشوند، حائز اهمیت است که به شناسایی نقش آنها در سازگاری پرداخت تا والدین با بینش و آگاهی بیشتری وارد فرایند طلاق شوند و بتوانند در زمینه سازگاری فرزندانشان با طلاق و کاهش آسیبها و پیامدهای ناشی از آن کارآمد عمل کنند.
روش پژوهش
پژوهش حاضر به روش کیفی تحلیل مضمون[36] انجام شد. تحلیل مضمون روشی برای شناخت، شناسایی، تحلیل و گزارش چارچوبهای موجود در دادههای کیفی است. این روش به پژوهشگر امکان داد به جستجوی مضامین آشکار و پنهان در دیدگاه و تجارب افراد بپردازد و سپس به تفسیر آنها اقدام کند و جوهره اساسی چیستی و چرایی یک پدیده را روشن سازد (براون و کلارک[37]، 2006). روش تحلیل مضمونی مستلزم گردآوری دادههای متنی- مصاحبهای است (خنیفر و مسلمی، 1397)؛ به همین منظور در پژوهش حاضر جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد.
مشارکتکنندگان پژوهش از بین فرزندان طلاق دختر ساکن شهر تهران واجد شرایط بر اساس روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. ملاکهای ورود به مطالعه عبارت بود از اینکه دختران ساکن تهران که بین 20 تا 30 سال داشتند، حداقل 5 سال از طلاق والدین آنها گذشته بود، به اذعان خودشان با طلاق والدین سازگار شده بودند و در پرسشنامه سازگاری بل[38] فرم بزرگسالان (1961) نمره سازگاری متوسط و خوب را کسب کرده بودند. فرایند جمعآوری اطلاعات با استفاده از روش مصاحبه نیمه ساختارمند توسط پژوهشگر با هماهنگی قبلی با مشارکتکننده صورت گرفت. مصاحبهها تا زمان رسیدن به دادههای تکراری ادامه یافت. اشباع یافتهها در دهمین مصاحبه نمایان شد و جهت تایید و اطمینان بیشتر دو مصاحبه دیگر انجام گرفت. در نهایت 12 مشارکتکننده نمونه پژوهش را شکل دادند. بهمنظور حفظ رازداری به مشارکتکنندگان اطمینان خاطر داده شد تا اطلاعات آنها محرمانه باقی بماند همچنین نام آنها در جریان مصاحبه مورد پرسش قرار نگرفت.
سوالات مصاحبه براساس تجارب دختران طلاق از سازگاری با طلاق والدینشان طراحی شد که پس از بررسی توسط اساتید راهنما و مشاور و یک ارزیابی اولیه به منظور قابل فهم بودن، در یک مصاحبه مقدماتی مورد استفاده قرار گرفت. عناوین و موضوعاتی که بحث شد در بردارندهی سوالاتی در مورد نقش والدین در سازگاری دختران با طلاق آنها بود. ابعادی نظیر بررسی تعارضات والدین قبل و بعد از طلاق، اقدامات آنها، فرزندپروری و توجه به فرزندان قبل و بعد از طلاق و... محتوای سوالات پژوهش را تشکیل دادند. مصاحبههای نیمه ساختارمند با چند سؤال باز و کلی مثل «والدینتان برای سازگاری شما با طلاقشان چه اقداماتی انجام داده اند؟»؛ «وضعیت تعارضات آنها قبل و بعد از طلاق به چه صورت بود و چه اثری در سازگاری شما داشت؟» «نگرش آنها نسبت به طلاق و پذیرش آن به چه صورت بود؟» شروع شد و سؤالات جزئی و پیگیرانه بر اساس روند مصاحبه و پاسخهای مشارکت کنندگان پرسیده شد.
چنانچه گفته شد برای تحلیل دادههای حاصل از مصاحبه از روش تحلیل مضمون برگرفته از براون و کلارک (2006) استفاده و طی پنج مرحله انجام شد. مراحل عبارتند از:
برای اطمینان از اعتبار دادهها، معیارهای لیکلن و گوبا[39] (1985) به کار گرفته شد. به منظور تضمین قابلیت اعتبار دادهها و تاییدپذیری هر مصاحبه دوباره به مشارکت کننده در پژوهش بازگشت داده شده و صحت و سقم دادهها سنجیده شد و در صورت مغایرت، مراتب مورد توجه و بررسی قرارگرفت. جهت تضمین تصدیق، سعی بر آن شد تا پژوهشگر پیشفرضهای خود را در فرایند مصاحبه و استخراج مضامین دخالت ندهد. جهت تضمین اطمینان پذیری و کفایت یافتهها، روش بازنگری ناظران، در قالب استفاده از نظرات تکمیلی اساتید راهنما و مشاور مورد استفاده قرار گرفت.
