Document Type : Original Article
Authors
1 Ph.D student in psychology, Department of Psychology, Ahvaz Branch, Islamic Azad University, Ahvaz, Iran
2 Assistant Professor, Department of Psychology, Ahvaz Branch, University Azad Islami, Ahvaz, Iran
3 Assistant Professor, Department of Psychology, Ahvaz Branch, Islamic Azad University Ahvaz, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مدل علّی رابطه حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی با توانمندسازی با نقش میانجی استرس ادراکشده در زنان سرپرست خانوار
مریم بهروز[1]| فاطمهسادات مرعشیان[2]| مرجان علیزاده[3]
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل علی رابطه حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی با توانمندسازی با نقش میانجی استرس ادراکشده در زنان سرپرست خانوار بود. پژوهش حاضر همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان سرپرست خانوار شهر یاسوج تشکیل دادند که از این جامعه 250 نفر از زنان سرپرست خانوار به روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش را مقیاس حمایت اجتماعی ادراکشده چندبعدی زیمت و همکاران (1988)، پرسشنامهی سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر و میشرا (1995) و پرسشنامهی استرس ادراکشده کوهن (1983) تشکیل دادند. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری با نرمافزار SPSS و AMOS نسخه 25 انجام شد. یافتههای پژوهش نشان دادند که رابطه مستقیم بین سرمایه روانشناختی با توانمندسازی و رابطه مستقیم حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی با استرس ادراکشده معنیدار است اما رابطه مستقیم بین حمایت اجتماعی با توانمندسازی معنیدار نیست. همچنین، رابطه غیرمستقیم حمایت اجتماعی با توانمندسازی (055/0=β و 020/0=P) و سرمایه روانشناختی با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از طریق میانجیگری استرس ادراکشده معنیدار است (045/0=β و 001/0=P). با اجرای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار و با افزایش حمایت اجتماعی و ارتقای سرمایه روانشناختی در رویارویی با مشکلات، زنان سرپرست خانوار خواهند توانست با استرس ناشی از مشکلات روزمره دستوپنجه نرم کنند.
کلیدواژهها: حمایت اجتماعی، سرمایه روانشناختی، توانمندسازی، استرس، زنان سرپرست.
[1]. دانشجوی دکترای روانشناسی، گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.
[2]. نویسنده مسئول: استادیار، گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.
fsmarashian@gmail.com
[3]. استادیار، گروه روانشناسی، واحد اهواز، دانشگاه آزاد اسلامی، اهواز، ایران.
مقدمه
روش پژوهش
پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زنان سرپرست خانوار یاسوج که تعداد بر اساس آمار کمینه امداد امام خمینی (ره) 6400 نفر میباشند تشکیل دادند. ازآنجاکه برای پژوهشهای همبستگی به ازای هر متغیر پیشبین حداقل 25 الی 30 نفر است (دلاور، 1398)، در این پژوهش نمونه موردنظر شامل 250 نفر از زنان سرپرست خانوار با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس بهعنوان گروه نمونه انتخاب شدند. فرایند پژوهش با رضایت مشارکتکنندگان انجام و قبل از آنها دربارۀ موضوع، هدف مقاله، روند کار، رعایت اصول اخلاقی و ... به افراد نمونه توضیحاتی دادهشده است. ملاکهای ورود به پژوهش شامل زنان سرپرست خانوار، رضایت کامل داوطلب برای شرکت در طرح، زنان توانمند شده سرپرست خانوار و معیارهای خروج عبارت بودند از تکمیل نکردن همه پرسشنامهها، عدم تمایل به همکاری و ادامه تحقیق بود.
ابزارهای پژوهش
پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی[1] (میشرا واسپریتزر)[2]:
متغیر توانمندسازی با استفاده از پرسشنامه توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر شامل 5 مؤلفه شایستگی، خودمختاری، تأثیرگذاری، معنیداری و اعتماد اندازهگیری شد. این پرسشنامه توسط اسپریتزر و میشرا (1995) شامل 15 گویه (سؤال) با طیف لیکرت پنج گزینهای (1: کاملاً مخالف تا 5: کاملاً موافق) است. پایایی این پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ به میزان 87/0 توسط قنبری و شمشادی (1395) برآورده شده است. آلفای کرونباخ برای توانمندسازی روانشناختی 81/0 محاسبهشده است که بسیار بالاتر از حداقل سطوح قابلقبول است (بانی[3] و همکاران، 2014). در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 81/0 محاسبه شد.
