دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
2645-4955
2645-5269
14
48
2019
10
23
سند آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران و حق آموزش زنان
7
37
FA
مریم
سلگی
استادیار دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
mari_sst@yahoo.com
سوده
کریمی
دانشجوی دکترای حقوق بینالملل، تهران، ایران
edalat.karimi@gmail.com
این پژوهش باهدف بررسی اسناد داخلی و بینالمللی حق آموزش زنان و با مطالعه موردی سند 2030 و سند تحول بنیادین آموزشوپرورش و با روش تحلیل محتوای کیفی مقایسهای (تحلیل تم) صورت گرفته است. یکی از مهمترین اهداف آموزش در اسلام، آموزش همگانی است؛ آنچنانکه در عرصه بینالمللی نیز حق آموزش زنان از جمله حقوق بنیادین بشری است که در اسناد متعدد بینالمللی به این مهم اذعان شده است. میزان بهرهمندی زنان از امکانات آموزشی در هر کشور یکی از ویژگیهای توسعه یافتگی آن کشور درنظر گرفته میشود؛ به این معنا که زنان در جامعه همانند مردان از حق آموزش رایگان برخوردارند. با توجه به تأثیرات عمیق برنامههای آموزشی در جوامع مختلف و با لحاظ حاکمیتی بودن مسئله آموزش و تربیت نسل، بر دولتها به عنوان متکفلان اصلی مصالح عمومی کشوری لازم است تا با تلاش در جهت ایجاد مواسات در تعلیم میان زنان و مردان و با تدوین قوانین جامع و مانع موجبات حصول حق آموزش زنان را فراهم سازند. جمهوری اسلامی ایران در مسیر تدوین قوانین مورد نیاز احقاق حق آموزش زنان اهتمام کرده و با تدوین قوانین متعدد داخلی ویژگی سوادآموزی زنان را در مقطع ابتدایی به 99% رسانده است که این امر نشاندهنده اهمیت و فهم صحیح جمهوری اسلامی ایران نسبت به نقش زنان و خانواده در جامعه است. سؤال اساسی این پژوهش، میزان تمایزات حق آموزش زنان در سند آموزش 2030 جمهوری اسلامی ایران و اسناد داخلی است. .با توجه به یافتههای پژوهش هرچند این سند نکات مثبتی را در بحث حق آموزش افراد دربردارد، مشخص نیست تضادهای این سند با برخی از ارزشها و اسناد بالادستی چگونه برطرف خواهد شد.
زنان,حق آموزش,اسلام,سند آموزش 2030,اسناد داخلی
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205001.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205001_a216218398d8e2808a17e936c0b783e7.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
2645-4955
2645-5269
14
48
2019
10
23
طراحی الگوی پارادایمیک مهارتآموزی دانشجویان دختر دانشگاههای کشور
39
70
FA
مژگان
ناصری
دانشجوی دکتری رشته مدیریت آموزشی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن
m.nasery@yahoo.com
اصغر
شریفی
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن
drasharifi@gmail.com
محمدنقی
ایمانی
استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد رودهن
imani1348@yahoo.com
رشد تعداد دانشآموختگان دختر در سالهای اخیر و چالش ناشی از تمایل زنان برای ورود به بازار کار و کمبود فرصتهای شغلی، لزوم توجه به آموزشهای مهارتی در طی دوران تحصیلات دانشگاهی را مورد توجه قرار داده است. هدف این پژوهش تدوین الگویی مفهومی برای مهارتآموزی دانشجویان دختر دانشگاههای کشور براساس تجربه زیسته جمعی از صاحبنظران در زمینه موضوع مورد بررسی است. نوع پژوهش کیفی است که با استفاده از راهبرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. دادههای این بررسی با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و با استفاده از شاخص اشباع نظری از طریق مصاحبههای نیمهساختاریافته با 20 نفر از استادان، کارافرینان و دانشآموختگان زن دانشگاهها جمعآوری و بهوسیله نرمافزار کیفی Nvivo نیز بررسی شده است. نتایج تحلیل دادهها شامل 16 مقوله کلی است که در چارچوب الگوی پارادایمی در قالب شرایط علی (سیاستگذاری، منابع انسانی، فرهنگی)، راهبردها (اصلاحات فرایندی در قوانین و سیاستگذاری، اصلاحات فرایندی در منابع انسانی، اصلاحات فرایندی در اهداف و فعالیتها، اصلاحات دروندادی در قوانین و سیاستگذاری، اصلاحات دروندادی در منابع انسانی، اصلاحات دروندادی در اهداف، اصلاحات ساختاری)، زمینه (عوامل سیاسی و قانونی، فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی و فنّاورانه)، شرایط مداخلهگر (عوامل خرد و کلان مؤثر در مهارتآموزی)، پیامدها (اصلاح در بروندادهای اقتصادی و اجتماعی، اصلاح در بروندادهای فرهنگی) بر پدیده کانونی مهارتآموزی دانشجویان دختر دانشگاهها و ارائه الگوی مهارتآموزی مؤثر است.