یافتههای پژوهش
با توجه به جدول (1)، بر اساس اصل اشباع نظری 12 مشارکتکننده با دامنه سنی 21 تا 30 سال و میانگین سنی 25 سال نمونه پژوهش را تشکیل دادند.
ردیف |
سن |
وضعیت تأهل |
سن مادر |
سن پدر |
تعداد فرزندان |
سالهای گذشت از طلاق والدین |
1 |
24 |
مجرد |
56 |
58 |
2 |
10 سال |
2 |
23 |
متأهل |
48 |
56 |
تکفرزند |
14 سال |
3 |
23 |
مجرد |
56 |
58 |
تکفرزند |
5 سال |
4 |
23 |
متأهل |
38 |
50 |
2 |
5 سال |
5 |
25 |
مجرد |
54 |
58 |
2 |
5 سال |
6 |
21 |
مجرد |
45 |
55 |
تکفرزند |
7 سال |
7 |
30 |
متأهل |
49 |
53 |
4 |
5 سال |
8 |
23 |
مجرد |
55 |
59 |
تکفرزند |
14 سال |
9 |
25 |
مجرد |
48 |
52 |
3 |
5 سال |
10 |
30 |
مجرد |
50 |
61 |
3 |
6 سال |
11 |
26 |
مجرد |
50 |
65 |
4 |
12 سال |
12 |
27 |
مجرد |
45 |
50 |
تکفرزند |
8 سال |
در جدول(2) به این سوال پاسخ داده شد که نقش والدین در سازگاری دختران جوانشان با طلاق به چه صورت است.
جدول 2. مضامین اصلی، فرعی نقش والدین در سازگاری دختران جوان با طلاق
مضامین فرعی |
مضامین اصلی |
همکاری والدین برای سازگاری فرزند |
ایفای نقش کارآمد والدینی بعد از طلاق |
ارتباط والدین با یکدیگر بعد از طلاق برای رشد فرزند |
|
عدمبدگویی والدین از یکدیگر و مرور خاطراتتلخ |
|
قدردانی از فرزند برای تحمل شرایط |
|
نشان دادن اهمیت و توجه |
|
عدم طرد |
|
تلاش برای حال خوب فرزند |
|
مدارا و پذیرش در برابر کجخلقیهای فرزند |
|
عدم ازدواج مجدد والدین |
|
برخورد معقول والدین با طلاق |
تغییر نگرش والدین نسبت به طلاق |
عدم وجود نگرش منفی نسبت به طلاق خود |
|
پذیرش طلاق توسط والدین |
|
تجربه تنشها و تعارضاتوالدینی قبل از طلاق |
تدارک محیط بدون تنش بعد از طلاق |
آگاهی از احتمال قریبالوقوع طلاقوالدین |
|
کاهشتعارضات والدین با طلاق |
|
عدم ارتباط با والدغیر صلاحیت دار |
اولین مضمون اصلی به دست آمده به ایفای نقش کارآمد والدینی بعد از طلاق اشاره کرده است. این مضون نشان داد که کیفیت والدگری، نحوه تعامل والدین با یکدیگر بعد از طلاق، ارتباط و تعاملاتشان با فرزندان و اهمیت قائل شدن برای فرزندان در شرایط جدایی و بعد از آن توانست سازگاری آنها را با طلاق والدین تسهیل کند. در این بخش نمونههایی از مصادیق مشارکتکنندگان در ارتباط با این مضمون ارائه شد:
«هیچ وقت نشد که فکر کنم از این جا مونده و از اون جا رونده ام از سمت مامان و بابام. طوری با من و خواهر و برادرم برخورد میکردن که انگار اتفاقی نیوفتاده و ما ها باید مسیر زندگی و درسیمون رو طی کنیم و واقعا هر دوشون دغدغه درس و شغل و زندگی ماها رو داشتن و برای خواسته ها و نیازها مون وقت میگذاشتن».