پرسشنامۀ سرمایه روانشناختی[4]:
این پرسشنامه توسط لوتانز در سال 2007 ساخته شد. 24 سؤال دارد که شامل چهار بعد است و هر بعد شامل شش سؤال که ابعاد آن شامل خودکارآمدی، امیدواری، تابآوری و خوشبینی میشود. آزمودنی به هر سؤال در مقیاس 6 درجهای لیکرت (از کاملاً مخالفم تا کاملاً موافقم) پاسخ میدهد. نمره بالاتر در این پرسشنامه نمایانگر سرمایه روانشناختی بیشتر است. لوتانز با استفاده از تحلیل عاملی و معادلات ساختاری نسبت خی دو این آزمون را 6/24 و آمارههای CFI و RMSEA این مدل را 97/0 و 08/0 گزارش کرده است که روایی عاملی آزمون مورد تائید قرارگرفته است. پایایی پرسشنامه در ایران توسط بهادری و خسروشاهی و همکاران (2012) بر اساس آلفای کرونباخ 85/0 گزارششده است (فرزین، برزگر، 1397). در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 83/0 محاسبه شد.
پرسشنامۀ حمایت اجتماعی ادراکشده[5]:
مقیاس حمایت اجتماعی ادراکشده چندبعدی توسط زیمت و همکاران (1988) تهیهشده است. این مقیاس یک ابزار 12 گویه ای است که بهمنظور ارزیابی حمایت اجتماعی ادراکشده از سه منبع خانواده، دوستان و افراد مهم زندگی تهیهشده است. این مقیاس، میزان حمایت اجتماعی ادراکشده فرد را در هر یک از سه حیطه مذکور در طیف 5 گزینهای کاملاً مخالفم (1) تا کاملاً موافقم (5) میسنجد. زیر مقیاس خانواده شامل سؤالات (3،4،8،11)، زیر مقیاس دوستان شامل سؤالات (6،7،9،12) و زیر مقیاس افراد مهم زندگی شامل سؤالات (1،2،5،10) است. در این مطالعه، ضریب آلفای کرونباخ عامل کلی حمایت اجتماعی ادراکشده و ابعاد سهگانه افراد مهم، خانواده و دوستان به ترتیب 92/0 86/0 85/0 و 89/0 به دست آمد. در ایران پایایی این مقیاس را با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای سه بعد حمایت اجتماعی دریافت شده از سوی خانواده، دوستان و افراد مهم زندگی به ترتیب 86/0 86/0 و 82/0 گزارش کردهاند (رضائی ورمزیار،1397). در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 87/0 محاسبه شد.
پرسشنامۀ استرس ادراکشده[6]:
این پرسشنامه توسط کوهن، کامارک و مرملستین (1983) ساختهشده و دارای 3 نسخه 4، 10 و 14 مادهای است که برای سنجش استرس عمومی درک شده در یک ماه گذشته به کار میرود. این پرسشنامه زمانی به کار میآید که بخواهیم بدانیم موقعیتهای زندگی یک فرد تا چه اندازه از نظر خودش استرسزا میباشند(کوهن و همکاران، 1983). گویههای این پرسشنامه بهصورت طیف
5 گزینهای لیکرت از هرگز=4 تا خیلی زیاد= صفر است. نمره بالاتر نشاندهنده استرس ادراکشده بیشتر است. در پژوهش کوهن و همکاران (1983) آلفای کرونباخ برای این مقیاس 85/0 به دست آمد. صالحی فدردی (1373) ضریب آلفای کرونباخ برای پایایی این آزمون را 73/0 گزارش کرده است. در پژوهش حاضر پایایی این پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ 79/0 محاسبه شد.
یافتههای تحقیق
قبل از بررسی فرضیهها، مشخصههای آمار توصیفی متغیرهای پژوهش بر اساس مهمترین شاخصهای مرکزی (میانگین[7])، و شاخصهای پراکندگی (انحراف معیار[8]) موردبررسی قرارگرفته که در جدول 1 آمده است.
مطابق جدول(1) ماتریس همبستگی، میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش برای متغیرهای پژوهش آورده شده است. بهمنظور بررسی رابطۀ ساده بین متغیرهای پژوهش، همبستگی متغیرها محاسبه گردید و همانطور که در جدول(1) مشاهده میشود همبستگی بین متغیرها معنادار هستند. از اینرو امکان بررسی مدل فراهم است.