مهارتآموزی,مهارتهای قابلانتقال,قابلیت اشتغال
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205002.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205002_7a7c17372399c69f34eac2ab5b4a25e7.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
2645-4955
2645-5269
14
48
2019
10
23
پدیدارشناسی مناسک دینی خانوادگی و تأثیر آن بر مناسبات اجتماعی زوجین و خانوادهها در میان سه گونه همسرگزینی
71
96
FA
ژیلا
قزوینه
دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران، ایران
zhila_ghazvineh@yahoo.com
باقر
ساروخانی
استاد جامعهشناسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات تهران، ایران
b.saroukhani@yahoo.com
عالیه
شکربیگی
استادیار جامعهشناسی دانشگاه آزد تهران مرکز، تهران، ایران
ashekarbeugister@gmail.com
مناسک دینی همواره در تمام جوامع با اعتقادات خاصی انجام میشده و تأثیرات مثبتی نیز داشته است. این مقاله با هدف تجربه زیسته زنان از نقش مناسک دینی بر مناسبات اجتماعی زوجین و خانوادهها در سه گونه همسرگزینی به انجام رسید. روش مطالعه کیفی است که با رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. نمونه آماری زنان ساکن در شهر کرمانشاه و در سنین بین 40 ـ 17 بودند. انتخاب نمونهها براساس روش نمونهگیری هدفمند از نوع قضاوتی بوده است. برای گردآوری دادهها از ابزار «مصاحبه عمیق نیمهساختاریافته» استفاده شد. حاصل مصاحبه با 50 مشارکتکننده (ازدواجهای هیجانی: 13 نفر، ازدواجهای تنظیم شده رضایتمند: 18 نفر و ازدواجهای تنظیم شده اجباری: 19 نفر) دستهبندی شد. دادههای این پژوهش پنج مضمون اصلی 1. تجربه زنان از خشونتهای خانگی علیه آنان 2. واکنش زنان به خشونت علیه آنان 3. احساسات زن هنگام مناسک دینی 4. واکنش شوهران بعد از مناسک دینی و 5. تأثیرات بعد مناسکی دین به دست آمده است.
مناسک دینی,خشونت خانگی,همسرگزینی,زنان,کرمانشاه
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205003.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205003_cef5133c33523e074ceaab08c3b98fa2.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
2645-4955
2645-5269
14
48
2019
10
23
تعیینکنندههای باروری زیر حد جایگزین زنان کُردمطالعه موردی: زنان 49ـ15 ساله شهر سنندج
97
120
FA
علی یار
احمدی
دانشیار جمعیّتشناسی، دانشکده اقتصاد، مدیریت و علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز
ahmadi@rose.shirazu.ac.ir
میلاد
فیضی
کارشناس ارشد جمعیّتشناسی، دانشگاه شیراز
milad.faizi51@yahoo.com
حامد
کریمی
کارشناس ارشد جمعیّتشناسی، دانشگاه یزد
h.karimi1717@yahoo.com
شواهد گویای آن است که میزان باروری کل در ایران از 7 بچه برای هر زن در سال 1357 به 7/1 بچه در سال 1385 کاهش یافته است. این کاهش باروری بهطور همزمان در همه مناطق جغرافیایی و گروههای سنی تولیدمثل صورت گرفته است و رشد جمعیت بشر نهتنها افزایش تصاعدی ندارد بلکه در حال کاهش است. هدف این مقاله آگاهی از تعیینکنندههای باروری زیرحد جایگزینی زنان کُرد شهر سنندج است. دادهها با استفاده از روش پیمایشی در خرداد ماه 1393 روی 382 نفر از زنان ازدواج کرده همسردار (66996 کل جامعه آماری) جمعآوری و تجزیهوتحلیل شده است. روش نمونهگیری نیز ترکیبی از روشهای خوشهای چند مرحلهای، تصادفی و تصادفی سامانمند بود. یافتهها نشان میدهد، میزان باروری کل 07/2 فرزند برای هر زن است. بیش از 90 درصد از پاسخگویان اظهار کردهاند که داشتن بچه مانعی برای خود حفاظتی روانی ـ عاطفی و افزایش توانمندی اجتماعی آنها است و تمایل زیادی نسبت به کم فرزندآوری بازاندیشانه دارند. همچنین، نتایج رگرسیون خطی چندمتغیره نشان داد که 6/34 درصد از کل تغییرات باروری زنان وابسته به آرمانهای باروری زنان، پایگاه اقتصادی اجتماعی و نابرابری جنسیتی در نهاد خانواده است. بین متغیرهایی که تنها تأثیر مستقیم بر متغیر وابسته داشته است، آرمانهای باروری زنان با مقدار 411/0 درصد بیشترین تأثیر را بر باروری دارد و بدان معناست هر چقدر آرمانهای باروری زنان بیشتر باشد، متقابلاً فرزندآوری زنان بیشتر میشود.