»مادرم سعی میکرد من رو در کلاسهایی که دوست دارم ثبتنام کنه تا سرگرم باشم و کمتر اذیت بشم. پدر و مادرم در زمینه سازگاری به من و خواهرم خیلی کمککردن و از ما بهخاطر تحمل شرایط قدردانی میکردن و وقتی که میرفتیم خونه ی هر کدوم سعی میکردن ما رو خوشحال کنن و با دلمون راه بیان. مثلاً وقتی میرفتم خونه مامانم، بهم میگفت تو خونه ی بابات کار میکنی و ظرف میشوری، وقتی میای خونه ی من خستگی در کن. من با مامانم زندگی میکردم و خیلی بهش پرخاش میکردم به خاطر طلاق و اتفاقی که افتاده و همش اونومقصر میدونستم ولی مامانم با صبر و تحمل با من برخورد میکرد و حرفام رو میشنید و چیزی نمیگفت. هیچوقت این اتفاق برام پیش نیومد که مادر و پدرم منو نخوان و همیشه از این استقبال میکردن که من برم خونشون. ولی اینو میدونم که طردشدن از سمت پدر و مادر برای بچههای طلاق مثل تروما میمونه».
«مامان و بابام با وجود این که دعواهای شدیدی داشتند ولی وقتی که وارد فرایند طلاق و دادگاه شدن بیشتر توجه شون به من و خواهرم بود. حتی وقتی که واقعا حوصله شون رو نداشتیم و به خاطر طلاقشون رفتارهای خوبی باهاشون نداشتیم؛ بازم با ها مون خوب برخورد میکردن. بعد از طلاقشون میتونم به جرات بگم تمام تمرکزشون روی حال و روان ما بود. شاید احساس گناه میکردن نسبت به ما یا چیز دیگه ای بود ولی خیلی تو مسیر سازگاری همراهمون بودن».
«والدینم بعد از طلاق برای تربیت و رشد من خیلی با هم در ارتباط بودند؛ یادمه اون موقعها جلسات هفتگی با هم داشتن و خب این خیلی حس خوبی برام داشت که بدونم هردوتاشون برای زندگی و آینده ی من دغدغه دارن و منو به حال خودم رها نکردن».
مضمون اصلی دوم به دست آمده به نقش تغییر نگرش والدین نسبت به طلاق خودشان در سازگاری فرزندان اشاره کرد. این مضمون نشاندهندهی این مسئله است که هر چه قدر والدین با طلاق خود سریعتر و راحتتر کنار آمدند و توانستند طلاق خود را بپذیرند، توانستند در کمک به سازگارشدن فرزندانشان کارآمدتر عمل نمایند. نمونههایی از مصادیق مشارکتکنندگان در ارتباط با این مضمون ارائه شده است:
«مامان و بابام به من میگفتن که فکر نکنم طلاق اونا برام یه مصیبته، خیلی از آدما ممکنه یه جایی تصمیم بگیرن از هم جدا بشن و این هیچ ربطی به بچه ها شون نداره. واقعا این حرفا خیلی برام اثرگذار بود توی این مسئله که نخوام همیشه هویتم و زندگیم رو از همه مخفی کنم یا باهاش چالش داشته باشم«.
«به نظر من فرهنگ برخورد والدین با طلاق خیلی در سازگاری و آرامش فرزندان مؤثره مثلاً این که به فرزندشون بگن که طلاق والدینت رو مخفی کن و نذار کسی بفهمه یا خودشون بپذیرن این ماجرا رو و این رو به بچههاشون هم بفهمونن که برای من مورد دوم بود. والدینم به صورت ناراحتکننده و اذیتکننده با طلاقشون برخورد نکردن که برای ما هم دردسری ایجاد بشه و فکر کنیم که دیگه دنیا و زندگی تموم شدس و حالا که اونا طلاق گرفتن نتونیم زندگی کنیم».
«مامانم خیلی سریع برای خودش شغلی پیدا کرد و مستقل شد، این طور نبود که بشینه یه گوشه و همش غصه بخوره و به همه چی غر بزنه. حتی برای این که منم بتونم برای خودم کاری پیدا کنم کلی بهم کمک کرد. همیشه بهم میگفت برای هر دختری خوبه که بتونه استقلال مالی داشته باشه».
«والدینم برخورد بدی با طلاقشون نداشتن، اتفاقا خیلی راحت پذیرفته بودنش و داشتن مسیر زندگی و شغلی خودشون رو میرفتن. یعنی این طور نبود که نسبت به طلاقشون حس بدی داشته باشن که باعث بشه گوشه نشین بشن یا خودشون رو از در و همسایه و فامیل مخفی کنن و خب این انگار برای من یه جورایی الگو شده بود که ازشون یاد بگیرم که منم این مسئله رو قبول کنم».
»به نظرم نحوه برخورد والدین با طلاق و نگاهشون به طلاق خیلی اثرگذاره روی سازگاری فرزندان چون وقتی اونا طوری برخورد کنن که انگار دنیا به آخر رسیده و دیگه نمیشه زندگی کرد و دیگه نمیشه رشد کرد اون وقت فرزندان هم فکر میکنن طلاق والدینشون یعنی نیستی و نابودی اونا».