جدول 1. ماتریس همبستگی، میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش
|
1 |
2 |
3 |
4 |
میانگین |
انحراف استاندارد |
1. حمایت اجتماعی |
1 |
|
|
|
65/30 |
44/8 |
2. سرمایه روانشناختی |
272/0** |
1 |
|
|
47/68 |
38/22 |
3. استرس ادراکشده |
**311/0- |
**376/0- |
1 |
|
01/32 |
31/8 |
4. توانمندسازی |
**290/0 |
**442/0 |
**387/0- |
1 |
25/39 |
84/10 |
01/۰**P ‹ ۰۵/۰P ‹ *
ارزشهای عامل تورم واریانس بزرگتر از 10 نشاندهنده این است که آن متغیر اضافی است. در پژوهش حاضر، همخطی چندگانه متغیرها با استفاده از آماره تحمل و عامل تورم واریانس (VIF) موردبررسی قرار گرفت که دادههای آن در پژوهش حاضر، آماره VIF، کمتر از 10 و آماره تحمل بیشتر از 01/0 است، درنتیجه مفروضه عدم هم خطی چندگانه رعایت شده است.
جدول 2، برازش الگوی نهایی را بر اساس شاخصهای برازندگی نشان میدهد.
جدول 2: برازش الگوی نهایی بر اساس شاخصهای برازندگی
شاخص برازندگی |
|
df |
|
p |
IFI |
TLI |
CFI |
NFI |
RMSEA |
الگوی نهایی |
610/2 |
1 |
610/2 |
11060 |
985/0 |
904/0 |
984/0 |
975/0 |
079/0 |
همانگونه که جدول (2) نشان میدهد، همه شاخصهای برازندگی همچون مقادیر مقدار مجذور کای (χ2)، شاخص هنجار شده مجذور کای، شاخص برازندگی هنجار شده (NFI)، شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)، شاخص برازندگی افزایشی (IFI)، شاخص توکر _ لویس (TLI) و شاخص جذر میانگین مجذورات خطا (RMSEA) نشاندهنده برازش قابل قبول الگوی نهایی با دادهها هستند. نمودار 1 ضرایب استاندارد مسیرها را در الگوی نهایی نشان میدهند.
نمودار 1. ضرایب مسیر استاندارد الگوی نهایی
ضرایب استاندارد مسیرهای باقیمانده پس از اصلاح مدل و سطح معناداری آنها در مدل نهایی مطابق جدول(3) است.
جدول 3. ضرایب مسیر استاندارد مربوط به اثرهای مستقیم متغیرها در مدل نهایی
|
مسیر |
|
β |
E.S |
T |
سطح معنیداری |
||
حمایت اجتماعی |
← |
استرس ادراکشده |
145/0- |
057/0 |
451/2- |
014/0 |
|
|
حمایت اجتماعی |
← |
توانمندسازی |
091/0 |
070/0 |
620/1 |
105/0 |
|
|
سرمایه روانشناختی |
← |
استرس ادراکشده |
292/0- |
023/0 |
928/4- |
000/0 |
|
|
سرمایه روانشناختی |
← |
توانمندسازی |
264/0 |
029/0 |
540/4 |
000/0 |
|
|
استرس ادراکشده |
← |
توانمندسازی |
291/0- |
075/0 |
975/4- |
000/0 |
|
|
همانگونه که جدول(3) نشان میدهند، حمایت اجتماعی بر استرس ادراکشده (14/0-=β و 01/0=P) و سرمایه روانشناختی بر استرس ادراکشده (292/0-=β و 000/0=P) و استرس ادراکشده بر توانمندسازی (291/0-=β و 000/0=P) دارای اثر منفی و معکوس است. سرمایه روانشناختی بر توانمندسازی (264/0=β و 000/0=P) دارای اثر مثبت و مستقیم بر سوگ احساسی است. بهمنظور بررسی سهم واسطهگری استرس ادراکشده در بین متغیرهای پژوهش، از دستور بوت استراپ در ایموس استفاده شد که نتایج در جدول 4 آورده شده است.