باروری زیرحد جایگزینی,پایگاه اقتصادی اجتماعی,فرزندآوری,کم فرزندآوری بازاندیشانه
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205004.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205004_91ec6fab534e36a2030e09bddbf630be.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
2645-4955
2645-5269
14
48
2019
10
23
طراحی الگوی معیارهای همسرگزینی در جامعه ایران
121
144
FA
محسن
نیازی
استاد گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان
niazim@kashanu.ac.ir
سمیه
میری
دانشجوی دکترای جامعهشناسی، مسائل اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان
tirdad1320@gmail.com
علی
فرهادیان
استادیار دانشکده علوم انسانی، مدیر گروه آموزشی مدیریت و کارآفرینی
farhadian48@kashanu.ac.ir
هر فردی در گزینش و انتخاب همسر معیارهایی در ذهن دارد و بهنظر میرسد چنین معیارهایی در میان پسران و دختران متفاوت باشد، در این مقوله، همسرگزینی بهعنوان سنگبنای اولیه تشکیل خانواده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. به همین دلیل در دوران کنونی ضرورت مطالعه ازدواج و ملاکهای همسرگزینی دارای جایگاه مهمی است. این پژوهش نیز با هدف بررسی معیارهای همسرگزینی در جامعه ایران انجام شده است. روش مورد استفاده در این پژوهش، فراترکیب است که بهعنوان یکی از روشهای پژوهشی کارامد این امکان را فراهم میسازد تا بهشیوه ساختارمندی از یافتههای استخراج شده از مطالعات کیفی مرتبط با موضوع تحقیق برای ایجاد یافتههای جامع و تفسیری استفاده شود. به همین دلیل، نتایج پژوهشهای پیشین مورد تجزیهوتحلیل و اطلاعات مورد نیاز از سالهای ۱۳۸۶ تا 1396 و ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۸ جمعآوی شده است. از بین ۱۲۲ مقاله، ۴۵ مقاله برای تجزیهوتحلیل انتخاب شد. نتایج پژوهش با توجه به بررسی مقالات متعدد و معیارهای همسرگزینی استخراج شده به ۷۲ شناسه منجر شد که از مهمترین معیارها با توجه به تکرار آنها میتوان به نجابت و پاکدامنی، ویژگیهای اخلاقی، تحصیلات، ایمان و اعتقاد، حسن ظاهر و ویژگیهای فیزیکی، درامد کافی، شغل مناسب، تناسب فرهنگی خانوادهها، سن، تعهد، فرزندآوری نام برد که با بررسی و ادغام یافتههای اولیه در این پژوهش، پس از رفتوبرگشت میان زمینههای فرعی، هشت زمینه اصلی همسرگزینی بهدست آمد که شامل معیارهای دینی، معیارهای خانوادگی، معیارهای اقتصادی، معیارهای جسمی و جنسی، معیارهای اجتماعی ـ فرهنگی، معیارهای فردی، معیارهای روانی و معیارهای اخلاقی است.