مضمون اصلی سوم به دست آمده به تدارک محیط بدون تنش بعد از طلاق جهت سازگاری با طلاق والدین اشاره کرد و نشاندهنده این مسئله بود که فرزندان تعارضات والدین را آزاردهنده گزارش کردند و طلاق به عنوان عاملی که موجب کاهش درگیریها و تعارضات والدین است به حساب آمد. همچنین احتمال وقوع طلاق به دلیل شدت درگیریها در خانواده در سازگاری فرزندان موثر گزارش شد. نمونههایی از مصادیق مشارکتکنندگان در ارتباط با این مضمون ارائه شده است:
«چند سال بود که مامان و بابام با هم دعوا میکردن؛ از خیلی قبل با هم مشکل داشتن و ما رو هم قاتی میکردن. رهاکردن چیزهایی که آدمو اذیت میکنه، میتونه خیلی کمککننده باشه و من با طلاقشون موافق بودم که دیگه کشمکش نداشته باشیم. ما یه پیشزمینهای برای طلاق از قبل داشتیم و جنگ و جدل تو خونهمون زیاد بود».
«تحمل دعواها و درگیریهاشون برام واقعا سخت بود. تو خونهی ما همش کشمکش و درگیری بود و من همش خدا خدا میکردم که بالاخره این جنجالا تموم بشه و ما راحت بشیم. نه من و نه بقیه خواهر برادرام آسایش نداشتیم و منتظر بودیم که زودتر طلاق بگیرند. آخه وقتی نمیتونن با هم باشن خب تموم شدن این ماجرا واقعا بچهها رو هم راحت میکنه».
«بعد از طلاقشون واقعا اوضاع تغییر کرد، انگار تازه تونستیم بفهمیم آرامش یعنی چی، خونه یعنی چی. اگر چه طلاق مامان بابام برام سخت بود و ترجیح میدادم بتونن باهم زندگی کنن ولی وقتی نمیتوستن و همو نمیخواستن وقتی جدا شدن خیلی آرامش بیشتری رو تجربه کردم؛ در واقع انگار طلاقشون راه نجات من بود، یادمه اون سال کنکورم داشتم و خب خداروشکر تونستم بدون دعوا و درگیری درسامون بخونم».
«بیشترین چالش رو ما زمانی داشتیم که مامان و بابام با هم بودن و همش دعوا و داد و بیداد داشتن و بعد از طلاق آرامش بیشتری داشتیم انگار زندگی به دو بخش قبل و بعد از طلاق مامان بابام تقسیم شده که بعدش زندگی آروم تری داشتم«.
«شاید باور کردن این مسئله سخت باشه ولی من از طلاقشون خوشحال بودم چون دیگه دعواها تموم شده بود و انقدر سر هر موضوعی ما جر و بحث نداشتیم. دیگه اون تنشها نبود که بخواد اذیتمون کنه».
نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش والدین در سازگاری فرزندان با طلاق صورت گرفت. در این پژوهش 3 مضمون اصلی و 16 مضمون فرعی به دست آمد. مضمون اصلی "ایفای نقش کارآمد والدینی"، شامل همکاری والدین در زمینه رشد و پرورش فرزندان بعد از جدایی و کمک به آنها برای سازگاری با طلاق است. همچنین مشارکتکنندگان مطرح کردند که کاهش تعارضات والدین بعد از طلاق نقش معناداری در سازگاری آنها داشت. نتایج پژوهش با یافتههای کووا و همکاران (2022)، ون دی جک و همکاران (2022) و هس[40] (2022) همسو است که نشان دادند مشارکت و تعامل والدین برای تربیت فرزند در سازگاری آنها با طلاق والدینشان، تأثیرات مطلوبی داشت و تعارضات والدینی و عدم همکاری والدین بعد از طلاق در سازگاری و رشد فرزندان تأثیرات نامطلوبی داشت و رفتار اجتماعی و نوعدوستی را در فرزندان کاهش و تعارض با همسالان را افزایش داد. مطالعة رجان و همکاران (2022)، استین باچ و همکاران (2021)، هررو و همکاران (2020)، سورک (2019) و آماروس و همکاران (2017) همخوان با یافتههای پژوهش حاضر است که به بررسی نقش نامطلوب تعارضات والدین بعد از جدایی در سازگاری فرزندان اشاره کردند و خاطر نشان کردند که فرزندانی که بیشتر درگیر تعارضات والدین بعد از جدایی بودند، سلامت روان کمتر و آسیبهای روانی بیشتری همانند افسردگی و اضطراب را تجربه کردند.