جدول 7. برآورد (اثرات) مسیرهای غیرمستقیم موجود در مدل با استفاده از بوت استراپ
متغیر ملاک |
متغیر پیشبین |
نوع اثر |
β استانداردشده |
sig |
توانمندسازی |
حمایت اجتماعی |
غیرمستقیم |
055/0 |
020/0 |
توانمندسازی |
سرمایه روانشناختی |
غیرمستقیم |
045/0 |
001/0 |
همانگونه که مشاهده میشود، استرس ادراکشده توانست در بین حمایت اجتماعی و توانمندسازی (055/0=β و 020/0=P) و بین سرمایه روانشناختی و توانمندسازی (045/0=β و 001/0=P) نقش واسطهگری ایفا نماید.
بحث و نتیجهگیری
هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری رابطه حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی با توانمندسازی با نقش میانجی استرس ادراکشده در زنان سرپرست خانوار بود. نتایج نشان داد که مدل رابطه علّی توانمندسازی بر اساس حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی از طریق میانجیگری استرس ادراکشده در زنان سرپرست خانوار از برازش مطلوب برخوردار است.
مطابق با یافتههای پژوهش رابطه مستقیم بین حمایت اجتماعی با توانمندسازی معنیدار نیست (05/0 > p). این یافته با یافتههای تور و اکوک[9] (2020) و تاستان[10] (2013) ناهمسو است که در پژوهش خود باهدف بررسی رابطه حمایت اجتماعی و توانمندسازی روانشناختی به این نتیجه رسیدند که بین این دو متغیر رابطه وجود دارد. تاستان (2013) در پژوهش خود ارتباط حمایت اجتماعی و توانمندسازی سازی روانشناختی را موردبررسی قرارداد که نتایج حاکی از وجود ارتباط معنیدار بین حمایت اجتماعی و توانمندسازی روانشناختی است. عادلیان راسی[11] (2013) در پژوهشی نشان دادند زنانی که از خدمات اجتماعی متداول و مرسوم استفاده کرده بودند موفق شدند مقداری از ظرفیتها و تواناییهای روانی خود را رشد و توسعه دهند که در روشهای مقابله با چالشها و دشواریها و مدیریت زندگی مؤثر بود. در تبیین این یافته میتوان گفت این ناهمسویی ممکن است به این دلیل باشد که بیشتر مطالعات بر اساس نمونههای بسیار کوچکی است که قدرت تحلیلی را محدود میکند و نتایج غیرقابلاعتمادی به دست میدهد. فقدان تنوع در نمونهها از بررسی تعاملات حیاتی بین عوامل جمعیت شناختی جلوگیری میکند و درجایی که تفاوتهای فرهنگی موردبررسی قرارگرفتهاند، مقایسه در تعداد محدودی از فرهنگها انجام میشود.
مطابق با یافتههای پژوهش رابطه مستقیم بین سرمایه روانشناختی با توانمندسازی معنیدار است (01/0 > p). بارتلو، سالتارلی و روبازا[12] (2009) در پژوهشی نشان دادند افرادی که تابآوری و خوشبینی بالا و امید به زندگی بیشتری دارند از سلامت روانی بالایی دارند و این دو میتواند قطعاً بر توانمندی زنان تأثیر مثبت داشته باشد. پروندی، مرادی و عارفی (1396) نیز در پژوهش خود نشان دادند که میان امیدواری و سلامت روان در زنان سرپرست خانوار رابطهی معنیداری وجود دارد. خودکارآمدی از کار اصلی باندورا (بندورا[13]، 1997) مشتق شده است و به اعتمادبهنفس فرد در توانایی خود برای عمل و انجام وظایف اشاره دارد. خودکارآمدی نیز باهدف گذاری بالا، گشودگی نسبت به وظایف چالشبرانگیز، خودانگیختگی بالا، استفاده از تلاش لازم برای دستیابی به هدف و پشتکار در هنگام ناملایمات (لوتانز و همکاران[14]، 2007) مرتبط است. امید (اسنایدر و همکاران[15]، 1996) هم انگیزه یک فرد برای رسیدن به اهداف را توصیف میکند (لوتانز و همکاران، 2007). امید مستلزم خودانگیختگی برای رسیدن بهجایی که میخواهد و ایجاد مسیرهای واقعبینانه برای دستیابی به آن اهداف است، حتی زمانی که با موانعی روبرو میشوید (لوتانز