طراحی الگو,ازدواج,معیارهای همسرگزینی
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205005.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205005_dddc175608306020fa48a1356b25e4d8.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
2645-4955
2645-5269
14
48
2019
10
23
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهشیوه گروهی بر اعتماد در روابط بینفردی و کنترل عواطف در زنان متأهل
145
167
FA
احمد
امانی
0000-0002-1442-7617,
دانشیار گروه مشاوره، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
ahmad_counsellor@yahoo.com
امید
عیسی نژاد
استادیار گروه مشاوره، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
o.isanejad@uok.ac.ir
الهه
علیپور
کارشناس ارشد مشاوره خانواده، گروه مشاوره، دانشگاه کردستان، سنندج، ایران
elahealipour20@gmail.com
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، از درمانهای رفتاری نسل سوم است و در آن تلاش میشود بهجای تغییر شناختها، ارتباط روانشناختی فرد با افکار و احساساتش افزایش یابد. هدف این پژوهش تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اعتماد در روابط بینفردی و کنترل عواطف در زنان متأهل بود. در قالب مداخله نیمهتجربی بهشیوه پیشآزمون ـ پسآزمون و پیگیری، 24 زن متأهل بهشیوه نمونهگیری در دسترس از میان زنان دارای مشکلات زناشویی مراجعهکننده به مرکز مشاوره کمیته امداد شهر کرمانشاه انتخاب، و بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 12 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه اعتماد در روابط بینفردی و پرسشنامه کنترل عواطف بودند. گروه آزمایش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را بهمدت ده جلسه بهشیوه گروهی دریافت کردند؛ اما برای گروه کنترل درمانی ارائه نشد. پس از پایان جلسات درمان از هر دو گروه پسآزمون بهعمل آمد. برای تحلیل دادهها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. براساس یافتهها، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بهشیوه گروهی بر اعتماد در روابط بینفردی (05/0P<) و کنترل عواطف (05/0P<) مؤثر بوده است. نتایج پیگیری بعد از یک ماه نیز نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل در اعتماد در روابط بینفردی و کنترل عواطف در سطح (05/0P<) تفاوت معنیداری وجود دارد. براساس نتایج درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد میتواند تأثیر مطلوبی بر اعتماد در روابط بینفردی و کنترل عواطف داشته باشد.
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد,اعتماد در روابط بینفردی,کنترل عواطف
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205006.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205006_a1272f23c0f05e7992cf6211170d3bc6.pdf
دانشگاه جامع امام حسین علیه السلام
فرهنگی تربیتی زنان و خانواده
2645-4955
2645-5269
14
48
2019
10
23
درآمدی بر مبانی نظری شاخص توانمندسازی زنان
169
187
FA
زهرا
خیری دوست لنگرودی
دانشجوی دکترای اقتصاد، دانشگاه علامه طباطبائی
z_kh63@yahoo.com
فرشاد
مؤمنی
استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
farshad.momeni@gmail.com
امیر
خادم علیزاده
استادیار دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبائی
khademalizadeh.a@gmail.com
یکی از راههای قضاوت در مورد توسعه اقتصادی استفاده از شاخص است و استفاده از شاخص نیازمند داشتن درکی از چگونگی محاسبه و دلالتهای آن است. در این مقاله شاخص «توانمندسازی زنان» مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهشهای داخلی مبانی این شاخص را مدنظر نداشته و توانمندسازی را مبتنی بر نیازها و فرهنگ زنان ایرانی تعریف نکردهاند. مسئله اصلی این مقاله ارتباط میان مفروضات اولیه شاخص توانمندسازی و تحلیل این شاخص است. این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا میتوان تعریفی جهانشمول از «توانمندسازی زنان» ارائه کرد. پاسخ این سؤال با استفاده از روش تحلیل تماتیک و شیوه لایهشناسی مضمونی و با بررسی مبانی نظری شاخص توانمندسازی در چارچوب مقایسهای اقتصاد فمینیستی، نئوکلاسیک و اسلامی صورت گرفته است. هدف این است که نشان داده شود فروض توانمندسازی در چارچوب کدام یک از دیدگاههای اقتصادی قرار دارد و چگونه میتواند به پژوهشگران برای استفاده و تحلیل این شاخص یاری برساند. این مقاله فروض برابری، برابری در نتایج یا فرصتها، برابری تحصیلی، کارخانگی زنان، فرض نانآور بودن مردان و برابری شغلی زنان و مردان را در تعریف این شاخص شناسایی و تحلیل کرده است. مهمترین نتایج این تحقیق این است که شاخص توانمندسازی زنان بر محور نظریه قابلیتها و عاملیت آمارتیا سن و اقتصاد فمینیستی قرار دارد. این شاخص جهانشمول نیست و به وضعیت وابسته است. مبانی نظری آن در گزارش توسعه انسانی 1995 دارای تناقضاتی است که با عدالت اسلامی قابل حل است
توانمندسازی,تحلیل انتقادی,زنان و اقتصاد,عدالت جنسیتی
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205032.html
https://cwfs.ihu.ac.ir/article_205032_162b34982bb6f5245c1079fa8782df4a.pdf