مضمون اصلی "تغییر نگرش والدین نسبت به طلاق"، به پذیرش و سازگاری والدین با طلاق خودشان اشاره داشت. پذیرش طلاق از سوی والدین و هدفمندی زندگی آنها نقش به سزایی در سازگاری فرزندانشان با طلاق داشت. نتایج پژوهش اسمعیلی و همکاران (1401) در زمینه عزتنفس خانوادگی و هدفمندی والدین بعد از جدایی نیز همسو با پژوهش حاضر است. همچنین پژوهش عبدی و همکاران (1392) نشان داد که سازگاری والدین با طلاق در سازگاری فرزندانشان موثر بود که همسو با نتایج پژوهش حاضر است.
مضمون اصلی "تدارک محیط بدون تنش بعد از طلاق" نشان داد افرادی که والدینشان تعارضات زیادی را قبل از طلاق تجربه کردند و از احتمال وقوع این پدیده آگاهی داشتند و حتی طلاق را راه رهایی از تعارضات و کشمکشهای طاقتفرسا در خانواده پنداشتند، پذیرش و سازگاری با طلاق والدین را راحتتر گزارش دادند. همچنین نتایج پژوهش میکوچی[41] و همکاران (2017)، هاشمی و همایونی[42] (2017) نشان داد آگاهی از احتمال وقوع طلاق والدین به دلیل تعارضات بسیار در خانواده در سازگاری فرزندان مؤثر است و افرادی که والدینشان درگیر طلاق عاطفی بودند و به مرحله طلاق قانونی نرسیدند، مشکلات سازگاری، رفتاری و عاطفی بیشتری را گزارش کردند که همخوان با نتایج پژوهش حاضر است. بعضی از مشارکتکنندگان به دلیل تنشهای زیاد موجود در خانواده قبل از طلاق به این مسئله اشاره کردند که طلاق موجب کاهش تنشها و تعارضات والدین شد و آرامش و ثبات بیشتری برای فرزندان به ارمغان آورد.
در تبیین یافتههای حاضر میتوان گفت، طلاق با تعارضهای بالا میتواند آشفتگی هیجانی طولانیمدتی را هم برای زوجین و هم برای فرزندان ایجاد کند و تعارضات والدین به عنوان عامل استرسزا در سازگاری فرزندان است و عدم وجود تعارضات والدینی بعد از طلاق والدین و همکاری و مشارکت آنها در فرزندپروری و توجه به سلامت جسمی، روانی و اخلاقی فرزندان میتواند موجب سازگاری بهتر و سریعتر آنها با شرایط جدید شود و این نگاه را ایجاد کند که با وجود طلاق و جدایی والدینشان میتوانند رشد و پیشرفت داشته باشند و از جامعه طرد نشوند. از آن جایی که ترس از طردشدگی از دغدغههای مهم افراد بعد از جدایی والدینشان است و در کاهش عزتنفس آنها نقش دارد؛ دردسترسبودن والدین و عدم طردشدن از سوی آنها میتواند از ایجاد ادراک تنهایی در فرزندان طلاق ممانعت کند.
با پدیدة طلاق، زوجین از نقش همسری خود خارج میشوند؛ اما نقش والدگری آنها به پایان نمیرسد. والدینی که طلاق گرفتهاند لازم است برای رشد و پرورش فرزندان خود رابطة مطلوبی با یکدیگر داشته باشند؛ به نظر میرسد احترام و همکاری متقابل والدین بعد از طلاق در جهت منافع فرزندان، موجب شد که آنها احساس طردشدگی کمتری را تجربه کنند و عزت نفس و احساس ارزشمندی بیشتری داشته باشند که این امر در بهبود کیفیت رابطة فرزندان با والدینشان و سازگاری آنها اثرگذار است. ارتباط دوستانه و مطلوب فرزندان با والدین بعد از جدایی، در تجربه هیجانات مثبت فرزندان مؤثر است.