و یوسف[16]، 2004). خوشبینی این تصور است که موقعیتهای منفی ناشی از منابع بیرونی، لحظهای و موقعیتی هستند، درحالیکه موقعیتهای مثبت نتیجه علل درونی و پایدار هستند (لوتانز و یوسف، 2004). افراد خوشبین به خاطر رویدادهای مثبت زندگی، افزایش عزتنفس و فاصله گرفتن از منفی بودن موقعیتهای نامطلوب، از خود در برابر افسردگی، سرزنش خود و ناامیدی محافظت میکنند(لوتانز و یوسف، 2004). سرانجام، تابآوری شامل توانایی بازیابی از «مشکلات، عدم اطمینان، شکست یا تغییرات شدید» است (لوتانز و یوسف، 2004). افراد تابآور این انعطاف را دارند که فراتر از عقبنشینی حرکت کنند و در سطوح بالاتر با واکنش مؤثر به چالشها عمل کنند (لوتانز و یوسف، 2004). انعطافپذیری امکان پذیرش واقعیت، توسعه باورهای قوی، درک زندگی بهعنوان معنادار و توسعه انعطافپذیری برای سازگاری با تغییرات مهم را فراهم میکند (لوتانز و یوسف، 2004). چهار بعد سرمایه روانشناختی یکدیگر را تقویت میکنند که همه آنها میتوانند برای موفقیت افراد و مدیریت شوند. در تبیین این یافته میتوان گفت با افزایش سرمایه روانشناختی و تقویت آن توانمندسازی روانشناختی نیز افزایش مییابد و این امر باعث افزایش اعتماد و احساس شایستگی در انجام امور میگردد.
مطابق با یافتههای پژوهش رابطه مستقیم بین حمایت اجتماعی با استرس ادراکشده معنیدار است (01/0 ≤ p). حمایت اجتماعی ممکن است در دونقطه مختلف در زنجیره علی که استرس را به بیماری پیوند میدهد، نقش داشته باشد. اولاً، حمایت ممکن است بین رویداد استرسزا (و انتظار آن رویداد) و واکنش استرس با کاهش یا جلوگیری از پاسخ ارزیابی استرس مداخله کند؛ یعنی این تصور که دیگران میتوانند و منابع لازم را فراهم میکنند ممکن است پتانسیل آسیبهای ناشی از یک موقعیت را دوباره تعریف کند و/یا توانایی درک شده فرد را برای رویارویی با خواستههای تحمیلی تقویت کند و درنتیجه از ارزیابی یک موقعیت خاص بهعنوان بسیار استرسزا جلوگیری کند. دوما، حمایت کافی ممکن است بین تجربه استرس و شروع پیامد پاتولوژیک با کاهش یا حذف واکنش استرس یا با تأثیر مستقیم بر فرآیندهای فیزیولوژیکی مداخله کند. حمایت ممکن است با ارائه راهحلی برای مشکل، با کاهش اهمیت درک شده مشکل، با آرام کردن سیستم عصبی غدد درونریز، بهطوریکه افراد نسبت به استرس درک شده واکنش کمتری نشان دهند، یا با تسهیل رفتارهای سالم، تأثیر ارزیابی استرس را کاهش دهد (بقوتایان[17]، 2011).
مطابق با یافتههای پژوهش رابطه مستقیم بین سرمایه روانشناختی با استرس ادراکشده معنیدار است (05/0 ≤ p). آلیوو و کارکوس[18] (2015) در تحقیق خود به این یافته رسیدند که سرمایه روانشناختی احساسات منفی مانند اضطراب، استرس و برافروختگی را کاهش میدهد. سرمایه روانشناختی میتواند با ایجاد نگرشها و نگاه مثبت به کار، افزایش سطح امیدواری، داشتن اعتمادبهنفس لازم برای موفقیات در کارهای چالشبرانگیز، ایجاد اسنادی مثبت در مورد موفقیت در زمان حال و در آینده، پافشاری دررسیدن به اهداف و به هنگام لزوم تغییر دادن مسیرهای رسیدن به اهداف و تحمل کردن سختیها و مشکلات نقش مهمی در کاهش استرس شغلی پرستاران ایفا کند. برخوردار بودن از سرمایه روانشناختی افراد را قادر میسازد تا علاوه بار مقابلهی بهتر در برابر موقعیتهای استرسزا، کمتر دچار تنش شده و در برابر مشکلات از توان بالایی برخوردار باشند، به دیدگاه روشنی در مورد خود برسند و کمتر تحت تأثیر وقایع روزانه قرار بگیرند. لذا این افراد دارای سلامت روانشناختی بالاتری هستند و استرس کمتری را تجربه میکنند.