همچنین به نظر میرسد تعارضات والدین بعد از جدایی به عنوان مانعی در سازگاری فرزندان است و به آنها اجازه نمیدهد با شرایط جدید خود کنار بیایند درحالی طلاق والدین اگر موجب کاهش تعارضات و تنشها شود تاثیر مثبتی در تجربه آرامش فرزندان داشته و به سازگاری آنها کمک کرده است. در حقیقت فرزندان به کاهش فراوانی تعارض والدین از طریق طلاق امیدوار بودند و به عبارتی به پیامدهای مثبت طلاق میاندیشیدند. جدایی والدین از نگاه فرزندان طلاق، در کاهش میزان تعارضات و اختلافات والدین در خانواده مؤثراست؛ بنابراین پدیده طلاق و دورشدن فرزندان از فضای کشمکشهای والدین میتواند در افزایش سازگاری آنها اثرگذار باشد.
برخورد معقول والدین با طلاقشان و پذیرش این مسئله موجب شد که آنها توجه و زمان بیشتری به فرزندانشان اختصاص دهند و در فرایند سازگاری همراه و تسهیلگر آنها باشند. همچنین سازگاری فرزندان با نحوة سازگاری والدینشان ارتباط مستقیمی داشت؛ بدین صورت که هر چه قدر والدین زمان طولانیتری را بعد از جدایی با خلق پایین، احساسات خشم و تنهایی سپری کنند، فرایند سازگاری فرزندانشان با شرایط جدید، دشوارتر طی شده است. درنهایت تعامل والدین پس از طلاق بر مبنای ایفای نقشی کارآمد همراه با نگرشی منطقی، زمینهساز آمادگی اعضای خانواده و به دنبال آن تسهیل سازگاری فرزندان در مسیر گذار قبل و بعد از طلاق والدینی است که این مسئله اهمیت نقش والدین را در سازگاری فرزندان با طلاق خاطر نشان میسازد.
از محدودیتهای پژوهش حاضر میتوان به این مسئله اشاره کرد که مشارکت کنندگان پژوهش را فقط جنسیت موثت و در سنین جوانی تشکیل دادند که پیشنهاد میشود پژوهشهای دیگری در سنین نوجوانی و کودکی و در جنسیت مذکر نیز انجام گردد. همچنین مصاحبههای پژوهش حاضر به صورت غیر حضوری و مجازی انجام شد.
قدردانی
پژوهشگران مراتب قدردانی و تشکر خود را از همه مشارکتکنندگان پژوهش که در جهت گردآوری اطلاعات و دادهها همکاری نمودهاند، اعلام میدارند.
منابع
اسمعیلی، معصومه؛ طاهری چمعالی، جیران؛ قاسمی نیائی، فاطمه و حقانی زمیدانی، مجتبی (1401). بررسی راهبردهای اثربخش نوجوانان در برخورد با سوگ ناشی از طلاق والدین. رویش روانشناسی. 11(4): 106-99
http://frooyesh.ir/article-1-3243-fa.html
امانی، رزیتا؛ اعتمادی، عذرا؛ فاتحی زاده، مریم و بهرامی، فاطمه (1391). رابطه بین سبکهای دلبستگی و سازگاری اجتماعی .روانشناسی بالینی و شخصیت، 10(1): 26-15.
http://cpap.shahed.ac.ir/article_2658.html
بلالی، طیبه؛ اعتمادی، عذرا و فاتحی زاده، مریم السادات (1390).بررسی رابطه عوامل روانشناختی و جمعیتشناختیپیشبینیکننده سازگاری پس از طلاق در زنان مطلقه شهر اصفهان. فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 3(11): 53-29.
https://doi.org/10.22054/qccpc.2011.5900
حسینی یزدی، سیده عاطفه؛ مشهدی، علی؛ کیمیایی، سید علی و عاصمی، زهرا (1394). اثربخشی برنامه مداخلهای ویژه کودکان طلاق بر مشکلات برونیسازی شده. انجمن علمی روانشناسی خانواده ایران، 2(1): 14-3.
https://www.sid.ir/paper/521505/fa
خنیفر، حسین و مسلمی، ناهید (1397). اصول و مبانی روشهای پژوهش کیفی، تهران: نشر نگاه دانش.
زمانی زارچی، محمدصادق؛ غلامعلی لواسانی، مسعود؛ اژهای، جواد؛ حسینزاده اسکویی، علی و صمدی کاشان، سحر (1397). فصلنامه پژوهش در سلامت روانشناختی، 12(1): 36-24.
https://psychologyj.tabrizu.ac.ir/article_8617.html
عبدی، محمدرضا؛ تقیپور، ابراهیم و نظری، علیمحمد (1392). تأثیر برنامه مداخلهای کودکان طلاق بر میزان سازگاری آنها باطلاق والدینشان.فصلنامه خانواده پژوهشی، 9(3): 358-344.