مطابق با یافتههای پژوهش رابطه مستقیم بین استرس ادراکشده بر توانمندسازی معنیدار است (01/0 ≤ p). باباییفرد (1393) بهموازات افزایش رضایت از زندگی، سلامت روان و اعتماد اجتماعی و حمایت اجتماعی فشارهای زندگی زنان سرپرست خانوار کمتر و در مقابل، با افزایش مسئولیتپذیری و تعداد افراد تحت سرپرستی، فشارهای زندگی آنها نیز بیشتر میشود. محرابی و همکاران (1399) در پژوهش خود نشان دادند که توانمندسازی روانشناختی با استرس رابطه منفی دارد و توانمندسازی روانشناختی میتواند استرس را کاهش میدهد. توانمندسازی روانشناختی شامل احساس معنا و شایستگی و مؤثر بودن در امور شغلی است که بهعنوان یک حالت انگیزشی تفسیر میگردد و به زنان سرپرست خانوار احساس کنترل نسبت به کار خود میدهد و آنها را به فردی فعال تبدیل میسازد و فرد احساس توانمندی و شایستگی میکند و نشان میدهد که چقدر به تواناییهای خود در مواجه با چالشها و استرسهای زندگی در توانایی انجام امور اعتماد دارند؛ بنابراین در تبیین این یافته میتوان گفت توانمندسازی روانشناختی توان عملکردی و قدرت ذهنی افراد را برای مقابله و چالش با عوامل استرسزا بهبود میبخشد و میتواند عوامل ایجادکنندۀ استرس را مدیریت کند و باعث کاهش استرس آنها شود. بنابراین در تبیین این یافته میتوان گفت توانمندسازی روانشناختی توان عملکردی و قدرت ذهنی افراد را برای مقابله و چالش با عوامل استرسزا بهبود میبخشد و میتواند عوامل ایجادکنندهی استرس را مدیریت کند و باعث کاهش استرس آنها شود و میزان بالاتری از تابآوری و مقابله مؤثر و انعطافپذیری در برابر حوادث و آسیبها را دارا خواهند بود.
مطابق با یافتههای پژوهش رابطه غیرمستقیم حمایت اجتماعی با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از طریق میانجیگری استرس ادراکشده معنیدار است (01/0 ≤ p). این یافته با یافتههای نصیری و عبدالملکی (1395) در پژوهشی در پژوهش خود آشکار کردند که در میان رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراکشده (خانواده و افراد مهم) و ابعاد کیفیت زندگی (معطوف بهسلامت جسم و روان)، کاهش استرس تنها رابطه بین حمایت خانواده و کیفیت زندگی معطوف بهسلامت روان را میانجیگری میکند. ملیسا و همکاران(2015) در پژوهش خود نشان دادند که حمایت اجتماعی باعث افزایش سلامت روانی میگردد؛ بنابراین میتوان گفت زنان سرپرست خانواری که از حمایت اجتماعی برخوردار هستند و میتوانند مشکلات خود را با آنها در میان بگذارند این حمایت آنها میتواند باعث کاهش استرس گردد و در شرایط بحرانی در کنار هم میتوانند آسیبپذیری را نسبت به استرس کاهش دهند. در تبیین این یافته میتوان گفت با پیوند دادن افراد به یکدیگر و حمایت اجتماعی نوعی احساس جمعی برای درک و فهم ابعاد مختلف زندگی به وجود میآید که باعث تسهیل در حل مسائل و مشکلات میشود و میتواند زمینهی ارتقای بهزیستی و توانمندسازی را در زنان سرپرست خانوار به وجود آورد که احساس سلامتی و شادکامی را به وجود میآورد که این خود در ارتقای توانمندسازی روانشناختی زنان سرپرست خانوار نقش ایفا میکند. ماسون و اسمیت[19] (2003) بر نقش حمایتهای اجتماعی بهعنوان عامل بسیار مهمی تأکید کردند که سطح توانمندی را تعیین میکند. بهعبارتیدیگر میتوان گفت زنان سرپرست خانواری که از حمایت اجتماعی در رویارویی با مشکلات برخوردار هستند با همدردی و مشورت با دیگران و سبکهای حل مسأله میتوانند با استرس ناشی از مشکلات روزمره دستوپنجه نرم کنند و درنتیجه این توانمندسازی از سلامت روان کافی برخوردار گردند.
مطابق با یافتههای پژوهش رابطه غیرمستقیم بین سرمایه روانشناختی با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از طریق میانجیگری استرس ادراکشده معنیدار است (01/0 ≤ p). سرمایه روانشناختی در برابر عوامل استرسزا بهویژه در جمعیت زنان سرپرست خانوار نقش محافظتی دارد. آوی، لوتانس و جانسن[20] (2009) دریافتند که افرادی با سرمایه روانشناختی بالاتر استرس کمتری را تجربه میکنند. رابرتز، شرر و بویر[21] (2011) نشان دادند که سرمایه روانشناختی تأثیر استرس را بر تمایل کارکنان به پاسخگویی با رفتارهای غیرمدنی تعدیل میکند. در تبیین این یافته میتوان گفت سرمایه روانشناختی با ایجاد تابآوری و مقاومت موفقیتآمیز در برابر موقعیتهای چالشانگیز که نقش مهمی در سازگاری فرد ایفا میکند بهعنوان یک عامل مهم برای حل مشکلات و غلبه بر آنها بهحساب میآید که زمینهی توانافزایی زنان سرپرست خانوار را ایجاد میکند و این افراد با خودکارآمدی، امیدواری، تابآوری و خوشبینی بالا هیجانات مثبتتری نیز تجربه میکنند و درنتیجه احساس مهار و کنترل استرس بالاتری دارند و توانمندی و رضایت از زندگی نیز بیشتر خواهد بود. درنتیجه میتوان گفت که توانمندسازی روانشناختی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است که به آنها کمک میکند تا احساس توانایی و شایستگی خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی خویش در مقابله با استرس غلبه کنند.
بهطورکلی، نتایج نشان داد که رابطه مستقیم بین سرمایه روانشناختی با توانمندسازی و رابطه مستقیم حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی با استرس ادراکشده معنیدار است اما رابطه مستقیم بین حمایت اجتماعی با توانمندسازی معنیدار نیست. همچنین، رابطه غیرمستقیم حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی با توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از طریق میانجیگری استرس ادراکشده معنیدار است. شناخت محدودیتهای تحقیق بسیار حائز اهمیت است و توجه به آنها به محقق در دفاع از یافتههای تحقیق یاری میرساند. بهمنظور انجام تحقیقی غنیتر، بهتر است علاوه بر پرسشنامه از سایر ابزارهای پژوهشی در بررسی و ارزیابی آزمون مدل رابطه علّی توانمندسازی بر اساس حمایت اجتماعی و سرمایه روانشناختی از طریق میانجیگری استرس ادراکشده در زنان سرپرست خانوار استفاده گردد تا محدودیت تکبعدی بودن ابزار تحقیق کاهش یابد. جامعه آماری این پژوهش محدود به زنان سرپرست خانوار است درنتیجه تعمیم این یافتهها به جامعه باید بااحتیاط صورت گیرد. لذا، با توجه به لزوم و اهمیت بررسی این پژوهش پیشنهاد میشود برنامههای آموزشی و روانشناسی ازجمله سرمایه روانشناختی و حمایت اجتماعی مورد تأکید قرارگرفته و آموزشهای متناسب برای افزایش توانمندسازی در زنان سرپرست خانوار در نظر گرفته شود.
[1]. Psychological Empowerment Questionnaire
[2]. Spreitzer, G. M., & Mishra, A. K
[3]. Bani, A.
[4]. Psychological Capital Questionnaire
[5]. Perceived Social Support Questionnaire
[6]. Perceived stress questionnaire
[7]. Mean
[8]. Std. Deviation
[9]. Türe, A., & Akkoç, İ
[10]. Tastan, S. B
[11]. Addelyan Rasi H
[12]. Bertollo, M., Saltarelli, B., & Robazza, C
[13]. Bandura, A.
[14]. Luthans, F. et al
[15]. Snyder, S.C et al
[16]. Luthans, F., Youssef, C
[17]. Baqutayan, S
[18]. Aliyev, R., & Karakus, M
[19]. Mason KO, Smith HL
[20]. Avey, F. Luthans, S.M. Jensen
[21]. Roberts, S. J., Scherer, L. L., & Bowyer, C. J.