https://jfr.sbu.ac.ir/article_97201.html
عزیزی، جابر (1400). بررسی تأثیر حسن خلق بر استحکام خانواده. نهمین کنفرانس ملی توسعه پایدار در علوم تربیتی و روانشناسی، مطالعات اجتماعیو فرهنگی: تهران. EPSCONF09_125
عیوضخانی، زهرا؛ سهرابی ملایوسف، اسرا و جعفری کلیبر، فاطمه (1400). مشکلات عاطفی، اجتماعی و هیجانی دانشآموزان تک والد طلاق در مدارس از دیدگاه دبیران دوره اول متوسطه، هفتمین کنفرانس بینالمللی دانش و فناوری علومتربیتیمطالعات اجتماعی و روانشناسی: دانشگاه تهران.ESPCONF07_105
قره داغی، علی و مبینی کشه، فریبا (1399). مقایسه شفافیت خودپنداره، نقش جنسیتی و بلوغ عاطفی در فرزندان با و بدون تجربه طلاق والدین.فرهنگ مشاوره و روان درمانی، 11(42): 260-231.:
Doi:10.22054/qccpc.2020.49446.2302
کریمی، محسن؛ محمدی، صمد؛ غضنفری،مریم و علی کرمی،مریم (1400). بررسی تأثیر طلاق والدین بر تحصیل و تربیت دانشآموزان. اولین کنفرانس بینالمللی علوم تربیتی، روانشناسی و علومانسانی: بروکسل. EPHCONF01_164
گرجین پور، فاطمه؛ علیپور، غلامرضا؛ جلوه، مازیار و عبدی، منصور (1399). اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر حرمت خود و انعطافپذیری کنشی نوجوانان طلاق. خانوادهدرمانیکاربردی، 1(2): 22-1.
https://doi.org/10.22034/aftj.2020.113723
نریمانی، محمد؛ عباسی، مسلم؛ ابوالقاسمی، عباس و احدی، بتول (1392). مقایسه اثربخشی آموزش پذیرش/ تعهد با آموزش تنظیم هیجان بر سازگاری دانشآموزان دارای اختلال ریاضی. ناتوانیهای یادگیری، 2(4): 176-154. JLD-2-4-92-5-9
یاریگرروش، محیا (1401). تجربه زیسته زنان از زندگی خود و فرزندانشان پس از طلاق. فرهنگ مشاوره و روان درمانی، 13(50): 274-253.
doi: 10.22054/qccpc.2022.62748.2761
Afifi, T. D., Huber, F. N., & Ohs, J. (2006). Parents' and adolescents' communication with each other about divorce-related stressors and its impact on their ability to cope positively with the divorce. Journal of Divorce & Remarriage, 45(1-2), 1-30. https://doi.org/10.1300/J087v45n01_01
Albanese, P. (2020). Children in Canada Today (3rd ed). Oxford University Press.
Auersperg, F., Vlasak, T., Ponocny, I., & Barth, A. (2019). Long-term effects of parentaldivorce on mental health - a meta-analysis. Journal of Psychiatric Research, 119,107-115. https://doi.org/10.1016/j.jpsychires.2019.09.011
Braun, V. & Clarke, V. (2006). Using thematic analysis in psychology. Qualitative research in psychology, 3(2), 77-101.
Cao, H., Fine, M. A., & Zhou, N. (2022). The Divorce Process and Child Adaptation Trajectory Typology (DPCATT) Model: The Shaping Role of Predivorce and Postdivorce Interparental Conflict. Clinical Child and Family Psychology Review, 1-29.https://doi.org/10.1007/s10567-022-00379-3
Crespin-Boucaud, J., & Hotte, R. (2021). Parental divorces and children’s educational outcomes in Senegal. World Development, 145, 105483. https://doi.org/10.1016/j.worlddev.2021.105483
Dahlia, &Tartilla, N. (2020). Self-esteem and Coping Strategy among Adolescents as Victims of Parental Divorce.In Proceedings of the 1st International Conference on Psychology-ICPsy, 19–28.
Dunlop, R. (2022). Parental divorce at adolescence: a longitudinal study (Doctoral dissertation, Macquarie University). https://hdl.handle.net/10.25949/19427264.v1
Du Plooy, K., & Van Rensburg, E. (2015).Young adults’perception of coping with parental divorce: A retrospective study. Journal of Divorce & Remarriage, 56(6), 490-512. https://doi.org/10.1080/10502556.2015.1058661
Garriga, A., &Pennoni, F. (2020). The causal effects of parental divorce and parental temporary separation on children’s cognitive abilities and psychological well-being according to parental relationship quality. Social Indicators Research, 1–25. https://doi.org/10.1007/s11205-020-02428-2
Henson, C., Truchot, D., &Canevello, A. (2021). What promotes post traumatic growth? A systematic review. European Journal of Trauma & Dissociation, 5(4), 100195. https://doi.org/10.1016/j.ejtd.2020.100195
Karela, C., &Petrogiannis, K. (2020). Young children’s emotional well-being after parental divorce: discrepancies between “resilient” and “vulnerable” children. Journal of educational and developmental psychology, 10(1), 1-18. http://doi.org/10.5539/jedp.v10n1p18
O’Hara, K. L., Rhodes, C. A., Wolchik, S. A., Sandler, I. N., & Yun‐Tein, J. (2021). Longitudinal effects of postdivorce interparental conflict on children’s mental health problems through fear of abandonment: Does parenting quality play a buffering role?. Child development, 92(4)Practice, 14, 311–325. https://doi.org/10.1111/cdev.13539
Parker, G., Durante, K. M., Hill, S. E., & Haselton, M. G. (2022). Why women choose divorce: An evolutionary perspective. Current Opinion in Psychology, 43, 300-306.
Potts, L. (2022). Siblings Improve Adult Psychosocial Health of Individuals who Experienced Parental Divorce in Childhood (Doctoral dissertation).https://hdl.handle.net/2104/11868
Salvatore, J. E., Aggen, S. H., & Kendler, K. S. (2022). Role of parental divorce and discord in the intergenerational transmission of alcohol use disorder. Drug and Alcohol Dependence, 234, 109404.https://doi.org/10.1016/j.drugalcdep.2022.109404
Sumari, M., R. Subramaniam, S. D., & Md Khalid, N. (2020). Coping with parental divorce: A study of adolescents in a collectivist culture of Malaysia. Journal of Divorce & Remarriage, 61(3), 186-205.https://doi.org/10.1080/10502556.2019.1679595
Tullius, J. M., De Kroon, M. L., Almansa, J., &Reijneveld, S. A. (2022). Adolescents’ mental health problems increase after parental divorce, not before, and persist until adulthood: a longitudinal TRAILS study. European child & adolescent psychiatry, 31(6), 969-978. https://doi.org/10.1007/s00787-020-01715-0
Wibisono, N. B., &Napitupulu, S. S. (2022). The Moderating Role of Timespan since Parental Divorce on the Relationship between Self Compassion and Anxiety. International Journal of Research and Innovation in Social Science. 6(3), 145-152. https://www.rsisinternational.org/virtual-library/papers/the-moderating-role-of-timespan-since-parental-divorce-on-the-relationship-between-self-compassion-and-anxiety/
|||
.[1] نویسنده مسئول:کارشناسی ارشد مشاوره خانواده، گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران. z.salehbeigi@gmail.com
[2]. استادیار، گروه مشاوره، دانشگاه حضرت معصومه (س)، قم، ایران.
[3] . دانشیار، گروه مشاوره، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران.
[4]. Parker, G.
[5]. Ellison,C.G.
[6]. Karela,C. &Petrogiannis,K.
[7]. Amorós, M. O.
[8]. Sumari, M., R.
[9]. Wibisono, N. B., &Napitupulu, S. S.
[10]. Tullius,M.J.
[11].Auersperg, F.
[12]. Lazarus, R. S., & Folkman, S.
[13]. Weiten, W., & Lloyd, M.
[14]. Du Plooy, K., & Van Rensburg, E.
[15]. Rejaän, Z.
[16]. Steinbach, A.
[17]. Hanson, K. L.
[18].O’Hara, K. L.
[19]. Lamb, M. E.
[20]. Maccoby, E. E.
[21]. Amato, P. R., & Booth, A.
[22]. Treloar, C.
[23]. Laltas, S., &Khasin, M.
[24]. Sarrazin, J., & Cyr, F.
[25]. Sorek, Y.
[26]. Reynolds, J., &Houlston, C.
[27]. Van Dijk, R.
[28]. Elam, K. K.
[29]. Amato, P. R., & Anthony, C. J.
[30]. Raley, R. K., & Sweeney, M. M.
[31]. Cao, H.
[32]. Amato, P. R.
[33]. Dunlop, R.
[34]. Afifi, T. D.
[35]. Herrero, M.
[36]. Thematic Analysis
[37]. Braun, V. & Clarke, V
[38]. Bell Adjustment Inventory (BAI)
[39]. Lincoln & Guba
[40]Hess, S.
[41]. Mikucki-Enyart, S. L.
[42]. Hashemi, L., &Homayuni, H.